وجود بینظیر تاریخ
شب شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام است. وجود نازنینی که واقعاً آدم باور نمیکند اصلاً یک شخصیتی به این صورت در تاریخ ظهور کرده باشد، که علیرغم تمام مناسبات متفاوت، او همیشه اول است؛ در میان عبّاد، همه میگویند علی، در میان زهّاد، همه میگویند علی، رزمآوران، حرفشان علی است، جنگآوران و پهلوانها، علی است، صوفیه و دراویش، حرفشان علی است، علما و فقها، حرفشان علی است.
خدا این بلیّه را ببخشد
الحمدالله که خدا ما را از شیعیان و موالیان و محبین این بزرگوار قرار داده، بگردید در عالم بی نظیر است. خدا را شکر که ما سر این سفره قرار گرفتیم و نان این سفره را داریم میخوریم. و خدا به عظمت این شبهایی که در آن هستیم، تتمۀ این بلا را بر ما ببخشد.
که حتماً نتیجۀ اعمالی از اعمال خودمان بوده، و بشریتی که به انحراف رفته. از آن طیباتی است که خدا حرام کرد، کما اینکه بر یهود، میگوید: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ»، به واسطۀ ظلمی که کردند ما یکسری طیبات را حرام میکنیم.
وصیت حضرت امیر
وصیتی دارند که در نامۀ ۴٧ نهجالبلاغه مندرج است. این وصیت در شرایط خیلی خاص و ویژهای هم گفته شده، در شرایطی که حضرت از هوش میروند، به هوش میآیند، قسمتی از این وصیتنامه را میفرمایند. دوباره از هوش میروند، دوباره به هوش میآیند، قسمت دیگری میفرمایند...
«أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا، وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا، وَ قُولَا بِالْحَقِّ، وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ، وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛
میفرمایند که من شما دو نفر را، یعنی امام حسن و امام حسین علیه السلام را دعوت به تقوا میکنم. البته از ادامۀ این وصیت معلوم است که فقط این دو بزرگوار نیست.
«بِتَقْوَى اللَّهِ»؛ به تقوای الهی. تقوا یعنی آن حالت ترمز خدا، بیمهابا عمل نکردن. این مناسب ماه مبارک رمضان هم هست. من چند بار هم شاید در همین مجلس خدمتتان عرض کردم، عبادتی به نام روزه عبادتی است از سنخ کفّ نفس، از سنخ اینکه شما ترمز میزنید. اگر دقت کنید، عبادت روزه همۀ آن یکسری «نه» است.
دنیا را نطلب
«أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا»؛ و دنیا را نطلب، ولو این که دنیا تو را بطلبد، دنیا تو را بخواهد. بشینید به این فکر بکنید که، بنشینیم به این فکر بکنیم که، همین دنیای حلال را میگویند: ندو دنبالش، همین دنیای حلال را. دنبال آخرت بدو، در دنیا کار کن، منتها آخرتی کار کن. آنسویی کارکن.
ترک گناهان باطنی
«وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ»؛ ظاهر گناه را کنار بگذار، باطن گناه را هم کنار بگذار. بعد میگوید: من آن باطنها را هم محاسبه میکنم؛ «قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ»؛ من این ظاهرها را حساب میکنم، باطنها را هم حساب میکنم. گناهان باطن دارد، آنها هم باید رها بشود. اینها اصلاً بحث حلال و حرام نیست! کلاس جای دیگری است، الان در کلاس احکام نیستیم.
مشغول دنیا
شاخصهاش چیست؟ قرار نیست من به کسی شاخص بدهم، مولا شاخصی دارد میدهد که با آن شاخص شما بروید خودتان را بسنجید، بنده هم بروم خودم را بسنجم. «قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ»؛ دنیایش دارد از اخرتش مشغولش میکند. میبینی تمام معادلات ذهنیاش را که بگردد، به فکر این نیست که آخرتم چه؟
دنیا برای آخرت
عامل بعدی، «عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا»؛ این کلاً آنطرفی است. طرف آمده به امام گفته: من از مرگ میترسم. حضرت گفتهاند: پول داری؟ گفته: پول دارم، چه ربطی دارد؟ گفتهاند: انفاق میکنی؟ گفته: نه. گفتهاند: برای همین میترسی. به خاطر اینکه پولهایت را نمیفرستی جایی، که قرار است پیش پولهایت بروی.
نگاه آخرتگرا
نگاه آخرتگرا که متاسفانه جمع شده و در نگاههای جدید وجود ندارد. خدا با همین نگاههای آخرتگرا پلیس درست میکند. همهاش این نیست که قانونگذار قانون وضع کند. شما نگاه کنید در همین ابتدای سورۀ مبارکۀ مطففین همین است؛ «وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ» ﻭﺍی ﺑﺮ ﻛﻢﻓﺮﻭﺷﺎﻥ. «الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ»؛ کسانی که کیلو میکنند که بگیرند تا آخرش میگیرند. «وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ»؛ کسانی که کلیو میکنند که بدهند، کم میگذارند. خب حالا قوانین تنظیم بازار چه میگوید؟
عون برای مظلومین
«وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛ برای ظالم خصم باشید، برای مظلوم عون و کمک باشید، منطقتان این باشد. بخشی از آن، مسئولین بروند کارشان را درست انجام دهند، اگر صدای مرا میشنوند. با یک امضا، با یک پایین شدن از صندلی، با یک دکمه فشار دادن، تکلیف هزار چیز را عوض میکنند و به هم میریزند و درست میکنند. بدانند لبۀ جهنم ایستادند.
دعای مظلوم
حواسمان به این باشد. گفت: «کم بین السماء والأرض؟»؛ فاصله بین آسمان و زمین چقدر است؟ حضرت فرمودند: «مد البصر و دعوت المظلوم»؛ گفتند اگر آسمان و زمین مادی را بخواهی تا هرجا که چشم کار بکند. آسمان و زمین معنوی را بخواهی دعای مظلوم. اگر مظلوم به نفع شما دعا کند، سقف آسمان را سوراخ میکند. اگر مظلوم علیه شما دعا کند، سقف آسمان سوراخ میشود. دودمانتان را به باد میدهد.
تعریف نمازگزار
وقتی که مصلی را در سورۀ مبارکۀ معارج بخواهد تعریف کند، میگوید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا»؛ آدم با این طبع اولی خلق شده، «إِلَّا الْمُصَلِّينَ»؛ مگر مصلین. که مصلین طبع اولشان را عوض میکنند. خب اینها چه کسانی هستند؟ «الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ، وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»؛ مصلی کسی است که در اموالش حق معلومی برای سائل و محروم هست. گفتند اینها خمس و زکات است؟ گفتند نه. گفتند مؤمن مصلی کسی است که با خودش قرار میگذارد، ماهیانه، هفتگی،... برای این که پول بدهد، کمک بدهد، کمکحال محرومین باشد.
ببخشید تا ببخشد
«وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» عفو کنید، صفح کنید، مگر دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ فرمودند یعنی این که یکی از مقدماتی که خدا انسان را ببخشد، عفو و صفح است. اگر رفتی در درون خودت، با کسی که دشمنی داری، الان دیگر نوبت امتحان تو است. امتحانهای شب قدری است. در داخل خودتان بروید و ببینید با چه کسانی خرده حساب دارید، که دیگر نمیشود از آنها گذشت. بگذرید. ببینید خدا چه کار میکند. در روایت هست «ان الله وضع الرحمه علی الرحیم»؛ خدا رحمت را در قلب رحیم میگذارد.