فکرش را هم نکنید روزی برسد که موضوع حیات «تکثرگرایی» باشد و از پرسیدن نظرات شما دربارهش صرفنظرکنیم! بناکردیم که یک نظرسنجی جمعوجور راه بیندازیم و از شما درباره این موضوع که چندسالی است راه خود را در فلسفه و فرهنگ و سیاست باز کردهاست، بشنویم.
در این نظرسنجی 110نفر شرکتکردند که از این بین 28.2درصد را خانمها و 71.8درصد را آقایان تشکیل دادهاند. همچنین با تفکیک شرکتکنندگان بر اساس سال ورودی از این قرار است: 8درصد ۹۴، ۱5درصد ۹۵، ۱۸درصد ۹۶، ۲۳درصد ۹۷ و 25درصد ورودی ۹۸.
همچنین از شرکتکنندگان پرسیدیم که: «آیا سابقه فعالیت فرهنگی جدی در فضای دانشجویی را داشتهاند یا خیر؟» که با تفکیک شرکت کنندگان بر اساس این شاخص: حدود 46درصد سابقه فعالیت جدی داشته و مابقی سابقه چندانی نداشته یا تاحدی درگیر فعالیتهای دانشجویی بودهاند.
در زیر گزیدهای از نمودارها و پاسخها به همراه تحلیل ما از نتایج نظرسنجی آورده شدهاست. پیش از آغاز تحلیل، از همهی عزیزانی که در این روزهای فرسایشی آخر ِاین ترم ِمجازی، در این نظرسنجی مشارکت کردند، واقعاً متشکریم!
تکثرگرایی یعنی پذیرش کثرت و گوناگونی، چه در دین باشد چه در فرهنگ و سیاست و… چه در رفتارها، چه در عقاید و گرایشها.
درباره لزوم پذیرش این تکثر کم بحث نشدهاست: گروهی با استدلال به انحصار «حق» و یکتایی اسباب رسیدن به آن، هرگونه کثرت و گوناگونی را نفی، دیگری علیرغم پذیرش انحصار حق، قائل به کثرت در اسباب رسیدن به حق واحد هستند و دیگرانی که هریک حدودی دیگر برای این کثرت مشخص میکنند. ما نیز از شما پرسیدهایم آیا کثرتگرایی در جامعه لازم است؟
صحبتهای شما درباره این سوال به شرح زیر است:
· بحث احترام باید وجود داشته باشد ولی به صورت ریشه ای نه
· تعدد افکار همه جا و در همه موارد قابل پذیرش نیست و در برخی مسائل نباید به هر عقیدهای بها داده شود.
· در موارد سلیقه ای لازم است باشد، در موارد عقلی لازم است نباشد!
· به شرطی تنوع خوبه که باعث رشد جامعه بشه نه اینکه تفکراتی که مضر بودنش سالها قبل اثبات شده مطرح بشه.
پس از سقوط کلیسا در اروپا که قائل بود «فقط مسیحیان رستگار میشوند»، عرصه بحث و گفتوگو درباره پلورالیسم دینی مسیحی با دیدگاههای روشنفکران دینی غرب نظیر جان هیک بالا گرفت. رفتهرفته این حرفها در میان روشنفکران و نواندیشان اسلامی هم مطرحشد؛ به طوری که درحال حاضر پلورالیسم به یکی از داغترین مباحث میان اسلامشناسان بدل شده است. نظر شما را اینبار درباره کثرتگرایی در دین جویا شدیم:
· خب همشون که حقن ولی اینطوری نیست که نتیجهشون یکی باشه. یکیشون از بقیه کاملتره و نتیجه مطلوبتری داره. یا بهتر بگم، نتیجه مطلوب رو فقط اون داره
· صحبت خاصی ندارم، به نظرم درست نیست :)
· اینکه بگوییم همه مکاتب و ادیان در عرض هم درست هستند حرف مسخره و باطلی است؛ بعضی از مکاتب با هم تعارض دارن و طبیعتا نمیشود که هردوی آنها به حق باشند
· کلا صفر و یکی صحبت کردن خیلی شایسته نیست
در بین نظرات شما اکثریت با اینکه دینی را با گزارههایی کاملاً باطل تلقیکنیم، مخالف بودید و بر این عقیده هستید که هر دینی میتواند سخنانی درست و بهحق داشته باشد.
در ادامه برخی از نظرات شما را با هم میبینیم:
· حق و باطل معمولا در کنار هم عرضه میشوند، حتی تباهترین فرقهها هم نکات مثبتی دارد که میتوان روی آنها تمرکزکرد و از آن بهره گرفت.
· هرگونه تندروی در مسائل عقیدتی علیالخصوص دین باعث انحصارگرایی خواهد شد. به قولی از اریک امانوئل اشمیت «همواره کمی شک به خودت داشته باش، شک باعث میشود که بت نسازی و جای تفکر را همواره در خود داشته باشی!»
· تنها دینی که حق مطلق است اسلام است. سایر ادیان گزارههای صحیح و قابل اعتنایی دارند ولی هیچیک حق مطلق نیستند و بر اثر گذر زمان با باطل آمیخته شدهاند.
· نهایتاً از ابزاری به اسم عقل درجهت سنجش نظرات و دیدگاه های مختلف میشه استفادهکرد و نسبت اون با دین مورد قبول خودمون و توصیه های اون رو به دست بیاریم.
یکی از مسائل مهم در هر جامعهای برخورد با قشرهای مختلف آن جامعه است. یکی از مهمترین این تقسیمبندیها اقشار جامعه با اعتقادات دینی متفاوت هستند که پرداختن به حق و حقوق دو طرف به طور درست یا غلط میتواند آن حکومت را به سوی نظامی تکثرگرا یا نظامی دیکتاتورمآبانه حتی دیکتاتوری اکثریت سوق دهد.
در این سوال ما از شما خواستیم تا نظر خود را در مورد برخورد با اقلیتهای دینی در جامعه برای ما مطرح کنید که همه شما نظرتان مبنی بر این بود که بایستی حق و حقوق اقلیتها را درنظر گرفت و مسالمتآمیز کنار یکدیگر به زیست بپردازیم؛ فقط برخی این را مطلقاً قبول داشتید، اکثراً هم رعایت قوانین توسط اقلیتها را شرط کردید.
در جامعه امروز در همه سرزمینها و مکاتب، آزادی واژه مقدسی است. به نظرمان رسید ابتدا تعریفی از کلمه آزادی ارائه کنیم و بعد در مورد این سوال هم با هم صحبت کنیم.
شاید جامعترین تعریفی که بتوانیم برای آزادی به کار ببریم، میشود: «نبودن مانع در جهت رشد و تکامل»
یکی از جنبههای آزادی هم جنبه اجتماعی آن است؛ یعنی رفتارهای حاصل از آزادی من برای آزادی فرد دیگر این اجتماع تزاحمی ایجاد نکند. پس برای اینکه آزادی من مزاحم آزادی دیگری نباشد، نیاز به حدودی برای این آزادی هست.
حال سوال ما این بود که تصویب قانون آزادی مطلق بدون هیچ محدودیتی را تصویب میکنید؟
تقریبا حدود 90 درصد شرکتکنندگان نظرسنجی با این مسئله مخالفت کردند و قائل به این بودند که همچنین قانونی مناسب هیچ جامعهای نیست و برای آزادی باید حد و حدودی قائل شویم اما در این حد و حدود و میزان آن اختلاف است.