اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اهانت به پیامبر
«... و کان فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً» (نساء، ١١٣) یا رسول الله، فضلی که من به تو دادم، خیلی عظیم است. «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ، وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ» (انشراح، ١ و ٢) من ذکر تو را بالا بردم. وقتی شیاطین عالم میبینند، ذکر پیغمبر (ص) اینقدر در عالم عظمت دارد، خدا اینقدر به پیغمبر (ص) فضل داده -فضل یعنی هدیه- خدا اینقدر به پیغمبر (ص) بخشیده، آن وقت شروع میکنند با این پیغمبر (ص) و با این عظمتش مبارزه کردن. البته مبارزه با پیغمبر اکرم (ص) مثل بچهای است که بخواهد در صورت خورشید خاک بپاشد.
پیامبر یعنی رسول!
میدانی، «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ...» (آل عمران، ۱۴۴) یعنی چه؟ یعنی هرکاری که پیغمبر اکرم (ص) میکند. یعنی اگر پیغمبر (ص) چشمانش را ببندد و باز بکند این از رسالت است، این از پیام الهی است، این آن چیزی است که خدا دستور دادهاست باید انجام بدهد. پیغمبر (ص) گوشه چشمش را اینطرفی بکند، این رسالت پیغمبر اکرم (ص) است. پیغمبر (ص) از خودش هیچ چیز ندارد، پیغمبر (ص) عبد محض است. لذا عرض کردم در جلسهی گذشته؛ پیغمبر (ص) یعنی عبد.
مشاهده وجهالله توسط پیامبر(ص)
... چهرهی خدا یعنی چه؟ ما نمیفهمیم! چهرهی خدا یعنی چه؟ «عَن وَجهِهِ» یعنی چه؟ نمیفهمیم. اما امام صادق(ع) فرمودند: آن چیزی که حضرت موسی(ع) آرزو داشت که مشاهده بکند، پیغمبراکرم(ص) «فَرَأی بِعَینِهِ» عینه یعنی چشم سر؟! آن که مادیات را میبیند، یعنی با چشم قلب! «مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى» (نجم، ۱۱) با چشم قلب، «فُؤاد» یعنی قلب. پیامبراکرم (ص) قطعا مشاهده کرد.
معنای صلوات
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» (احزاب، ۵۶). خداوند متعال دائما دارد بر پیغمبر اکرم صلوات میفرستد. ای کسانی که ایمان آوردید، شما هم باید دائما صلوات بفرستید. حالا این صلوات یعنی چه؟ یعنی بگویید «ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»؟ آن میشود لفظ، سر جای خودش. اما یک حقیقت عملی هم هست، صلوات یعنی چه؟ روایت ذیل این بحث این است: حضرت فرمودند که «صَلَاةُ اللَّهِ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَلَاةُ مَلَائِكَتِهِ تَزْكِیَةٌ مِنْهُمْ لَهُ»، صلوات یعنی تزکیه. تزکیه یعنی چه؟ خداوند متعال میفرماید که «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ...» (نساء، ۴۹) دیدی بعضیها از خودشان تعریف میکنند، تو از خودت تعریف نکن. خدا تو را بالا میبرد. «...فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ» (بقره، ۱۵۸) خدا شاکر است. شاکر از ماده شکر است، شکر از ماده به معنی کشف است. یعنی خدا تو را بالا میبرد، خدا تو را میشناساند، خدا تو را نمایش میدهد. تو نخواه هی خودت را نمایش بدهی.
کلید پیامبر(ص) برای شبیه شدن به او
اما خود پیغمبر اکرم یک کلیدی به ما دادند، فرموند: «ألا اُخْبِرُكُمْ بِاَشبَهِكُم بى؟» میخواهید به شما بگویم شبیهترین شما به من کیست؟ «قَالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَحسَنُكُم خُلقا.» حسن خلقدارترین شما، شبیهترین به من است. به میزانی که ما حسن خلق پیدا کنیم، شبیه پیامبر میشویم. تا میگوییم حسن خلق، همه یاد مهربانی میافتند؛ تا میگوییم حسن خلق، میگویند یعنی اخلاقت خوب باشد. اخلاقت خوب باشد یعنی چه؟ یعنی مهربان باشی، با همه بخندی، مدارا کنی.
حسن خلق یعنی هر چیزش، هر حرکت شما، هر رفتار شما، حب شما، بغض شما، اخم شما، لبخند شما سر جای خودش باشد. هر چهقدر رفتار ما میزانتر باشد، ما دارای حسن خلق بهتری هستیم. اوج این تعادل میشود پیغمبر اکرم. شما واقعا در رفتار پیامبر اکرم نگاه کنید.
رابطهی پیامبر با امت، رابطهی انفسهم
اولا بدانید -این را جلسهی گذشته توضیح دادم.- نسبت پیامبر اکرم با امت خودشان نسبت انفسکم بود، نه نسبت اخاهم؛ این محور ارتباط با مومنین است. یک بار دیگر بگویم، نسبت پیغمبر با امت خودش نسبت اخاهم نبود، نسبت انفسهم بود. در قرآن نسبت تمام انبیا با امتشان اخاهم است؛ اخاهم صالحا، اخاهم هودا، اخاهم شعیبا؛ اما وقتی به پیغمبر اکرم میرسد؛ خداوند میفرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ...» (توبه، ۱۲۸)، این میشود رابطهی جانی.
«اَحسَنُکُم خُلقاً» کسانی که حسن خلق دارند، رفتار سر جا. رابطهی تو با همهی امت پیامبر اکرم باید رابطهی نفسی باشد، جانی باشد. این حسن خلق میشود. اگر یک نفر جلوی تو کوچک شد تو احساس کن خودت کوچک شدی نه اینکه کیف کنی که به به ما چه مقامی پیدا کردیم، رئیس دفتر داریم میآیند از ما وقت میگیرند. نه این الان کوچک شده است، تو چرا کیف کردی؟ رابطه چگونه است؟ من یک مقدار عرائضم را جمع کنم. «اَحسَنُکُم خُلقاً» کسی که حسن خلق دارد یعنی رفتارش به جا است.