آنجایی که انسان خاص می شود، جایی است که خداوند انسان را خلیفه قرار میدهد.
«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۗ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ - انعام 165 -»
«و او خدایی است که شما را جانشین گذشتگان اهل زمین مقرر داشت و رتبه بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در آنچه به شما داده (در این تفاوت رتبهها) بیازماید، که همانا خدا زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است.»
دنیا محل گذر و امتحان است. از مهمترین دلایل اثبات معاد، برهان عدالت است.
برهان عدالت چیست؟ برهان عدالت میگوید، دنیا ظرفیت عدالت ندارد. این که این دنیا نمیتواند عدالت کامل باشد چون پر از شر است.
«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ - عنکبوت 57 -»
«هر شخصى چشنده مرگ است، سپس [همگى] به سوى ما بازگردانده مىشويد»
«فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ - فجر 15 -»
«اما انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت.»
وجود معاد و آخرت، معادلات خیر و شر را تغییر میدهد، نباید خیر و شر را فقط در این دنیا دید.
در تاریخ برخی بسیار اوج میگیرند و نهایت به زمین میخوردند. زمان پیامبر اسلام(ص)، حکومت اسلامی تمام حجاز را گرفت. اما بلافاصله بعد از شهادت ایشان دختر ایشان را به شهادت رساندند.
همیشه قرار بودهاست که ما امتحان شویم نه این که مشکل حل شود. امام خمینی(ره) فرمودند:«خون شهدا انقلاب را بیمه کردهاست. این بیمه به شرطیست که ما در مسیر درست باشیم.»
«أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ - توبه 126 -»
«آیا نمیبینند که آنها در هر سالی یک بار یا دو بار البته امتحان میشوند؟ باز هم پشیمان نشده و (خدا را) یاد نمیکنند.»
هرچه در مسیر بهتر قرار بگیریم فتنهها و امتحانات سخت تری در برابرمان است.
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ - عنکبوت 2 -»
«آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آوردهایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟»
همین که حرکت کنیم خداوند ما را در فتنه میاندازد. صبر، استقامت، مقاومت در مسیر الهی و فتنهها لازم است.
«لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَمَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا - جن 17»
«تا به آن نعمت آنها را امتحان و آزمایش کنیم، و هر که از یاد خدای خود اعراض کند خدا او را به عذابی بسیار سخت درآورد.»
در استقامت ها و ایمان آوردن، خداوند باز هم فتنه در مقابل انسان قرار میدهد. اگر استقامت نورزید، خداوند عذاب میفرستد و اگر استقامت ورزید، بالاتر میرود و با فتنههای بیشتر مواجه میشویم.
«وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ - اعراف 176 -»
«و اگر میخواستیم به آن آیات او را رفعت مقام میبخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید، و در این صورت مثل و حکایت حال او به سگی ماند که اگر بر او حمله کنی و یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. این است مثل مردمی که آیات ما را بعد از علم به آن تکذیب کردند. پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند.»
تمام حضرات، مثل موسی و ابراهیم و داود و سلیمان علیهم السلام، همگی از پس فتنهها و آزمایشهای خداوند پس برآمدند تا توانستند به این مقام برسند.
انسان فقط نیامدهاست که اعمال عبادی را صرفا انجام دهد، انسان آمدهاست که در این دنیا ابتلا شود.
حضرت زینب(س) در کربلا اثبات کرد که آن ها پیروز میدان شدند. فردای روز عاشورا که قافله میخواست راه بیفتد، حضرت زینب کاری کردند که دوست و دشمن را به گریه انداختند. این یعنی این دشمنان اباعبدالله هستند که شکست خوردهاند.
امتحان در سه سطح وجودی داریم
1.ساده ترین امتحان، امتحان در رفتار و عمل است.
در قرآن با نام صَدَقَ آمده است.
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا - احزاب 23 -»
«برخى از ميان مؤمنان، مردانى هستند كه به عهدى كه با خدا بستند وفا كردند، ازآنان كسى است كه عهدش را به جا آورد [شهيد شد] و برخى از آنان [نيز] كسى است كه انتظار [شهادت] مىكشد و [اينان] به هيچ وجه عهدشان را تغيير ندادند»
2.خصلت های ما: هرکسی که راست بگوید، انسان راستگویی نیست و هرکه دروغ بگوید، انسان دروغگویی نیست.
در قرآن به نام صادق آمدهاست.
«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا - احزاب 35-»
«همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدا مغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است.»
در این آیه، اول صادق بودن آمدهاست و بعد اعمال عبادی دیگر آمدهاست.
اگر میخواهیم بفهمیم که شخص راستگو است یا دروغگو است، خیلی سختتر از این است که بفهمیم الآن فقط یک حرفش راست است یا دروغ.
3.مرحله ذات:
در قرآن به نام صدیق آمدهاست.
«وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا - مریم 41 -»
«و یاد کن در کتاب خود شرح حال ابراهیم را که او شخص بسیار راستگو و پیغمبری بزرگ بود.»
حضرت مریم، حضرت یوسف و ... علیهم السلام به مقام صدیقین رسیدند.
«وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا - نساو 69 -»
«و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آنها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانی هستند.»
کسی که از خداوند و پیامبر صلوات الله علیه و آله پیروی کند، میتواند با صدیقین باشد، نه این که به مقام ایشان برسد.
حضرت زهرا سلام الله علیها، صدیقه کبری هستند.
امام صادق علیه السلام فرمود:«وهی الصدیقة الکبری وعلی معرفتها دارت القرون الاولی.»
اقوام پیشین با معرفت ایشان حرکت می کردند.