? شام شهادت امام حسن(ع) و حضرت رسول(ص)
? ۲۳ شهریور ۱۴۰۲
? با سخنرانی حجتالاسلام مفیدی
موضوع سخنرانی: معنی آزادی چیست؟
در جلسه قبل راجع به امر زندگی بحث شد؛ ما بیان های متفاوتی درباره امر زندگی داریم. معتقدیم کل دعوا بر سر فهم زندگی است و شما میبینید که بزرگترین دعواهای تاریخ و چه بسا تاریخ اسلام هم روی همین پایه رخ داده است. گفتیم دو نگاه داریم که یکی حیات دنیوی را اصل میپندارد و دیگری حیات اخروی را.
تمدن نبوی بر پایه اصالت ارزش های الهی بنا شد. این تمدن مثل سایر همتایانش در مصر فراعنه و بابل و... نبود که به خاطر ساختمان های زیبا به شهرت برسد؛ بلکه به دلیل اوج گیری معارف و ارزش های الهی در بین جامعه بود؛ البته که باید زندگی دنیا هم آباد و شکیل ساخته شود اما بحث بر سر اصالت هاست.
بحث این جلسه منباب آزادی است، حقیقت آزادی چیست؟ آیا باید از آزادی حمایت کرد یا آزادی معنای بی بندوباری میدهد؟
نخست، قرآن می فرماید انسان ها بالذات دارای هوس هایی هستند و خداوند هم آن را به رسمیت میشناسد، مثل ثروت، قدرت، علاقه به فرزند، مسائل جنسی، خودروهای گران قیمت و... که اگر درست و در جهت رسیدن به اهداف اخروی به آنها نگاه شود، میتوانند مفید واقع شوند.
دوم، اشاره به این امر که انسان موجودی است که در جامعه زندگی میکند ضروری مینماید، از آنجا که شهوات انسان نهایتی ندارد، اما ظرف منابع دنیا محدود است و بر سر آن نزاع رخ میدهد. لذاست که در هر جامعه ای پذیرفته شده که آزادی مطلق در زندگی اجتماعی بیمعناست و لازم است محدودیت هایی وضع شود.
سوال اساسی اینجاست که چه کسی این محدودیت ها را تعیین میکند؟
قرآن کریم جریان حق و باطل را معرفی میکند؛ لازمه حیات جریان باطل خفت دادن مردم و القای اصالت دنیاست تا بتواند بر آنان چیره گردد، اما جریان حق معتقد است تنها کسی که میتواند برای انسان باید و نباید تعیین کند، ذات متعالی خداوند است.
اما اصل آزادی که دین مطرح میکند چیست؟ با پذیرش این امر که خداوند نهایت کمال است و هدف انسان نیز نیل به آن کمال حقانی، معارف اسلام، آزادی را اینگونه برای ما تبیین میکند؛ شرح صفات اهل بیت در زیارت جامعه نمایان میکند که آزادی حقیقی آنجایی است که انسان به خدا تقرب مییابد و دیگر کسی توان محدود ساختن او را ندارد.
خوب است از خودمان بپرسیم آزادی نزد آن کسی است که نمی تواند خودش را در مقابل امیال نفسانیاش نگاه دارد یا کسی که در ماه رمضان روزه نگه میدارد تا به خود اثبات کند توان مقابله با هوس های خود را داراست؟
آزادی حقیقی نزد افرادی است که دغدغهشان ثروت اندوزی و رفاه شخصی است یا نزد حضرت مجتبی (ع) که چندین بار نیمی از اموال و کل اموالش را به فقرا عرضه کرد؟
آزادی حقیقی نزد حکام جوری است که کاخ ها و قصرهای زرین میساختند یا امیرالمومنین که ثروت داشت اما لباس وصلهدار میپوشید و سادهترین غذا را میخورد؟
تربیت کدام مکتب است که امام حسن مجتبی(ع) را به انسانها معرفی میکند؟ کسی که بزرگترین مقامات و منزلت ها را درمیان امت داشت؛ اما با علم به اینکه ممکن است مسلمین به او نگاه سوء پیدا کنند حصار خلیفه سوم را میشکند و به او آب میرساند. کسی که وقتی مصلحت امت را در صلح با خبیث ترینِ بشر میبیند، بیمحابا از اهانت برخی انسان های نادان این کار را انجام میدهد.
امام حسن مجتبی(ع) با وجود اینکه هم به لحاظ قومی راس والاترین قبیله عرب، و همچنین مهمترین تیره قریش است؛ با وجود اینکه به لحاظ معنوی امام مسلمین است، اما با کودکان فقیر مدینه همسفره میشود. آزادی حقیقی اینجا معنا میگردد.
آزادمرد اوست!