مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

خلاصه سخنرانی هیأت هفتگی / «حب و بغض، موتور محرک حرکت»

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه سخنرانی هیأت هفتگی / ۱۸ مهر ۱۴۰۲ / حجت‌الاسلام صالحی (جلسه سوم)

معنایی که در وجود آقا امیرحسین نشسته بود...

انسان‌ها با معنایی که در وجود خودشان شکل می‌دهند با خداوند ملاقات می‌کنند. و این معنا در عالم هستی باقی می‌ماند. آقا امیرحسین جیرانی‌زاده یکی از جوان‌های مثل من‌وشما در همین هیأت در همین سال‌ها بود. امیرحسین یک معنایی در جانش و در وجودش نشست. این معنا چه معنایی بود؟ دوستانش می‌گویند ما از او «ادب» می‌دیدیم؛ ادب به اهل‌بیت، ادب به شیعیان اهل‌بیت. خادمی به دستگاه اهل‌بیت با ادب. ایشان در هیأت بیشتر انتظامات می‌ایستاد، در این جایگاه خیلی مؤدب بود، با احترام با مهمانان و خادمان اهل‌بیت برخورد می‌کرد. ارادتش و محبتش به اهل‌بیت برجسته بود. و خودش را هم خرج این ارادت و محبت می‌کرد؛ سخت‌کوش و در‌عین‌حال صاف‌وساده بود در کارش.

حب و بغض، نقطه‌ی اعلای دین

گفتیم که در مسیر حرکت به سمت خدا، دو بال و دو بازو وجود دارد؛ علم و عمل. این دو بازو و دو بال، یک موتور محرک دارند. این موتور محرک حرکت ما که به نحوی باطن همان علم و عمل ما هم هست، عبارت است از «حب و بغض».

این حب و بغض در همه‌ی موجودات عالم وجود دارد. در بسیاری از موجودات به‌صورت غریزی این حب و بغض‌ها قرار داده شده، اما انسان در این موضوع تفاوت دارد و حب و بغض‌هایی برای او وجود دارد که خودش باید با آنها آشنا بشود و آنها را انتخاب کند. خداوند سبحان برای این سخت‌افزار (که فطرت تکوینی ماست) نرم‌افزاری قرار داده که استعداد‌های آن سخت‌افزار ما را شکوفا می‌کند، و آن نرم‌افزار دین است. و پیامبر اکرم(ص) کسی است که این نرم‌افزار بر روی او به کامل‌ترین شکل خودش پیاده شده؛ به همین خاطر او می‌شود اسوه‌ی حسنه. پیامبر(ص) بعد از خود این نقشه را در دو نسخه‌ی مکتوب و عینی به ما عرضه کرد؛ «کتاب‌الله و عترتی» قرآن و اهل‌بیت(ع) که اهل‌بیت(ع) نسخه‌ی عینی و پیاده‌شده‌ی همان برنامه‌ی الهی هستند.

نقطه‌ی اعلای این برنامه، یک حب خاص و یک بغض خاصی‌ست؛ حب و بغض نسبت به ولایت اهل‌بیت(ع). و این حب و بغض هم اصل و فرعی دارد؛ اصل حب است، و بغض برای دفاع از این حب است. الان در جریانات روز‌های اخیر، فلسطینی‌ها دارند با دشمن‌ترین دشمنان اسلام که «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا» مبارزه می‌کنند، ما هم به واسطه‌ی حب‌مان به مسلمین و به قبله‌ی اول مسلمانان بغض‌مان را بر این دشمنان و برای دفاع از مسلمین و برای دفاع از مسجدالاقصی همراه می‌کنیم، و با این کار داریم خودمان را با این جریان اقامه‌ی دین همراه می‌کنیم.

دو ماجرای مشابه و دو سرانجام متفاوت در قرآن

در دو آیه از قرآن خدا درباره‌ی دو کودک و نوزاد صحبت می‌کند که این دو، دو پیغمبرند؛ یکی حضرت یوسف(ع) است که عزیز مصر او را می‌خرد و نزد خود می‌آورد، و یکی هم حضرت موسی(ع) است که آسیه همسر فرعون او را از آب می‌گیرد و نزد خودش می‌آورد. از زبان این دو شخصیت جمله مشترکی در قرآن بیان شده؛ «وَ قَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا» عزیز مصر به همسرش گفت او را گرامی بدار، که شاید به ما نفعی برساند یا او را فرزند خود بگیریم. همین جمله از آسیه همسر فرعون آمده؛ «وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِّی وَ لَکَ ۖ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا» چشم‌روشنی من و توست این بچه، او را نکش که شاید به ما نفعی برساند یا او را فرزند خود بگیریم. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) هست که وقتی آسیه این را گفت، فرعون جمله‌ای به او گفت؛ گفت «قرةُ عینٍ لکِ، فأمّا لی فَلا» چشم‌روشنی خودت، برای من چشم‌روشنی نیست. محبتش به دل فرعون نیفتاد. عاقبت این دو نفر دو عاقبت متفاوت شد.

همین اتفاق درباره‌ی عزیز مصر و همسرش هم افتاده، اما آنها هر دو محبت یوسف(ع) را پذیرفتند. محبت ولی خدا در قلب‌شان قرار گرفت. نتیجه این شد که هر دو مسلمان و موحد از دنیا رفتند.

هیات الزهرا سسخنرانیهیات هفتگیدانشگاه شریفحجت الاسلام صالحی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید