بسم الله الرحمن الرحیم
چکیدهی سخنرانی هیأت هفتگی / ۳۰ آبان ۱۴۰۲ / حجتالاسلام طباخیان / جلسه چهارم
امیرالمؤمنین(ع) چهار سال و نه ماه حکومت کردند، از ابتدای سال ۳۶ هجری تا سال ۳۹ به علاوهی ۹ ماه از سال ۴۰. دولت علوی در سالهای انتهایی نسبت به دو سال اول شدیدا متزلزل شده.
چه شد که دولت علوی ثبات سیاسیاش را از دست داد؟ گفتیم مسئله این بود که اساسا از ابتدا دولت علوی در دل یک بحران اجتماعی آغاز شد، و آن مسئلهی قتل عثمان بود؛ مسئلهای که تا یک قرن دامنهدار بود و بسیاری از جریانات بعدی خودشان را در نسبت با این واقعه تعریف میکردند.
در بدو امر اهمیت نداشت؛ اما پروپاگاندای سنگین مخالفین علی(ع) این موضوع را مهم کرد. در کشور ما ممکن است سالانه هزاران قتل رخ بدهد، قتلهای خیلی پیچیده و عجیب. اما یک وقت رسانهها انتخاب میکنند به یک قتلی بپردازند؛ روی این قتل حمیت اجتماعی تولید میکنند و جامعه را تحریک میکنند.
رسانهها شروع کردند به کارکردن. جریانهای مختلفی هم شروع کردند، فقط یک جریان نبود.
عثمان تا روزی که زنده بود، یکی از جدیترین منتقدینش عایشه بود. عایشه بنت ابیبکر عثمان را علنا با لفظ مارمولک خطاب میکرد. دو سال آخر هم از مدینه رفته بود مکه بست نشسته بود که باید اقدامی علیه عثمان انجام بدهیم. عموم شورشیان را هم در مدینه او مدیریت میکرد. آذوقهشان را هم پسرعمویش طلحه تأمین میکرد در دو ماهی که اینها در مدینه بودند.
خبر دادند به عایشه که اوضاع در مدینه ملتهب است و دولت عثمان رو به زوال است. حرکت کرد آمد سمت مدینه که به تحولات سیاسی مدینه برسد. در راه ابنعباس را دید. از مدینه خبر گرفت، ابنعباس گفت از مدینهای میآیم که خلیفه در آن مقتول شد.
عایشه سجده کرد؛ خدا را شکر که «مارمولک» کشته شد. سوار اسبش شد که برود، فکر میکرد عثمان که کشته شده حتما طلحه خلیفه شده، پرسید که پسرعمّ ما طلحه خلیفه شد؟ ابنعباس جواب داد که نه، اتفاقا در حوادث علی(ع) خلیفه شد. تواریخ نوشتهاند، که عایشه لحظاتی سرش را پایین انداخت، و بعد سرش را بالا آورد و گفت، إنا للّٰه و إنا إلیه راجعون؛ قتل عثمان مظلوما...!
رفت مدینه شد فضیلتگوی عثمان! عثمان تا زنده بود فضیلتگو نداشت، وقتی مُرد شدند فضیلتگویش!
اما جریان بعدی که بهشدت افکار عمومی را متقاعد کرد برای عزاداری عثمان، معاویه بود. رسانههای شامی را باید مبدع طرح متهمکردن علی(ع) به قتل عثمان بدانیم. و بسیار هم هنرمندانه این کار را انجام دادند. پیراهن عثمان را دستور داد از مدینه برایش آوردند؛ این پیراهن را شهربهشهر در شام چرخاندند و روی منبرها از قتل عثمان روضهها خواندند و مردم گریستند. اولش هم معاویه نمیگفت چهکسی این کار را کرده و چرا دارد این همه عزا میگیرد. بعد از چهل روز، تعدادی از بزرگان شامی و تعدادی شاهد از مدینه آورد، گفت اینها قسم میخورند کسی که عثمان را کشته علیست.
نام علی(ع) در شامات گره خورد به یک بغض اجتماعی پیچیده. عموم مردم شدند داعیهدار قتل عثمان، یک پروندهی غیرعمومی منتشر شد به عدد افراد جامعه. اتفاقی که منطق طبیعی اجتماعی ندارد، اما بهواسطهی کار رسانهای به این نقطه رسید...