بسم الله الرحمن الرحیم
شب دوم محرمالحرام ۱۴۴۶ / ۱۷ تیر ۱۴۰۳ / حجتالاسلام مفیدی
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ
شب گذشته این آیه بررسی شد و عرض شد که جریان باطل همانند کف روی آب سیل و جریان حق مانند خود آب سیل می باشد. در نتیجه باطل چشم پر کن تر است و در نگاه اول ، این جریان باطل است که انسان می بیند ، همانطور که وقتی انسان سیل را مشاهده میکند ابتدا کف روی آب را می بیند ، نه خود آب را. این موضوع در جاهای دیگر هم محسوس است. مثلا زمانی که شما انسانی را میبینید، ابتدا عیب هایش در نظر شما جلوه میکند. به همین ترتیب برای جامعه نیز اینطور است و منکرات و عیب های آن جامعه بیشتر دیده می شود. اما اگر کسی مودب به آداب قرآن باشد میتواند جریان حقی که در آن جامعه است را شناسایی کند. به عنوان مثال جامعه ی قبل از انقلاب در ایران آلوده به گناهان زیادی بود . اما عیار شناسی مثل امام خمینی(ره) از دل این جامعه رزمندگان و علمایی را پرورش می دهد که دست به چنین کار های بزرگی می زنند. این یعنی ایشان کاملا جریان حق را در جامعه ی به ظاهر گناهکار قبل از انقلاب به طور دقیق شناسایی کرد.
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ
خدا حق است و هرچیزی غیر خدا باطل ( و در نتیجه از بین رفتنی ) است.
برای بررسی این آیه ابتدا مقدمه ای عرض میشود:
تکوین عالم: میدانیم که اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ
یعنی خدا روشنگر و تجلی بخش تمام عالم است و هرچیزی از عالم ظهور و بروزی از خدا ست. پس اگر شما مثلا درختی را میبینی ، این درخت حقیقت دارد ، یعنی در این درخت از جانب خدا ظهوری است ، پس این درختی حقی است از جانب خدا.
تشریع عالم: یک گیاه در رشد خودش و اینکه کجا و چگونه رشد کند هیچ اختیاری ندارد ولی انسان در اینکه چگونه خودش را بسازد اختیار دارد. ما هنگامی که ایجاد میشویم یک وجودی داریم که قطعا حقی است از جانب خدا. درواقع ما در به وجود آمدن خودمان هیچ اختیار و اراده ای نداریم. ولی در اینکه موجدیت مان را بعد از این چگونه رقم بزنیم اختیار کامل داریم :
إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرࣰا وَإِمَّا كَفُورًا
اگر انسان شاکر باشد(یعنی مسیرش را طبق مسیری که خدا خواست انتخاب کرد) میشود انسان حق. اما اگر شاکر نبود (یعنی مسیری که خدا نمیخواهد را انتخاب کرد) می شود باطل. پس باطل از اختیار ما ایجاد می شود.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ
اعمال کسانی که کفر می ورزند مانند سراب است.
دقت شود اینجا قرآن نمی گوید (خود آنان)
بلکه درمورد (اعمال شان) حرف می زند. زیرا خود فرد و وجودش که فعل خدا و در نتیجه کاملا حق است . این عمل فرد است که برآمده از اختیار او ست و ممکن است در مسیر باطل باشد.
مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ
آنچه نزد شماست از بین می رود و آنچه نزد خداست باقی ماندنی ست.
به همین خاطر است که هرچیز که برای خدا نباشد (یعنی حق نباشد) از بین می رود.
همانطور که در جای دیگری نیز نقل می شود:
الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ
دوستان در روز قیامت باهم دشمن می شوند[اگر دوستی شان به خاطر خدا نباشد]
جز کسانی که تقوا دارند[کسانی که دوستی شان به خاطر خداست]
یعنی حتی دوستی های بسیار صمیمی که به خاطر خدا نیست هم از بین می رود. اما دوستی هایی که برای خدا باشد روز قیامت هم از بین نمی رود.
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ
مجرم دوست دارد ای کاش بچه ی من فدای من می شد و من از عذاب رها می شدم.
طبق این آیه حتی بالاترین مراتب محبت در دنیا هم اگر برای خدا نباشد از بین می رود.
پدر و مادر حاضرند فرزندشان به جهنم بروند اما خودشان از عذاب جهنم در امان بمانند.
این نتیجه ی محبت پدر و مادری ست که عشق آنان به فرزند برای خدا نبوده است.
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ
آن کسانی که برای خدا انفاق میکنند ، انفاقشان مانند دانه ای است که هفت خوشه می رویاند(ثمرات زیاد دارد)
اما اگر انفاق برای خدا نباشد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ ...
کسانی که برای دیدن مردم [غیر خدا] انفاق میکنند، انفاق شان مانند سنگ است.
یعنی مثل این است که انسان سنگ را در خاک بکارد. که هیچ ثمره ای هم نخواهد داشت.
فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ • قَالَ كَلا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ
این آیه نیز بیانگر نگاه خدا محور است و بیانگر نگاه توحیدی موسی و ایمان او به یاری خدا است. در نهایت هم که با مدد الهی موسی و یارانش در امان ماندند. پس نگاه خدایی حتی در دنیا هم کمک کننده انسان است و منحصر به آخرت نیست.
وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
در ماجرای طالوت نیز فقط کسانی که به دیدار با خدا ایمان داشتند به جنگ جالوت رفتند. اما کسانی که فاقد نگاه توحیدی بودند از جنگ دست کشیدند. پس نگاه توحیدی به انسان شجاعت می بخشد.
تمام این ماجراها در جریان امروزی غزه نیز قابل مشاهده است. گروه قلیلی در مقابل گروه کثیری ایستاده و مقاومت میکنند باذن الله. تمام این ها حاصل این نگاه خدا محور است که این تعداد کم می تواند اینگونه مقابل جریان چشم پر کن کفار بایستد.
و این شجاعت حاصل از نگاه توحیدی همان عاملی ست که طبق روایت سبب شد امام حسین (ع) و بخشی از خواص یاران ایشان در روز عاشورا با گذر زمان شاداب تر می شدند.