درد تمدنسازی
تمدن یعنیچه؟ تمدن یعنی کلانترین دستاورد زمینی بشر. وقتی اندیشهای بسط پیدا میکند اگر اندیشه جوهرهداری باشد، همهی متغیرهای زندگی بشر را ویرایش میکند و به همه چیز چنگ میزند و آن را تغییر میدهد.
آقا رسول اکرم(ص) درد تمدن را داشت، آقا امام زمان این درد را دارد. به اندیشه حضرت امام، نگاه کنی میبینی این آدم هم پر از درد تمدن است. آقا که دارد داد میزند و از امثال ایشان نخبگانی داریم که در این طراز فکر میکنند و دائماً هم وضعیت جهان بشری را از این جهت چک میکنند. یک لایه از لایههای حوادث اجتماعی ما، لایه تمدنی است.کسانی که واقعاً درد تمدن را دارند به پیشرفت فکر میکنند، پیشرفت. پیشرفت، در واقع وضع پویای من و شماست به سوی تمدن.
ما باید تعداد آدمهایی که درد تمدن دارند را زیاد کنیم چون ساخت تمدن نوین الان «پروژه انقلاب اسلامی» است. ما به یک تعداد خوبی انسان احتیاج داریم که به تمدن فکر کنند. اگر به تمدن فکر کنند به پیشرفت فکر میکنند. پیشرفت یعنی همان تمدن. چون حضرت آقا شنیدید که میگویند که تمدن، هدف است، بعد میگویند پیشرفت هم هدف است. بعد میگوییم بالاخره کدامش هدف است؟ میگوید خب ببینید تمدن هدف است ولی پیشرفت وضع پویای آن تمدن است. یعنی به سمت تمدن اسمش پیشرفت است، که لحظه به لحظه نوشونده و پویا است؛ و در حرکت به سمت آن تمدن است.
تعریف اسلامی پیشرفت
ما برای آن که بتوانیم یک پیشرفت منسجم و تغییر بدون نوسان را مدیریت کنیم قطعا به نظریه پیشرفت احتیاج داریم. نظریه پیشرفت حداقل دو چیز را باید معلوم کند؛ یک آن که پیشرفت اساسا چیست؛ و دوم اینکه الگوی اصلی و جوهری پیشرفت چیست؟ یکی از اشتباهاتی که ما داریم این است که پیشرفت را از نظر مسلمان شیعه، تعریف نمیکنیم. ما پیشرفت را مهاجمانه و بر اساس اندیشه اصیل و نیرومند اسلامی تعریف نکردیم. چون این را تعریف نکردیم اساسا گیج هستیم. آن چیزی که میتواند این داستان و وضعیت را سروسامان دهد، تعریف پیشرفت است.
پیشرفت بر اساس مکتب حسینی
یکی از چیزهایی که طبیعتا در پیشرفت روشن میشود آرمان است؛ آرمان اجتماعی. من از شما میپرسم؛ الان ایران، به معنای ملت ایران، آرمانش چیست؟ من و شما الان آرمان داریم؟ من میگویم بله، ظهور آقا امام زمان(عج). نه، این خودش مقدمه است. آرمان آن تصویری است که شما از نقطه هدف دارید. میگویید من خودم را به آن سمت میکشم. چرا درباره آرمان داریم کوتاهی میکنیم؟ داریم غلط فکر میکنیم و در انفعال سپری میکنیم.کشوری که آرمان نداشته باشد در انفعال سپری میکند، کاملا روزمرگی میکند، و کسیکه روزمرگی کند قطعا بر مسائل محیطی فائق نمیآید.
ما باید پیشرفت را بر اساس چارچوب ذهنی و باورهای خودمان تعریف کنیم. این شماره یک، و دوم، الگوی خودمان از پیشرفت را باید مطرح بکنیم. حضرت آقا خیلی سال پیش درخواست کردند این بحثها، عمومی بشود، درخواست کردند این بحثها و دغدغه پیشرفت، یک دغدغه عمومی بشود. در این باب کوتاهی شدهاست؛ و همینطور دغدغه چگونگی الگوی پیشرفت. حداقل در محیطهای دارای تحصیلات برتر، که به یک معنا میشود گفت محیطهای روشنفکری، اینها باید مطرح شود. من باید بدانم چه تلقی از چگونگی راهحل دارم. الگوی حل مساله یا الگوی پیشرفت چیست؟ اگر انسان یک مقدار وارد این بحثها شود، آهسته آهسته نگاه کند، ببیند پاسخها از کجا میآيد، میبیند که منبر آقا امام حسین(ع) دارد خودش را نشان میدهد. امام حسین (ع) میآید و درباره مبانی انسانی، حرفهای نورانی خودش را میزند؛ تمامی مفاهیم کلیدی را میگیرد و جابهجا میکند؛ اینجا آدم احساس میکند، فقط کار مکتب امام حسین(ع) بود.
ایران پیشرفته، چطور ایرانی است؟
عزیزان اکنون اگر مباحث مربوط به پیشرفت را دنبال کنید، آن روح طوفنده توحیدی امام حسینی درونش نیست؛ با اینکه آدمهای خوبمان در حال انجام این کار هستند. در عوض به نظر بنده، اگر منطق و معیار را حسینی قرار دهیم، آدم آنجا سرگردانی مشاهده میکند. با این شیوه هر چقدر به ما وقت بدهند، به چیزی نمیرسیم. باید به شکل طوفندهای با تکیه بر مکتب امام حسین(ع) پیشرفت را معنا کنیم؛ ایران پیشرفته، چطور ایرانی است؟ الان من و شما برای جواب دادن، میگوییم صبر کن؛ مثلا یک نگاهی به اروپا و آمریکا میکنیم، برچسب ایران روی آن میزنیم، میگوییم این ایران پیشرفته است؛ این یعنی انفعال و بحران هویت! با این شیوه ما به هیچی نمیرسیم! اگر نوابغ ما تکلیف این مسئله را روشن نکنند که پیشرفت حسینی یعنی چه؛ نمیخواهیم روضه بخوانیم، مکتب امام حسین(ع) پر از معنا است. بیاید دست ببَرد، پیشرفت که نقطه هدف است و همینطور الگوی پیشرفت را برای ما معنا کند. ما برای پیش بردن مسائل، الگوی خودمان را داریم. اکنون ما در الگوی خودمان نیستیم.
باید به شکل طوفندهای با تکیه بر مکتب امام حسین(ع)، پیشرفت را معنا کنیم؛ و بعد من و شما چون تربیت شیعی داریم سریع با این الگو منطبق میشویم. مثل اینکه شما در هیئت که وارد میشوی، اگر آن روز حالت خوب باشد میدانی که مثلا باید استکانها را جمع کنی! یا کفشها را مرتب کنی! هرکاری! برای هر مقطعی، ما برای این صحنه تربیت شدهایم. اگر الگو، الگوی شیعی باشد همه ما میشویم سرباز آن الگوی پیشرفت و میشویم سرباز برنامههای به اصطلاح پنجساله. برنامه های پنجسالهی کشور، نه اینکه اینطور ما را بیرون میاندازند و همه چیز به نام حاکمیت و دولت دپو شده، پول و اعتبار و ... همه آنجا دپو شده؛ حالا دائما اینجا منتظریم ببینیم اینها چه کار میکنند! این اصلا خواستهی انقلاب نبوده، با این وضع و با این شکل بخواهیم جلو برویم، ما همیشه هیچکارهایم. اما اگر این الگو تغییر بکند اتفاقهای بسیار بزرگی میافتد انشاءالله.