مملکت ما وقتی مملکت اسلامی است که تعالیم اسلام در آن باشد. اگر تعالیم اسلامی در آن نباشد اسلامی نیست؛ هر چه ما بگوییم «جمهوری اسلامی»، جمهوری اسلامی لفظ نیست. با رأی ما جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمیکند. بله، رژیم رسمی رژیم جمهوریت میشود لکن اسلامی نمیشود مگر آن که احکام اسلام در او جاری بشود. با جریان قانون اساسی هم اسلامی نمیشود؛ با مجلس شورا هم اسلامی نمیشود. اینها همه مقدمه است. وقتی میتوانید بگویید که مملکت اسلامی است که بازار، اسلامی بشود؛ تهذیب نفس باشد. نه مثل بازار ما که سنگر گرانفروشی و تعدّی است! وقتی اسلامی میشود که مرد و زن اسلامی بشوند؛ همۀ افراد اسلامی باشند. الگو حضرت زهرا سلام الله علیها است. الگو پیغمبر اسلام است. ما وقتی مملکتمان اسلامی است، وقتی میتوانیم ادعا کنیم که جمهوری اسلامی داریم، که تمام این معانی که در اسلام است تحقق پیدا بکند.
امام خمینی (ره)
جمهوری اسلامی و نظام اسلامی که یک ملت برای آن این همه زحمت کشیده و فداکاری کردهاست، نظامی است که اسلام در دل و در عمل و در وجود یکایک افراد، وجود داشتهباشد. این طور نیست که بگوییم نظام، اسلامی شد؛ اما اداره فاسد باشد؛ رشوهگیری رواج داشته باشد؛ بدخواهی و بددلی، همه جا باشد؛ سوء عمل و بدکارگی باشد؛ بیکارگی باشد؛ تنبلی باشد. اینکه نظام اسلامی نیست. نظام اسلامی آن است که انسانها هر کدام، هر روز درصدد بهتر کردن خودشان باشند. در نظام اسلامی، یکی از شعارهای همیشه زندهاش این است که «من استوی یوماه فهو مغبون» من و شما اگر امروزمان مثل دیروز باشد، مغبونیم و سرمان کلاه رفتهاست.
آیت الله خامنهای
دیدگاه انبیاء و به خصوص پیامبر بزرگ اسلام (ص) این است که وظیفه حکومت علاوه بر تامین مصالح و نیازمندیهای مادی، تامین مصالح معنوی نیز هست؛ و حتی تامین مصالح معنوی، اهم و ارجح و مقدم بر تامین مصالح مادی است. یعنی حکومت باید قانونی را اجرا کند که هدف نهاییاش تامین مصالح معنوی، روحی، اخلاقی و انسانی باشد. همان مسائلی که دین آنها را هدف نهایی بشر میداند و کمال انسانی را وابسته به آنها میداند. آفرینش انسان در این جهان و مجهز شدن او به نیروی آزادی و انتخاب را برای همین میداند که این هدف عالی را بشناسد و دنبال کند.
علامه مصباح
در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همهی پایهی مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایهی اساسیِ دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب میشود از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همهی مردم هم که بر او اتّفاق کنند از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است. این موضوع در همهی ردههای حکومت صدق میکند و فقط مخصوص رهبری در نظام جمهوری اسلامی نیست. البته تکلیف رهبری سنگینتر است و عدالت و تقوایی که در رهبری لازم است، بهطور مثال، در نمایندهی مجلس لازم نیست. اما این بدین معنا نیست که نمایندهی مجلس بدون داشتن تقوا و عدالت میتواند به مجلس برود. نخیر، او هم تقوا و عدالت لازم دارد.
آیت الله خامنهای
حکومت یعنی مظهر ارشاد و هدایت جامعه. البته در زمانهای مختلف فرق میکند. در حکومتهای قدیم، مسئله ارشاد و هدایت از مسئله حکومت منفک بوده است. ولی تدریجاً هر چه جامعه به اصطلاح تکامل پیدا کرده، بر حوزه عمل حکومتها افزوده شده و کم کم مسائل فرهنگی و معنوی و ارشاد و هدایت جزء قلمرو حکومت قرار گرفتهاست. مثلا اگر ما صد سال یا دویست سال پیش ایران را هم ببینیم، فرهنگ ایران اساسا ربطی به حکومت نداشتهاست؛ یعنی دستگاه فرهنگ و دستگاه علم چیز جدایی بودهاست. تدریجاً که حکومتها توسعه پیدا کردند، یکی از کارهای حکومتها این بوده که متصدی ارشاد و هدایت و تعلیم و تربیت جامعه شدهاند. جامعه نیازمند است به دستگاهی که آن را در مسائل مختلف، تعلیم و تربیت و ارشاد کند و آن حکومت است.
شهید مطهری
حکومت اسلامی هیچگاه بدون خواست و ارادهٴ مردم متحقّق نمیشود؛ و تفاوت اساسی حکومت اسلامی با حکومتهای جابر در همین است که حکومت اسلامی حکومتی مردمی است و بر پایهٴ زور و جبر نیست، بلکه بر اساس عشق و علاقهٴ مردم به دین و حاکم اسلامی صورت میپذیرد. و هرچه مردم از اخلاق و معارف دینی بهرهمندتر باشند و هر چه احکام دینی را بیشتر عمل کنند و هر چه از اتحاد و همبستگی و الفت الهی برخورداری بیشتری داشته باشند، حکومت اسلامی نیز استوارتر و در رسیدن به اهدافش موفقتر است. و هیچگاه نباید تصور نمود که اگر مردم با حکومت اسلامی نباشند و اگر مؤمنان راستین کمر همّت نبندند، خداوند حکومت اسلامی را برپا می دارد.
آیت الله جوادی آملی
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.