یک نکتهای را راجع به عزاداریها عرض کنم، و بعد وارد شرح آن روایت شویم؛ گاهی از اوقات پرسیده میشود که علی القاعده باید عزاداریها بعد از عاشورا باشد، چرا مسئله به این سبک است؟ علت آن برمیگردد به نحوهی تعلیم اهل بیت علیهمالسلام. اولاً باید توجه داشته باشید که ائمهی معصومین علیهمالسلام راجع به عزاداری هیچ یک از معصومین، به اندازهی سفارشاتی که راجع به عزاداری امام حسین(ع) است، سفارش نکردند. نه راجع به رسول الله، نه راجع به امیرالمؤمنین، نه راجع به فاطمهی زهرا، نه راجع به بقیهی ائمه. اولاً این نکتهی مهمی است که چرا اینقدر در ارتباط با امام حسین(ع) مسئله حساس شده.
غیر از این، راجع به خصوصیات عزاداریهای امام حسین(ع)، ائمهی معصومین مطالبی فرمودند؛ در روایات ما هست که امام معصوم وقتی که اولین روز محرم میشد، غم و اندوه چهرهی حضرت را میگرفت. یعنی شروع عزاداریها توسط امام معصوم از اول محرم اعلام شده. هرچه هم به عاشورا نزدیک میشدند، اوج غم و اندوه امام معصوم بود. بیجهت نیست که این سبکی مرسوم شده. بله، بعد از عاشورا هم وقتی مسئلهی اربعین را داریم، بحث اربعین راجع به هیچ امامی، راجع به پیامبر اسلام و اینها مطرح نیست. معنایش این است که استمرار این مسئله تا اربعین، مدنظر اهل بیت معصومین بوده و باز یک اوج دیگری در اربعین هست. همهی اینها برای این است که موضوع امام حسین(ع) و پیامهایی را که ماجرای عاشورا دارد، این حاوی ارزشهای متعالی انسانی است که نه تنها شیعه را نجات میدهد، نه تنها اسلام را نجات میدهد، بشریت را نجات میدهد.
اما روایتی که میخواهم در این روز شریف تقدیم تون بدارم و مصداق آن «كَلِمَةُ اَلْحِكْمَةِ يَسْمَعُهَا اَلْمُؤْمِنُ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ.» باشد؛ روایتی است که از طریق امام حسین علیه السلام از پدربزرگوارشان امیرالمومنین، از رسول گرامی اسلام نقل شده؛ خود این روایت وقتی شیخ صدوق در «خصال» نقل میکند؛ یک سند جالبی دارد؛ خانمی است به نام «رقیه بنت اسحاق بن موسی بن جعفر» یعنی امام کاظم علیه السلام یک نوهای داشتند به نام رقیه، این حدیث از طریق ایشان نقل شده؛ ایشان میفرمایند پدرم اسحاق بن موسی این حدیث را برای من نقل کرد؛ اسحاق بن موسی میفرمایند پدرم موسی بن جعفر این حدیث را برای من نقل کرد؛ امام کاظم میفرمایند این حدیث را پدرم جعفربن محمد برای من نقل کرد؛ امام صادق میفرمایند این حدیث را پدرم امام باقر برای من نقل کرد؛ امام باقر میفرمایند این حدیث را پدرم علی بن الحسین برای من نقل کرد؛ امام زین العابدین میفرمایند این حدیث را پدرم حسین بن علی نقل کرد؛ امام حسین (ع) میفرمایند این حدیث را امیر المومنین علی بن ابیطالب نقل کرد؛ امیر المومنین میفرمایند این حدیث را رسول الله مطرح فرموده؛ حدیث این است: حضرت میفرمایند؛ «لا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَومَ القِيَامَةِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ؟ وَعَنْ عِلْمِهِ فِيمَ فَعَلَ فِيهِ؟ وَعَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ؟ وفِيمَ أَنْفَقَهُ؟ وَعَنْ جِسْمِهِ فِيمَ أَبْلَاهُ؟»
رسول الله میفرماید وقتی بندهای در روز قیامت قرار میگیرد، قدم از قدم برنمیدارد مگر اینکه از 4 چیز درباره او میپرسند، او مسئول این 4 چیز است. اول اینکه میپرسند: «عن عُمُرِهِ فيما أفناهُ» این سرمایه عظیم عمر که به تو داده شده در چه راهی مصرف کردی؟ ما سرمایهای ارزشمند تر از سرمایه عمر و حیات نداریم.
دومین سوال چیست؟ «وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلاَهُ؟» {الخصال، ج 2، ص 253}، بهترین مرحلهی کل عمر جوانی است. من دیروز در محضر عزیزان نوجوان و جوانی بودم، این نکته را از یکی از علمای بزرگ اخلاق عرض کردم، ایشان چنین میفرماید: جوانی فصل یافتنها است. انسان به هرکجایی که میخواهد برسد، جوانی بهترین وقتش است. اگر میخواهد کسب و کار داشته باشد، مستقل باشد، فردا سربار این و آن نباشد، منت این و آن را نکشد، در جوانی باید کسب و کار را یاد بگیرد و زحمت بکشد. اگر میخواهد در مسیر علمآموزی باشد، جوانی بهترین فرصت است.
جوانی فصل یافتن هاست. اگر کسی میخواهد خودش را اصلاح کند، عیبهای درونی خودش را برطرف بکند، بهترین زمان زمان جوانی است. چون در زمان جوانی هنوز رذائل ریشه ندوانده است. این تعبیر یکی از مربیان و اساتید بزرگ اخلاق است. ایشان این طور میفرمایند :«در روایات است، همه ما اول از جهنم میگذریم تا به بهشت برسیم. اگر کسی بتواند از بهشت بگذرد، به خود خدا میرسد. لقاءالله.» اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرینتر است. گرچه ما ممکن است اون معرفت و شناخت را نداشته باشیم ولی اوج لذت و کمال در اون مرحله است.
اولین این مرحله چیست؟ گذر از جهنم. در روایات هم هست. «جُزْنا وَ هِيَ خامِدَةٌ» همه از جهنم میگذریم. جهنم یعنی چه؟ یعنی اخلاق نادرست. یعنی این اعمال نادرست. همه در این تجربه قرار میگیریم. آیا آلوده به دنیا میشویم و از دنیا نمیگذریم یا میگذریم؟ مثل معصومین که میفرمایند «جُزْنا وَ هِيَ خامِدَةٌ» ما گذشتیم از جهنم درحالی که خاموش بود. یعنی مرحله طبیعت و طبع و نفس را عبور کردیم و هیچ آلوده نشدیم. همه از این جا میگذریم. بعضیهایمان مشکلاتی پیدا میکنیم. توبه، استغاثه و اصلاح... . بالاخره باید گذشت از این مرحله
در روایت هست؛ بیشترین فریاد اهل جهنم از تسویفهایشان است. تسویف یعنی سوفه سوفه کردن، فردا، فردا، فردا. همین امروزی که در آن هستیم، فردای گذشتههایی است که مدام میگفتیم اگر رسیدیم به ٣٠ سال، چنین میکنم، بشود ۴٠ سال چنان میکنم. الان باز هم میگوییم فردا چنین میکنم. معلوم نیست این فردا کی خواهد رسید.
سومین چیز؛ «و عَن مالِهِ مِن أينَ اكْتَسَبهُ و فيما أنْفَقَهُ» کل آیات قرآن را ببینید، روایات ما را ببینید، فرمایشات بزرگان را ببینید.
همانطور که همهی گناهان را در خانهای ریختند و قفل آن را دروغ گذاشتند، شرب خمر گذاشتند، حسنات و خیرات روی یک چیز تمرکز کرده و آن چیست؟ کسب مال حلال. خیلی روی این نکته تمرکز شده است. اگر انسان نسبت به کسب مال حلال حساسیتش را از دست بدهد، بقیهی سنگرها به تدریج توسط شیطان فتح خواهد شد. نقطهی حساسی است. شیاطین هم روی همین نقطه تمرکز کردند
حضرت میفرمایند سومین چیزی که از او سوال میشود، «عَن مالِهِ» دربارهی ثروتش است؛ از کجا به دست آورده است و در چه راهی مصرف میکند.
خب این پیام رسول الله را نگرفته است، « كَلِمَةُ الحِكمَةِ يَسْمَعُها المؤمنُ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنةٍ » از جمله چیزهایی که ما پیامش را نمیگیریم این فرمایش رسول الله است « اَلْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً » ، عبادت هفتاد جزء دارد که به قرائن معلوم میشود، عبادتهای عملی منظور است. « اَلْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً وَ أَفْضَلُهَا طَلَبُ اَلْحَلاَلِ » نیت بکنیم وقتی صبح بلند میشویم، میخواهیم برویم سر کار خودمان، نیت بکنیم، این عبادت است. روز خودمان را نورانی بکنیم.
حضرت فرمودند که وقتی روز قیامت میشود از اینها پرسش میشود، از عمر انسان پرسش میشود، از جوانی انسان پرسش میشود، از مال انسان پرسش میشود. چهارمین چیزی که حضرت فرمودند در روز قیامت، بنده قدم از قدم برنمیدارد تا از او پرسش به عمل بیاید، رسول الله (ص) میفرماید :«عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ»، از محبت ما اهل بیت سوال میشود.
من یک وقتی فکر میکردم اگر خداوند شریف در قرآن این سفارش را نمیکرد، «... لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی..» {شوری،23}، این نص صریح قرآن است؛ اگر این سفارش را نمیکرد اینها میخواستند بر اهل بیت(ع) چه بکنند؟! از همان اول شما نگاه بکنید، این را ما واقعاً سوال داریم؛ گرچه شیعه هم در مراحلی آن محبتش را به اهل بیت(ع) خوب نشان نداد، مثل ماجرای کوفه.