پیش از این، در این مجموعه ذکر شد که آیات قرآن دارای معانی متعددی هستند که همگی درست بوده و ناقض یکدیگر نمیباشند. تنها پیامبر خدا و اهلبیت عصمت و طهارت بر تمام این معانی آگاهند[1] و افراد عادی صرفا میتوانند به معنای ظاهری قرآن دست یابند. (معنای ظاهری، آن معنایی است که با توجه به معانی کلمات و دقتهای زبانی و عرفی در کلام و در نظر گرفتن قرائن و شواهد، فهم می شود)
در مجموعه آیات قرآنی، بعضی از آیات صرفا در شان جملگی اهل بیت عصمت و طهارت یا بعضی از این حضرات، نازل گشته است و معنای ظاهری آن نیز بر همین گواه است. مانند آیه مباهله[2] یا آیه تطهیر[3]. علاوه بر این آیات، آیات دیگری نیز هستند که مصداق کامل و تمام شان، حضرات اهل بیت هستند اما منحصر در ایشان نیست. بعضی از آیات نیز تاویل شان به اهل بیت باز میگردد. یعنی آنکه علاوه بر معنای ظاهری آیه که صحیح و عمل بدان لازم است، آیه دارای معنایی باطنی نیز هست. این معانی باطنی می توانند متعدد باشند.
البته تشخیص اینکه روایات ذیل آیات درصدد بیان معنای انحصاری بودهاند یا معنای تاویلی یا معانی دیگر، نیازمند پژوهش متخصصانه است.
در این میان، بر هر محققی واضح است که آیات فراوانی، صریحا در شان امیرالمومنین نازل گشتهاند. روایات فراوانی در منابع شیعه و سنی مبنی بر تفسیر آیات بر امیرالمومنین موجود است. بعضی از علمای اهلسنت، تعداد آیات در شان ایشان را، عدد 300 اعلام میکنند: «و أخرج ابن عساکر عنه قال: نزل[4] فی علیّ ثلاثمائه آیه[5]»
آیه وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ[6] طبق روایتی از امام باقر علیهالسلام، در شان امیرالمومنین نازل گشتهاست و مربوط به فداکاری ایشان در لیله المبیت میباشد:
«عن جابر عن أبي جعفر ع قال أما قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ- وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» فإنها أنزلت في علي بن أبي طالب ع حين بذل نفسه لله و لرسوله ليلة- اضطجع على فراش رسول الله ص لما طلبته كفار قريش[7]»
این مسئله را ثعلبی، مفسر معروف سنی مذهب نیز در کتاب خود، به عنوان یک احتمال برای شان نزول این آیه، ذکر میکند[8].
اما درباره آیه بعدی یعنی: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ[9] چه «سلم» را صلح و آشتی ترجمه نماییم چه تسلیم در مقابل حق، در روایات، راهکاری برای آن ذکر شده که با توجه به مجموعه روایات، تنها راهکار می باشد: «سِلم» در این روایات، به ولایت اهلبیت معنا شدهاست. برای مثال در کافی شریف، روایتی از امام باقر چنین نقل گشته: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» قَالَ فِي وَلَايَتِنَا[10]»
در روایات دیگری که در تفسیر عیاشی و امالی شیخ طوسی ذکر شده، اتباع خطوات شیطان نیز به تبعیت یا پذیرش ولایت دیگران (دشمنان اهلبیت) تفسیر گشته است: «عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله ع يقول «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً- وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» قال: أ تدري ما السلم قال: قلت أنت أعلم، قال: ولاية علي و الأئمة الأوصياء من بعده، قال: و خطوات الشيطان و الله ولاية فلان و فلان[11]» و «سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ) يَقُولُ فِي قَوْلِهِ (تَعَالَى) «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً»، قَالَ: فِي وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» قَالَ:لَا تَتَّبِعُوا غَيْرَهُ.[12]»
در پایان از خداوند متعال خواستاریم که به حق این 14 نور پاک، ما را از تابعینشان قرار دهد.
[1] وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ( آلعمران : 7)
[2] فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين (آلعمران :61)
[3] إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا ( احزاب : 33)
[4] عبارتی که به ابن عساکر منسوب است، نزول 300 آیه در شان امیرالمومنین است. یعنی مصداق معنای ظاهری آیه ایشان است نه بحث تاویل.
[5] الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الضلال و الزندقه، ج 2 ، ص 373. همان طور که از اسم کتاب نیز پیداست، ابن حجر این کتاب را در رد شیعه تالیف نمودهاست. ولی در خلال آن به مناسبتی، فضائل امیرالمومنین را نیز بیان داشتهاست.
[6] بقره: 207
[7] تفسير العياشي، ج1، ص: 101
[8] الكشف و البيان (تفسير ثعلبى)، ج2، ص: 126
[9] بقره: 208
[10] الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 417
[11] تفسير العياشي، ج1، ص: 102
[12] الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 300