عرض کردیم که خداوند میفرماید ما رسولان و مومنان را دائماً و پیوسته در این دنیا یاری میکنیم. «لننصر». خداوند نیز بلایا و مصیبتهایی که برای انبیا، مومنان و ائمه پیش آمده را میداند. پس چرا میفرماید لَنَنصُرُ؟ بعضی از افرادی که ناآگاه بودند بر این نظر بودند که در آن زمانهایی که نصرت ظاهری نیست ایمان نیست یا رضایت نیست پس حضرت علی(ع) خلیفه نیست چون خداوند راضی نبود که اگر راضی بود نصرت میکرد و این حرف به این معناست که هر پیغمبری که شکست خورد منصور نیست، مخذول است و مورد رضایت حق نیست که بطلان این نظر آشکار است.
دستگاه سید الشهدا از آن روز تا به حال هم تعطیل نشده که ما لاجرم باید نصرت را چند بعدی ببینیم یعنی عالم یک بعدی نیست و اگر عالم یک بعدی بود برای این که ما در این دنیا چگونه زندگی کنیم باید به سراغ مادی گرایان و افرادی خوش گذران میرفتیم که غلط است زیرا آنها هم عملا در این دنیا آرامشی مانند آرامش آقای بهجت نداشتند. اما اگر به فرض ماجرا را یک بعدی درنظر بگیریم رسول و نبی هم نیاز نبود. بر خلاف تصور ما خدا یک کارگردان بسیار چیره دست و رئیس فتنه گران است. البته فتنه همیشه شر نیست و بستگی به اغراض دارد.
«أَ حَسِبَ الناسَ اَن یَترُکوا اَن یَقولُ آمَنّا و هُم لا یُفتَنون» {٢،عنکبوت} خدا میگوید: همین که گفتید «آمنّا» من براتون صحنه جدید و نقش جدید تعریف میکنم و سکانس جدید و دوباره از اول... یک جاهایی هم خودش این کار را دم میدهد. آیات ماجرای قارون را اگر نگاه کنید که بعضی از این شیعیان حضرت موسی نگاه میکردند میگفتند کاشکی ما هم همچین ثروتی داشتیم. خدا میفرماد که:« آتیناهُ» یعنی ما خودمون اینها را به ایشان دادیم. و اگر کسی به این توجه داشته باشد که این یک نقش طراحی شدهست، از شدیدترین صحنههای دلخراش هم مضطرب و ترسناک نمیشود.
خدا از اول به ما لو دادهاست که تمام صحنههای این عالم دوربین مدار بستهست و من از تو آنچیزی که میخواهم و آنجوری من میگویم انجام بده. او بایست بپسندد. وگرنه شما میگویی خیلی خوب بود، میگوید به درد نمیخورد، از اول.
سخاوت برای آدمی که دوربین را نمیبیند، سخت است. مگر مرض دارم؟ هزار تومان هم نمیدهم. خدا فرموده که همهی این عالم دوربین دارد. همهاش را دارم نگاه میکنم. کارگردان ایستاده است. همهاش طراحی است. یک طور هم طراحی کرده است که همه بفهمند. امیرالمومنین میفرماید: «...الا انَّ جَوَارِحُكُمْ جُنُودُهُ...» {نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۴}، همه جوارح شما سرباز خدا است.
ما در این عالم بازی و عبث و لهو و لعب و لغو و ... نداریم؛ اتفاقا مثقال ذره اش هم جواب دارد. منتها ضرر و منفعتش همانی که میبینیم نیست. آن کس که بگوید ضرر و منفعت همانی است که میبینیم گیر خواهد کرد.
اعانه بر اثم مگر حرام نیست؟ برای چه پس خودت به قارون پول میدهی؟ برای چه خودت کاری میکنی که شیطان نمیرد؟ «قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ»{اعراف،۱۵} این اعانه بر اثم نیست؟ نه خیر اعانه بر اثم نیست. چون طراحی کرده است، عالم را برای من و شما طراحی کرده است.
صدیقه طاهره به آن خانمی که فراموشی داشت فرمود چرا عذرخواهی میکنی؟ اگر خدا به تو بگوید یک کیسه گندم روی دوشت بگذار و برو بالای پشت بام ۱۰۰ هزار درهم به تو میدهم، تو سختت میشه؟ تو هر بار که میآیی من قربه الیالله و علی حبه بنده او را تکریم میکنم، من ضرر نمیکنم، وقت من تلف نمیشود چیزی به جایش میگیرم که قابل قیاس با این چند لحظه نیست. پس ضرر نمیکنم، چون مومن هیچ وقت ضرر نمیکند، مومن هیچ وقت شکست نمیخورد برای همین آرامشش را از دست نمیدهد.
کسی اضطراب دارد که بیپشت و پناه است. مومن شکست نمیخورد. مومن را بکشند، خودش مخذول نمیشود.
به خدا حضرت زینب (س) تمرین نکرده بود. مثلا در مسیر که دستهایشان را به گردن بسته باشند، با خودش فکر کند که اگر این را گفت، این را بگویم، اگر فلان گفت، این را بگویم. اگر اینجوری بود، بازیگری بود به این معنا که ادا بخواهد دربیاورد، در آن فشار شدید روحی، روانی میشکست. اقتدارش درونی بود. ضرر نمیکند، حساب کتاب نکرده بود، فکر نکرده بود. ارتجالی بود. به غیر فکر بود. «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ؟» چگونه داری میبینی؟ حضرت زینب (س) آن چیزی که دید را گفت:«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا.»
ما برای یک شهیدی که با او بد رفتار کنند، یا مثلا رفیقمان در هیئت از جایی پایین افتاده است، یک اتفاقی افتاده، دلمان میسوزد. سنگ نیستیم ولی ضرر نکردیم.
حالا در عرصه دیگری جنگ به وجود آمده است. نمیشود که ما بگوییم خدایا عاقبت ما را با مجاهدان ختم به شهادت کن ولی قدمی برنداریم. ما باید حرکت کنیم باقیش را خدا کمک میکند. اگر کسی نداند کجاست و نگاهش با نگاه قرآن یکی نباشد میگوید اینجا را آتش زدند و به داد و بیداد میافتد! ضربه خوردن در خیلی از اوقات به نفع جبهه حق میباشد
جنگ با منافق از جهاد تبیین است. روزی که میخواستیم خرمشهر را آزاد کنیم جنگ اصلی، جنگ کلاشینکف بود. روز احد جنگ با شمشیر بود. روز جنگ با منافقین جهاد تبیین است. باید تبیین کنیم. تبیین چگونه است؟ دو نوع میباشد. روش آسان آن همین حرف زدن میباشد. به درد کسانی میخورد که نمیدانند. این بخش آسان است که به ما سپردهاند. قسمت سختی هم دارد جهاد تبیین وقتی است که طرف مقابل به خاطر بغض، کینه، نفرت، دروغی که باور کرده، تهدید با شما دشمن است. ولی حرفهای درست شما را باور نمیکند. چون از تو بدش میآید هر حرفی را از دشمن قبول میکند. یا اشتباه کردهایم یا او خیال میکند که بد عمل کردهایم و از ما بدش میآید، از مسئول ممکلت بدش میآید از رئیس دانشگاه بدش میآید. هر چه بگوییم گوش نمیدهد. او خواب نیست خودش را به خواب زدهاست. جهل ندارد، کفر دارد به هر دلیل. حق را میداند چیست اما در حالت عادی به خاطر هیجاناتش، حب و بغضش تو را باور نمیکند. میگوید تو دشمنی. اینجا باید چکرد؟ اینجا جهاد تبیین با حرف فایدهای ندارد. سید الشهدا در کربلا میگوید چرا من هر چه میگویم شما نمیفهمید؟ مگر حضرت عربی فصیح صحبت نمی کردند؟! ولی نمی فهمیدند!
امام صادق در زیارت اربعین می فرمایند «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».خون قلبش را داد که بندگان خدا را از جهالت عمدی و حیرت گمراهی آزاد کند. مردم کوفه بعدش یکپارچه گریه کردند، دهها قیام رخ داد، دویست سال تشیع در همان کوفه ی حسین کش رخ داد، شهر پایتخت ولیعصر ارواحنافداه هم همان کوفه است. ما همه وجودمان یکپارچه اتش می گیرد وقتی فیلم یک شهید را می بینیم که زدند و اهانت کردند ولی این در مسیر «بذل مهجته ...» است. ما مرد حرفیم ، او یک کاری کرد که عده ای فهمیدند حرف حقی هم هست. به نفع شماست اتش بزنند، اولا باید ببینیم ما چرا کار محکم نکرده ایم؟ عادت کنیم به کار متقن، ثانیا الحمدلله کسی کشته نشده، ثالثا الحمدلله که داریم از خواب بیدار می شویم، می فهمیم دشمن داریم و از خواب بیدار می شویم. خوابت سنگین باشد، اگر بفهمید داعش آمده کوچه بغلی، با کوچکترین صدا بلند می شوی. ما در سالیان اخیر بین خودمان بسیار بسیار غفلت داشتیم. خدایا اوضاعی به هم زده، فتنه کوچک که ببینیم ایّکُم اَحسنُ عملا. انهایی که مرد میدان هستند و خدا می شناسدشان، «بذلوا مهتجهم فیک و استقذوا عبادک من الجهاله العمدیه و حیره الضلاله» هستند، نجات می دهند. جهاد تبیین امروز برطرف کردن بهتان عدم مهربانی شیعیان امیرالمومنین است. خیلی باید دقت کرد، مسئولان هم باید دقت کنند. این را نمی گویم که مسئولان در جایی که باید مبارزه کرد و شدت عمل داشت، ضعیف عمل کنند.
مظلوم همیشه رشد می کند، بترسیم از این که دشمن مان مظلوم باشد و مظلوم نمایی کند. مظلوم محبوب است. شما اگر قصه سیدالشهدا را برای بودایی هم بگویی، گریه می کند.
همهی نهضت اسلام و لشکر اسلام و پیغمبر را امیرالمؤمنین حفاظت میکرد. حالا یک زنی آمده است از علی حفاظت کند. میفرماید: «جلّ الخالق که آفریده زنی را که از اسدالله او حمایت نماید» این اصلا عجیب است؛ همه جا او محافظ پیغمبر است، محافظ اسلام است، هر پهلوانی میآید او سینه سپر میکند، اینجا یک نفر کاری کرده است که جا دارد بگوییم جلّ الخالق. خیلی جای افتخار دارد، جای بیان کردن دارد.