بسم الله الرحمن الرحیم
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُون( الأنفال : 8)
تا حق را ثابت [و پابرجا و استوار نمايد] وباطل را نابود سازد، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند.
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا (الإسراء : 81)
و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بىترديد باطل نابود شدنى است[1].
مضمون مشترکی که ظاهر آیات فوق به آن تمایل دارد، از میان رفتن باطل و احقاق حق است. مسئله ای که بنا به بخش پایانی یکی از آیات ابتدایی، چنین برداشت می شود که اگرچه کسانی باشند که نسبت به این امر کراهت داشته باشند. برای ما که از ورای تاریخ به آن می نگریم، این طور به نظر می رسد که از میان رفتن کامل باطل و جلوه کامل حق، در زمان هیچ یک از حجج الهی صورت نگرفته است. حتی در زمان هایی که در ظاهر قدرت دنیوی نیز در دست اولیاء الهی است، باز هم ریشه باطل به کلی سوزانده نشده است. حال به سراغ روایات مربوط به این آیات می رویم.
در روایتی که در کتاب دلائل الامامه مرحوم طبری[2]آمده است، جمعی به دیدار جناب حکیمه خاتون، دختر امام جواد می روند و از جزئیات ماجرای تولد حضرت صاحب الزمان می پرسند. یکی از نکاتی که در گزارش تفصیلی ذکر شده در این کتاب، به نقل از جناب حکیمه که بنا بر نقل، خود حاضر در منزل امام عسکری بوده اند، مکتوب بودن آیه «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا» بر دست راست حضرت صاحب است. گویی که خداوند متعال دل های مومنین را امیدوارم به این مسئله نموده است که نهایت این همه یاغی گری ها و طغیان های کافران و ظالمان در طول تاریخ، به دست او، اصلاح خواهد شد و همان طور که در روایات فراوانی ذکر شده است، آن امام کسی است که زمین را از عدل و قسط، پر می کند. در حالتی که از ظلم و جور آکنده است: «الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْرا[3]»
هم چنین در روایت دیگری نیز در کتاب کافی شریف، ذکر گشته است که پس از قرائت این آیه، این مطلب را گوشزد کرده اند که وقتی حضرت صاحب الزمان قیام بفرمایند، دولت باطل از میان می رود:
وَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع ذَهَبَتْ دَوْلَةُ الْبَاطِلِ[4].
در روایتی که جابر از امام باقر نقل می نماید که به توضیح آیه هشتم از سوره انفال، می پردازند، احقاق حق مطرح در این آیه را، به معنای احقاق حق آل محمد در نظر گرفته شده است. هم چنین زمان این احقاق حق و ابطال باطل، زمان قیام آن حضرت دانسته شده است.
و أما قوله: «لِيُحِقَّ الْحَقَ» فإنه يعني ليحق حق آل محمد حين يقوم القائم ع، و أما قوله: «وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ» يعني القائم فإذا قام يبطل باطل بني أمية، و ذلك قوله: «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ- وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُون[5]
نکته ای که می تواند مورد توجه قرار بگیرد، این است که امام زمان، بنا بر این روایت، باطل بنی امیه را ابطال می نمایند. اینکه این ابطال باطل از جهت مثال است و یا اینکه بنی امیه تاثیر شگرفی بعد از خود نیز داشته که تا زمان امام زمان به طول می انجامد یا معنای دیگری مد نظر است، قابل تامل خواهد بود.
اللَّهُمَ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة[6]
[1] از ترجمه قرآن آقای انصاریان
[2] یکی از نکات جالب تاریخی، حضور لااقل سه سرشناس با نام محمد بن جریر، در طبرستان است! دو نفر از این سه، شیعه بوده و صاحب تالیفاتی هستند که به واسطه قرن زندگی خود، به کبیر و صغیر معروفند (نکته جالب بعدی این است که این دو نام پدربزرگ مشابهی هم دارند!) اما یک محمد بن جریر بن یزید طبری نیز در میان اهل سنت مشهور است که صاحب تاریخ و تفسیر معروف طبری است.
[3] الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 338
[4] الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 287
[5] تفسير العياشي، ج2، ص: 50
[6] الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 424
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.