ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

خلاصه سخنرانی شب دهم / «سبک زندگی و شریعت، خط مقدم مواجههٔ شیطان»

بسم الله الرحمن الرحیم

شب دهم محرم‌الحرام ۱۴۴۵ / ۵ مرداد ۱۴۰۲ / حجت‌الاسلام قاسمیان

هر وقت روی سنت‌های الهی حرکت کردیم به نتیجه رسیدیم

در بحث امید و امیدواری بودیم که می‌دانم، یک بحث انتحاری است، چون تا آدم می‌خواهد راجع به این چیز‌ها صحبت بکند اولاً متهم است که تو اصلا خبر داری چه خبر است؟؟ بله خبر دارم، از همه‌ی اینها مثل شما خبر دارم. آقا من هم مثل شما گوشت نمی‌خورم. مگر اینکه توی همین هیئت‌ها گیرم بیاد. فکر نکنید خودش جای محکمی نشسته داره به بقیه آفر میده.

ما دنبال امیدی هستیم که مشقی نباشد، یعنی متکی بر ایمان باشد، نه اینکه کار نمی‌کنیم ولی امیدوار باشیم. ولی هر جایی که کار کردیم و روی سنت‌های الهی حرکت کردیم به نتیجه رسیدیم. حیف که بیش از این نمی‌شود لو داد وگرنه توی صنایع موشکی‌مون، توی صنایع هسته‌ای‌مون، صنایع پزشکی‌مون، ... هر جایی که همین جوان‌ها روی سنت‌های الهی حرکت کردن، وعده‌ها و امداد‌هایی بهشان تعلق گرفت، باور نکردنی. خودشان که بگویند شما می‌فهمید. این خدا همان خدای مستند «تغییر مأموریت» است که دیشب گفتم.

اگر شما زخم خوردی او هم زخم خورده

تحلیل‌های خوب کردن و تحلیل‌های امیدوارانه کردن از آن شاه‌کلید‌هایی است که قرآن در نظر گرفته. جنگ احد را که جنگ تقریبا باخته‌ای است قرآن وقتی می‌خواهد تحلیل کند، تقریبا شبیه جنگ بُرده تحلیل می‌کند.

می‌گوید «إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ»، «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ»؛ آقا شما دردت آمد او هم دردش آمدها! این حرف هم حقیقی است، منتهای مراتب ما نمی‌توانیم این را درست رسانه‌ای‌اش کنیم. هی فوکوس می‌کنیم روی وضعیتی که خودمان هستیم. نمی‌گوییم آمریکا و اسرائیل و اروپا و ... چه وضعیتی دارند. این را به تصویر نمی‌کشیم. «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ» اگر شما زخم خوردی او هم زخم خورده‌ها. این را حواست باشه.

درباره‌ی شهید مثل کفار حرف نزنید!

بعد می‌خواهد شهید را تحلیل کند، میگه نگویی شهید از دست رفته‌ها، مثل بعضی‌ها که یک حرف‌هایی می‌زنند، که ۳۰۰ هزار شهید پرپر شدند... یعنی چی ۳۰۰ هزار شهید پرپر شدند؟؟ قرآن اینجوری تحلیل نمی‌کند. اتفاقا می‌گوید شبیه کفار نباشید:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَ مَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ»

برنگردی بگویی اگر جنگ نمی‌رفت چه شخصیت عظیمی شده بود! که حسرت ایجاد بکنی. این تحلیل‌ها را نکن.

این را باور می‌کنی یا نه؟ که «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» به همان معنایی که تو فکر می‌کنی او مرده نمرده؛ تو به این معنا می‌گویی مرده که ارتباطش با دنیا قطع شده؟ دقیقا به همان معنا نمرده. اتفاقا دارد لشگرکشی‌های جدید می‌کند. حاج‌قاسم الان تازه مشغول لشگرکشی است، بیشتر از قبل. روی یک عده دیگری دارد کار می‌کند. به خاطر همین می‌گویند شهید سلیمانی به مراتب خطرناک‌تر از سردار سلیمانی است الان. واقعا خطرناک‌تر است.

ناامیدکردن که هنر نمی‌خواهد

تحلیل درست بدهید. تصویر درست بدهید. اُمنیّه تولید کنید. آیه‌ای که دیروز خواندیم همین بود. «وَمَا أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّ‌سُولٍ وَ لَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ» امنیّه و آرزو می‌ساختند. خودشان می‌گفتند «الشیعةُ تُربّیٰ بالأمانیّ» ما شیعه را ۲۰۰ سال با همین امنیّه می‌آوردیم بالا.

حالا شما هی خبر ناامیدکننده به بقیه بده. که چی بشود؟ به چی می‌رسی؟ هنری است مگه؟

برای به نتیجه‌رسیدن لازم است حلقه‌های میانی بمب امید و انرژی باشند.

ماجرای آدم و مسئله‌ی شریعت

امروز می‌خواهم یک نکته‌ای را در رابطه با بحث لباس و شریعت بگویم و عرضم را تمام کنم. بحثم خیلی خیلی موند. باشد ان‌شاالله وعده‌ی ما با شما سر خرمن، بنشینیم این بحث‌ها را از روی قرآن با هم مرور بکنیم.

در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف یک نکته‌ی بسیار مهم وجود دارد. سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف بحث لباس را که پیش می‌کشد، در طراز تمدنی پیش می‌کشد.

داستان خلقت را سور مختلفی بیان کرده‌اند. یک برشی‌اش که در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف است، خیلی ویژه است؛ نشان می‌دهد که داستان حضرت آدم(ع)، داستان حضرت آدم(ع) فقط نیست، داستان آدم است؛ داستان من و شما هم هست.

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»

ما «شما» را خلق کردیم، شما را صورت‌گری کردیم، بعدش گفتیم به ملائکه که به آدم سجده کنید؛ یعنی من هم مسجود مَلَک هستم؟ بله بالقوه هستیم. منتها نرسیده‌ایم به آن وضعیت بالفعل.

حالا که گفت این داستان داستان آدم ابوالبشر نیست فقط، شروع می‌کند داستان آدم را می‌گوید.

«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ» شیطان وسوسه کرد آدم و حوا را. که چه بشود؟ «لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا» تا شرمگاه‌هایشان روشن بشود. «وَ قَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ» گفت خدا که نهی کرده، می‌خواهد آزادی را سلب کند! می‌خواهد شما به آن بلندای کمال خودتان نرسید! به خاطر همین از شما سلب کرده.وقتی که از این میوه خوردند، می‌گوید که «بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» شرمگاه‌هایشان را روشن شد و شروع کردند با برگ‌های بهشت خودشان را پوشاندن.

می‌آید جلو تا می‌رسد به این آیه؛ که «يَا بَنِي آدَمَ» از بنی‌آدم شروع کرد و دوباره رسید به بنی‌آدم، رسید به من و شما؛ «لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» شیطان شما را به فتنه نیندازد، چنان که دو جدّ شما را از بهشت بیرون کرد. چه‌کار کرد؟ «يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا» لباس‌هایشان را از تنشان کَند؛ مواظب لباس باشید. لباس یک بحث فقهی نیست فقط، یک بحث تمدنی است.

بحث «حدود الله» و جریان «محادّه»

اهمیت شریعت را دست‌کم نگیرید. من یک موقعی بچه‌تر از الان که بودم فکر می‌کردم اینکه علما همیشه می‌گویند که انجام واجبات ترک محرمات، احتمالا از این حرف‌های قلمبه‌سلمبه بلد نیستن از اینها می‌گویند، ما را می‌گذارند سر کار.

بحث شریعت در قرآن با نام «حدود الله» ازش یاد شده. تعبیر حدودالله را دقت کنید، یعنی محدوده‌ی خدا. یعنی محدوده‌ی خداست اینها.

جریان نفاق هر موقع بخواهد مبارزه کند با جریان ایمانی، در اصطلاح قرآنی «محادّه» می‌کند. محاده یعنی حدود را جابجا کردن. در مقابل حدود خدا حدود می‌گذارد؛ می‌گوید کی گفته آن حدود؟ این حدود. کی گفته این قانون؟ این یکی قانون.

شیطان مواجهه‌اش را از سبک زندگی شروع می‌کند.

شیطان مواجهه‌اش با من و شما از طریق بحث‌های نظری نیست. چون افراد مقابل بحث‌های نظری گارد می‌گیرند. یک‌ضرب بخواهد بحث نظری کند همه گاردشان بسته‌ست. پس مواجهه‌ی شیطان با من چطور جلو می‌رود؟ با سبک زندگی.

با سبک زندگی گارد شما را باز می‌کند، گارد شما که باز شود بعد هر چی مزخرف توی ذهن شما می‌خواهد بکند می‌کند. اصلا خودت تولیدش می‌کنی!

سبک زندگی یعنی چه؟ یعنی نحوه‌ی خوردن، نحوه‌ی پوشیدن، نحوه‌ی مهمانی‌رفتن، نحوه‌ی درس‌خواندن، احترام به والدین یا عدم احترام به والدین، چه موسیقی‌ای گوش می‌دهم چه موسیقی گوش نمی‌دهم، چه مجلسی می‌روم چه مجلسی نمی‌روم... همه‌ی این مجموعه را بهش می‌گویند سبک زندگی. که توی ادبیات ما می‌شود بحث شریعت.

آقا یکهو می‌بینی دارد سبک زندگی‌ات عوض می‌شود. داری توی یک مجالس خاصی می‌روی، رفیق‌هات دارند عوض می‌شوند، موسیقی‌هایی که گوش می‌کنی دارد عوض می‌شود. ارتباطاتت دارد عوض می‌شود، نوع تعاملت با نامحرم دارد عوض می‌شود.

بعد وقتی گاردت توی سبک زندگی باز شد، که شریعت نمی‌گذارد، شریعت گاردت را محکم نگه می‌دارد نمی‌گذارد سبک زندگی‌ات عوض شود. گاردت که باز شد آن موقع هر مزخرفی را می‌تواند توی کله‌ات بکند. اصلا چرا منِ شیطان بگویم؟ خودت می‌گویی.

آدم در تئوری‌سازی از شیطان هم قوی‌تر است

«اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً، فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ، فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ»

اینجوری می‌شود که او حرف می‌زند، به زبان شما. شما داری حرف می‌زنی به حسب ظاهر، ولی اون داره حرف می‌زنه.

خیلی وقت‌ها اصلا زور شیطان نمی‌رسد که تئوریِ این‌قدر دقیق بدهد در انحراف؛ باید استفراغ بکند تئوری‌اش را در حلق آدم، چون آدم خوب می‌تواند این کار را انجام بدهد، بعد این برود در دستگاه هاضمه‌ی آدم بچرخد تبدیل به یک ورژن بالاتر بشود بیاید بیرون. بعد این را خود شیطان یاد می‌گیرد از او، دوباره می‌رود این را استفراغ می‌کند در دهان یکی دیگه. باز اون رو در یک ورژن بالاترش تحویل می‌گیره.

مهم‌ترین نقطه‌ای که در قرآن جریان محادّه رویش دست می‌گذارد

پس خیلی از این تئوری‌پردازی‌ها تولید خود آدم نیست، تولید سبک زندگی آدم است.

«لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ «۱۶۸» إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»

خطوات شیطان اینجوریه؛ اول شما را امر می‌کند «بِالسُّوءِ» کار کوچک، بعد «وَالْفَحْشَاءِ» کار بزرگتر، بعدش می‌برد توی منطقه‌ی تئوری‌سازی «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»

هر منافقی هم بخواهد در جامعه این کار را بکند محاده می‌کند، یعنی حدود را عوض می‌کند. و جالب است، در قرآن (اینها همه‌اش هشتگ است که دارم ایجاد می‌کنم، بعدا باید سر خرمن بنشینیم با هم اینها بحث بکنیم) تقریبا تمام جریان‌های محادّه در قرآن روی بحث‌های ناموسی است. روی بحث‌های جنسی است. این‌قدری این نقطه نقطه‌ی مهمی است که هر جا می‌خواهد محاده کند می‌گذارد از نقطه.

به این بحث شریعت خیلی وقت‌ها کم‌اهمیت شده‌ایم. خیلی وقت‌ها می‌بینید با نامحرم همین بچه‌مذهبی ما خیلی راحته. می‌گوید حاج‌آقا دیگه اینجوری شده دانشگاه! خب بیخود، تو به فکر خودت باش! همین‌طور می‌شود که قبح یک چیز‌هایی می‌ریزد و انسان و جوامع را رفته‌رفته به نقاطی می‌برد که باورش و باورشان نمی‌شود.

این حرف، آخرشه؛ انجام واجبات، ترک محرمات.

محرمدانشگاه شریفهیات الزهرا سسخنرانیحجت الاسلام قاسمیان
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید