• مواجهه مقاومت (با همه طیف های مذهبیاش) با رژیم صهیونی پس از طوفان الاقصی به جنگی رسید که طرفین به وجودی بودنش اذعان کردند!
• در جانب اسلام گرایان -که طیف وسیعتری از جبهه مقاومت مقابل اسرائیل هستند- اختلافات نسبتاً عمیقی در بنیانها و راهبردها وجود دارد اما مظلومیت عجیب غزه مانع بروز جدی آن میشد!
حتی اگر برخی از گروه های اسلامگرا مقابل اسرائیل هم حاضر نشدند اما نتوانستند علیه جبهه مقاومت، جبهه تازهای باز کنند؛ تا اینکه لحظه آتش بس رسید!
• طیفی از اسلام گرایان سوری (به همراه طیف های دیگر ملی و...) در دهه قبل علیه حکومت بعثی بشار اسد غیر از مخالفت سیاسی، کارشان به خروج مسلحانه رسیده بود. در دوره داعش برای اهداف خود همراستا با داعش شدند. در پایان داعش، طبق مذاکرات آستانه اینها ماندند!
دولت نجات سوریه با رویکردی سلفی (نزدیک به احکام طالبان) را در ادلب تشکیل دادند.
در سالهای اخیر به کمک برخی کشورها آمادگی های خود را افزون کردند.
• برخی اسلام گرایان فلسطینی و اخوانی در سالهای درگیری داعش هم به این طیف اسلام گرایان سوری حق میدادند لذا میدیدیم بعضا موضع همراهی با مقاومت در جبهه مقابل داعش نداشتند!
• ساکنان سلفی ادلب در اکتبر سال قبل تصمیم بر خروج دوباره علیه اسد داشتند که طوفانالاقصی اتفاق افتاد و زمینه برایشان از دست رفت.
از همین جا مثل الجولانی، طوفانالاقصی را ایرانی و برای نا امنی منطقه میشمارد!
متقابلا اینها هم با مقاومت (لبنان، عراق، یمن، ایران) علیه رژیم همراهی نکردند!
• لحظه آتش بس بین لبنان و رژیم، لحظه قضای عملیاتشان علیه اسد شد!
توافقات آستانه در جانب اسد هم در تمام این سالها خوب انجام نشدهبود!(این را عراقچی هم تلویحاً در عراق اذعان کرد)
جبهه النصره که از سوی سازمان ملل تروریستی قلمداد میشد از سوی الجولانی منحل و با ادغام ۵گروه مسلح، تحریر الشام تاسیس شد؛ که به حسب ظاهر رویکرد و اهداف و روشی غیر داعش از خود نشان میدهد، خود را سوری جلوه می دهد که هدفش ساقط کردن بشار اسد است! (لقب الجولانی را از جولان سوریه گرفته).
به تصریح، دشمنی با اسد، حزب الله و داعش در برنامه داشتهاست. سابقه درگیری با داعش هم دارد؛ اما دیگر با پایان داعش دو هدف دیگر ماندهاست؛ بعد از اسد نوبت حزب الله است!
• اسرائیل هم متقابلا در اقدامی گذرگاه های لبنان-سوریه را بمباران کرده تا حزب الله نتواند علیه اینها ورود فوری کند!
• سابقه الجولانی نشان میدهد جابجایی های او از داعش به القاعده، از النصره به تحریر الشام، وجوه متغیر و ثابتی دارد.
پس از آزادی از زندان بوکای آمریکایی ها احتمال سرمایه گذاری دراز مدت بر سر او وجود دارد. جایزه ۱۰میلیون دلاری برای دستگیری او در این احتمال بیشتر برای برجسته سازی اوست که امروز نتایجش را میبینیم!
او دیگر عدم تعرض به آمریکا و غرب را ضمانت داده و سابقه درگیری با اسرائیل هم ندارد؛ اما پس از اسد، حزب الله و گروههای همسو اهداف او هستند!
بدین گونه جنگ وجودیای -که برخی از طرح نگرانی هایش در جانب جبهه حق بیزارند- به مرحله جدیدی رسیده است:
1⃣ اینبار خروج اسلام گرایان سلفی و بعضاً تکفیری، با مرحله داعش علیرغم شباهتهایی در بنیان، تفاوتهایی دارد. مقابله به شکل داعش با آنها هم -بعد از آستانه و ژنو- محذورات بین المللی خاص خود را دارد!
2⃣ کانون توجه مقاومت، فلسطین و غزه است؛ اما خود مبارزان فلسطینی مثل بار قبل باز معلوم نیست اقدام علیه این اسلام گرایان مسلح را حمایت کنند!
3⃣ تغییرات و اصلاحات لازم در سوریه طبق مذاکرات آستانه انجام نشدهاست. از این رو حمایت از اسد با سختی بیشتری در سطح بینالمللی و منطقه اسلامی مواجه است؛ اما رفتن او و افتادن سوریه دست تحریرالشام هم تهدید جدی برای حزب الله و خط مقدم مقاومت است.
4⃣ جبهه مقابله با داعش -حتی به احتمال زیاد مرجعیت اعلای عراق- هم در مقابله با اینها درون مرزهای سوریه، وحدت نظر ندارند؛ که صدایش در عراق شنیده میشود!
5⃣ بنیادیتر از اینکه بپسندیم یا نپسندیم، "نزاع اسلام ها" جدی تر از کارهای شعاری با وحدت و تقریب، دارد جلو میآید!
هرچه هم از آنچه در ادبیات انقلاب اسلامی، نزاع اسلام سفیانی_اسلام محمدی نامیده شده فرار کنیم، او سراغ ما را می گیرد!
سخت ترین راهبرد، طراحی درست و دقیقی است که در جبهه واحد امت اسلامی علیه صهیونیزم و استکبار چگونه این اسلام رو به انزوا و شکست گذارد؟ و جایگاه خود را در بین مسلمین(غیر شیعی) از دست دهد!
در وضعیت های جاری کشور، سیاسیون عمل گرا، اسلام های سکولار را برای تعامل بهتر می دانند و آرمانگرایان، اسلام های سیاسی(که این سویه ها را لابد در خود دارند)!
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۱۶
حقوق مطلب متعلق به کانال حجتالاسلام قنبریان