مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

دره‌ی توجیه و توهّم(گزیده)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین.

علوی که از آن آخرت دربیاید!

آیه‌ی 83 سوره‌ی قصص؛ «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»؛ نه یعنی یک علو را انتخاب کنند و دیگر آن علو را نخواهند. تکلیف را انجام دادند؟ یعنی هر علوی که بتوانید تصور کنید را در این دنیا نخواهند. هرجور علوی. علوی که آن را می‌گیرید و از آن آخرت درنمی‌آید. البته نه هم آن علوی که تو تصور می‌کنی از آن آخرت درمی‌آید. چون یکسری از علوها، عرض کردیم راهکار شیطان اینجا چیست؟ می‌آید امور را تزئین می‌کند، یکی از کارهای شیطان تزئین است. می‌آید می‌گوید این کاری که تو انجام می‌دهی، از آن علوهایی نیست که بد است، علو ارضی نیست، علو سمائی است.

امان از قضاوت!
ببینید ما خودمان متخصص این هستیم که آنچه که از خودمان سر می‌زند را توجیه کنیم، و نسبت به آنچه از دیگران سر می‌زند، بسیار سخت‌گیر باشیم. و حال اینکه به عکس این امر شده‌ایم، به اینکه اگر از کسی حتی خطایی دیدیم، غیرخطا که هیچ، اگر حتی خطا و گناهی دیدی، سعی کن یک محملی برای آن پیدا بکنی، که بتوانی این کار او را حمل بر آن بکنی. مثلا یکهو یک چیزی گفته، برگرد و بگو: نه، این منظورش احتمالا این نبوده است. احتمالا این را که گفت، نمی‌خواست حالا خودش را مطرح کند. می‌خواست یک تعریضی به فلانی داشته باشد که دارد یک کار غلط انجام می‌دهد.

از نشانه‌های عاقل
روایت مشهور از امام رضا علیه السلام، که ایشان نشانه‌های عاقل را برمی‌شمرند. حضرت می‌گوید اینکه خودت را بالاتر از دیگران نگیری، این نشانه‌ی این است که تو به آن عقل مورد تأیید اسلام، عقل مورد تعریف حضرت رضا علیه السلام، نرسیدی اگر این کار را نکنی. و آن است که کلید خیلی از مشکلات است.

توهم اصلاح

چه توجیهی بکنم؟ بگویم با این علو که رسیدم، اصلاح می‌کنم. کار اصلاح را در جامعه انجام می‌دهم. اصلا کلا هر کسی، هرجایی به شما گفت «حالا فعلا این کار را بکن که بعد این کار را بکنیم» این چیز بدی است. یعنی حتی اگر در ظاهر واقعا هم یک توفیقی حاصل شود.

خب یک درجه‌ای از نفاق همین شکلی است. یکی از آن اوصاف این است. وقتی به آنها گفته می‌شود که افساد نکنید، می‌گویند: «إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»؛ ما داریم اصلاح می‌کنیم. ما داریم به سمت صلاح جامعه عمل می‌کنیم. بعد آخرش نمی‌گوید مثلا و اینها دارند دروغ می‌گویند. می‌گوید اینها خودشان هم نمی‌فهمند. «و هُمْ لا يَشْكُرُونَ»؛ نمی‌گوید «و هم یکذبون»، خیلی مهم است. دقت کنید. یعنی چه؟ یعنی دسته‌ای از اینها هستند که حتی خودشان هم فکر می‌کنند کارشان درست است.
از لایه‌های مکفرین
در جبهه‌ی کسانی که خودشان را شاید تحت یک عنوان واحدی هم می‌گیرند، ولی اعمال و رفتار بسیار متفاوتی با همدیگر دارند می‌توانید پیدا کنید. که همه‌شان می‌گویند کار ما حق است! و آن دیگری باطل است. حتی تا مرز تکفیر یکدیگر پیش می‌روند. این کسانی که خیلی جدی در وادی تکفیر می‌افتند، لایه‌های دیگر این مکفرین، دیگر همدیگر را هم تکفیر می‌کنند.

دین‌دار افتاده در دره‌ توجیه
شهید بهشتی می‌گوید کسانی که ابتدا دین‌دار هستند، بعد در وادی توجیه می‌افتند، به این می‌افتند که از این دین برای مقاصد دنیایی خودشان استفاده کنند، اینها هیولاهایی می‌شوند که واقعا صد رحمت به بی‌دین‌ها. حالا شاید وجه این صحبت اثری باشد که در توده و ذهن مردم عادی می‌گذارند.

علو تکوینی علی

علی علیه السلام که علو واقعی دارد، علو تکوینی دارد، و به جهت درجه‌ی ایمان و تقواست، چون شهید مطهری در کتاب «سیری در سیره‌ی نبوی» بحثی درباره‌ی عصمت دارند؛ می‌گویند عصمت را مثل رویین‌تن بودن افرادی که در حماسه‌ها و افسانه‌های ملل این شکلی توصیف شدند، تصور نکنید؛ چه آشیل، چه رستم و... این رویین‌تنی یک استثنا هم داشت، مثلا آشیل را که می‌خواستند در آن آب فرو کنند، از پا گرفته‌بودند، آن اثر در پایش نبود! یا مثلا اسفندیار چشم‌هایش را بسته بود، این چشم‌ها آن خاصیت را ندشات، از همین طریق هر دو را کشتند. می‌گوید عصمت اینگونه نیست، که خدای متعال در آبی فرو کرده، و بیرون آورده. هر تقریری غیرمرتبط با علم و ایمان و تقوا و درجه‌ی معنوی بکنید، غلط است و شیعه قبول ندارد.

انفعال بهتر از فساد

«ولا فَسادا» یک بیان عامی است، فساد در مقابل صَلاح است و افساد در مقابل اِصلاح است، شما خودتان را مقید به رعایت این دوتا بکنید، که چه بشود؟ اراده‌ی غلو نکنید و افساد هم نکنید، اراده‌ی فساد هم نکنید، دار آخرتم را تحویل شما می‌دهم، من دار آخرتم را تحویل شما می‌دهم.

وعده‌ی پایان خوش

شما ببینید مکتب علی علیه السلام کجاست؟ و نه فقط بین کسانی که نام پیروی از او را دارند، بلکه هر آن کسی که عدل و جهاد و زهد و اینها را در دنیا می‌ستاید، با هر دین و مکتبی به این شخصیت نگاه می‌کند، چه ستایشی می‌کند؟ و از آن طرف شما بینید آیا مثلاً از معاویه اگر هم نامی مانده آیا راه و سیره و مکتب قابل مدح و قابل پیشبردی در دنیا مانده؟ که نمانده. می‌گوید من که می‌گویم پیروزی، اگر تفسیر من از عاشورا پیروزی خون بر شمشیر است، نه پیروزی اخروی، آن که صحبتی در آن نیست، آن که حضرات اهل بیت در هر موقعیت که قرار بگیرند همین است، چه صلح امام حسن علیه السلام باشد، چه عاشورای امام حسین علیه السلام باشد. وقتی حرف از پیروزی خون بر شمشیر می‌زنیم، می‌گوییم آنجا حتی در قتل الحسین هم این جور نبود که شکست حاصل شده. کمی بیا جلو، کمی صبر کن، تاریخ آخری دارد، شاهنامه آخرش خوش است و خدا وعده داده­است.

حجت‌الاسلام شیرمحمدی
حجت‌الاسلام شیرمحمدی
هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفهیات هفتگیحجت‌الاسلام شیرمحمدی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید