مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (الفتح 29)
مسئله رفتار نیکوی مومنین با یکدیگر، مسئلهای است که روایات بسیار فراوانی دارد؛ که به مصادیق مختلف آن اشاره میکند. برای مثال، در کتاب الایمان و الکفر کافی شریف[1]، ابواب بسیاری شامل اینگونه از روایات هستند. فهم این مقوله، تنها با نگاهی کوتاه به عنوان ابواب این کتاب هم میسر است:
«بَابُ الِاهْتِمَامِ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّصِيحَةِ لَهُمْ وَ نَفْعِهِم»، «بَابُ أُخُوَّةِ الْمُؤْمِنِينَ بَعْضِهِمْ لِبَعْض»، «بَابُ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ وَ أَدَاءِ حَقِّه»، «بَابُ التَّرَاحُمِ وَ التَّعَاطُف»، «بَابُ زِيَارَةِ الْإِخْوَان» و ...
که همه و همه اشاره به جایگاه رفتار نیکو ما بین مومنین دارد. نکته مهم دیگری که در آیه نیز بدان تصریح گشته و به عنوان منقبتی برای پیامبر گرامی اسلام که «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين[2]» است و هم چنین مومنین اطراف ایشان، ذکر شده؛ شدید بودن نسبت به کفار است. یعنی همان طور که محبت و مودت بین مومنین مورد رضای خداوند متعال است، شدید بودن نسبت به کفار (البته با لحاظ شرایط و وظایف) خواست خداوند متعال است که باید انجام پذیرد و این مسئله، با رحمه للعالمین بودن پیامبر هم منافاتی ندارد. چه آنکه پاک کردن شرک و کفر از زمین، همانا رحمتی بر زمین و اهل آن است و همچنین شاید بتوان گفت که این برخورد شدید با کفار، برای آنان نیز رحمتی است چه آنکه اگر حتی در جنگی به دست مسلمین کشته شوند نیز، با بار خطایی کمتر خدای خود را ملاقات می کنند؛ تا آنکه عمرشان طولانی گردد و در لجنزار کفر بیشتر فرو روند.
روایاتی که به محبت بین مومنین اشاره دارد و مصادیقی برای آن ذکر می کند، بسیار فراوان است. برای مثال، ابوبصیر از امام صادق چنین نقل می نماید که: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ- وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا[3]»
در بیان امام صادق در این روایت، برادری بین مومنین، آنگونه نزدیک است که گویی یک بدن دارند که درد یک بخش، به بخش های دیگر نیز اثر میگذارد و حس میشود.
یا در روایتی تکان دهنده از امام باقر، این چنین بیان میگردد که اگر اغنیا به فقرا رحم نکنند و خوبان از بدان نگذرند و مواسات انجام نپذیرد؛ اینان شیعه به معنی حقیقی آن نیستند!
«قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الشِّيعَةَ عِنْدَنَا كَثِيرٌ فَقَالَ فَهَلْ يَعْطِفُ الْغَنِيُّ عَلَى الْفَقِيرِ وَ هَلْ يَتَجَاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسِيءِ وَ يَتَوَاسَوْنَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ لَيْسَ هَؤُلَاءِ شِيعَةً- الشِّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هَذَا[4]»
البته این فقره که اینان شیعه نیستند، در روایت مشابه دیگری توضیح داده شدهاست. در حقیقت راوی روایت، با تعجب از این فرمایش امام، سوال می پرسد که آیا هلاک میشویم؟ (یعنی آنکه آیا در این شرایط، این ایمان ما به اهل بیت و محبت و مودت نسبت به ایشان و پذیرش ولایتشان، هیچ اثر اخروی نخواهد داشت؟) که امام در بیانی زیبا به او اشاره می کنند که این عمل به علت کمبود عقلها و عدم بلوغ است و هلاک در پی نخواهد داشت: «قُلْتُ فَالْهَلَاكُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد[5]»
در پایان به روایتی اشاره میداریم که از امام صادق چنین نقل گشته: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا الْتَقَى مُؤْمِنَانِ قَطُّ إِلَّا كَانَ أَفْضَلُهُمَا أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِأَخِيهِ.[6]» که در میان دو مومن که یکدیگر را ملاقات میکنند، کسی از این دو افضل است (لااقل از این منظر خاص) که محبتش به دیگری بیشتر باشد.
در پایان خداوند را به حق پیامبر رحمت قسم میدهیم که ما را در زمره مومنین و شیعیان امیرالمومنین قرار دهد و در انجام وظایف مان نسبت به دیگر مومنین یاری رساند.
[1] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 2 - 465
[2] الانبیاء : 107
[3] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 166
[4] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 173
[5] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 174
[6] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 127