از اتفاقی که دیشب رقم خورده خیلی متاثریم و در وضعیتی با هم حرف می زنیم که در دهه اخیر در ایران اسلامی چنین شرایط خطیری رو تجربه نکرده بودیم.
من بحث مختصر خودم رو در دو زمینه مطرح می کنم.
جهت اول بحث جهت امیدوار کننده است چیزی که شاید الان کمتر به چشم ما بیاد و ما نیاز داریم بنشینیم و به این مطلب عمیقا گوش بکنیم تا بتوانیم در عرصه افکار عمومی خودمون رو بازیابی بکنیم.
اگر که کسی اهل مطالعه تاریخ بوده باشد و با تاریخ تشیع آشنایی داشته باشد مسیری که ما از سال ۱۱ هجری طی کردیم تا الان که به ۱۵۰۴ هجری رسیدیم را بداند و تنگنا ها را بشناسد علارغم اتفاقاتی که در این یک سال و نیم رقم خورده،علارغم شهادت شهید عزیز سید حسن نصر الله،علارغم شهادت رپیس جمهور شهیدمون و علارغم اتفاق دیشب تهران متوجه میشه که ما همچنان در یک وضع طلایی به سر می بریم و این مایه امید واری است.هنوز قائده بازی از دست ما در نرفته است.
موقعی که حیاط اجتماعی شیعی رو رصد می کنیم آرامش بر قلب ما مسلط میشه،جریان شیعی تنگنا های مختلفی رو در طول تاریخ تجربه کرده تا به این نقطه رسیدیم.
دانستن این نقاط مهمه.امروز من به خودم گفتم ای کاش ای کاش به تعبیر مرحوم ابوالفضل بیهقی نویسنده کتاب تاریخ بیهقی همه کارگزاران و حاکمان ما یک مرتبه تاریخ بیهقی رو درست مطالعه بکنند.
بیهقی یه تعبیر زیبایی دارد:اگه کسی بر مردم حاکم شود و تاریخ اون مردم را مطالعه نکرده باشد و با فراز های مختلف اون مردم آشنا نباشد به اون مردم خائن است.
بعد مثال می زند چطور اگه شما بفهمید یک پزشکی بدون این که با استادش بالین بیمار رفته باشه بیماری رو دیده باشد رصد کرده باشد بیاید و شما را به عنوان اولین بیمار درمان بکند به شما خیانت کرده است.
وقتی که ما تاریخ می دانیم در رخداد های اجتماعی آرام می شویم.
این آرامش حکمت تاریخ است.این که علی ابن ابی طالب (ع) به فرزندشون امام حسن مجتبی(ع) می فرماید:تاریخ رو جوری مطالعه کن انگار باهاشون زندگی کردی در پیروزیشون پیروز شدی و در شکستشون نا خرسند شدی.
چقدر تاریخ ارزش دارد که ما یک مقدار مطالعه کنیم و یک مقدار قلب هامون طمانینه بگیرد .
من امروز ظهر یک رزمنده ای این رو به من گفت کسی که در جنگ زندگی کرده است:نگران نباشید.ما یک روزایی در تاریخ ایران دیدیم که به ما گفتند خرمشهر سقوط کرده آبادان در حصر است و قصر شیرین سقوط کرده و شرایط این گونه بوده است.
ما دورانی رو گذرانده بودیم که رهبری در سال 66 در سازمان ملل گفتند: من در شرایطی با شما گفت و گو می کنم که دشمن بعثی در عمق ۱۳۰ کیلومتری خاک ما حضور دارد.نوجوان که این ها را ندیده است وقتی دو تا پدافند و شلیک پدافند می بیند می ترسد ولی اون کس که دیده باشد می گوید که خبری نیست.
ما متاسفانه حاکمانمون تاریخ نخوندند حکمرانانمون تاریخ به دور هستند.
تاریخ تشیع روز های تلخی رو پشت سر گذاشته است که علیرغم دیشبی که پشت سر گذاشتیم و امروز خونینی که تجربه کردیم ما همچنان در یک وضعیت طلایی قرار داریم.
تاریخ تشیع ولادتش با خون است.خون زهرای مرضیه (س)
ما یک جریان آرام نبودیم هیچ وقت.
ما همیشه جریان انحرافی شمرده شدیم.همیشه مورد هتک حرمت بودیم.همیشه نوامیسمون در خطر بودند.همیشه فراری بودیم و امنیت تجربه نکردیم.
جرئت نمیکردیم تصور بکنیم ما شیعه هستیم.بدو شکل گیری جریان تشیع با سرکشی شبانه زهرای مرضیه مجروهه است برای دریافت همکاری و همراهی با همسرش علی ابن ابی طالب.
همیشه هم اقتدار داشتند.همیشه هم دولت های مرکزی پشت و پناهشون بودند.مدارس علمیه در اختیارشون بود ساختار هایی سیاسی و حکم رانی در اختیارشون بود.
ضمنا ما در ملکی زندگی می کنیم به نام ایران که تا قرن دهم موجودیت خارجی ندارد.۱۰ قرن موجودیت خارجی عنوان ایران رو تازیان غیر شیعه ای که بر ما حمله کردند از بین بردند و خلفای اموی و عباسی که بر ما حکم راندند هیچ وقت اجازه موجودیت به ما ندادند.
ما خیلی امروز حالمون خوبه.۲۰ تا فرمانده ما شهید شدند هول کردیم تاریخ رو که نگاه می کنیم اوضاع طلاییه.
امروز شیخ نعیم قاسم یک چیزی گفته بود من دعاش کردم.گفته بود :اگر قرار بود تشیع با شهادت فرمانهانش از بین برود عاشورا محل مرگ جریان تشیع بود.ما از این بزرگ تر که نداشتیم.
شرایطمون الان خوب نیست و اقتداری که ۵ سال پیش داشتیم و رژیم صهیونیستی از ما می ترسید رو از دست دادیم ولی باید ایجاد کنیم و باید بازیابی کنیم و باید از این رفتار عاقل منشانه احمقانه دست برداریم
در سال پایانی عمر امیر المومنین (ع) ده ها فرمانده ارشد دولت علوی یک به یک از یین رفتند و به شهادت رسیدندآسیب های جبران ناپذیری رو در اون سال ها ما تجربه کردیم.
من یک مثال بزنم ببینید چقدر وضع ما خوبه
خبر به امیر المومنین می رسد استان مصر در حال سقوط است. ینی دو سال و نیم قبل از شهادت امیر المومنین این ماجرا اتفاق می افتد.
امیر المومنین نسبت به مدل مدیریت نظامی استاندار و فرمانده نظامیش محمد ابن ابی بکر در مصر اعتراض داشته و نقد تند داره فلذا امیرالمومنین محمد را عزل می کند و مالک اشتر نخعی را به حاکمیت مصر منصوب می کند و به محمد می گوید فقط شرایط را نگه دار تا مالک برسد.تو دیگر توان حفظ مصر را نداری.
مالک با عهدنامه امیر المومنین در راه ترور می شود.
خبر که به امیر می رسد به او می گویند که لشکر دشمن به مرکز مصر رسیده است و شما فرصت فرستادن فرمانده دیگری را غیر از اشتر نداری.
امیر مجبور می شود فرمانده معزولش را دوباره منصوب کند.محمد را دوباره منصوب می کند و بعد محمد ابن ابی بکر به سختی شکست می خورد و مصر با تمام هویت استراتژیکش سقوط می کند.
انبار آذوقه امیر المومنین و محل اتصال عراق و حجاز به شام و شمال افریقاست به دست عمر و عاص سبوط می کند
خبر می رسد که معاویه فرمانده جوان امان را که امام معزولش هم کرده بود ولی در تنگنا مجبور به انتصاب دوباره شد دست و پا میبندند و به حالت جنین در شکم خر ماده ای میگذارند و این حیوان را آتش می زنندو خاکستر محمد هم به کوفه نرسید.
امیر المومنین ۷۲ ساعت گریه اش قطع نشد.
بیاییم جلوتر یک صحنه ای در حیات شریف امیر المومنین به شما نشان بدهم.امام علی (ع) در سال ۳۹ -نه ماه قبل از شهادتش- به امیر خبر می دهند که معاویه پر رویی کرده و یک لشکر دو هزار نفره نظامی وحشی رو به فرماندهی یزید ابن شجره رهابی راهی مکه کرده تا در اعمال حج خلل ایجاد کنند و مدیریت مکه رو در اعمال حج بدست بگیرند .
حجاج مهم ترین رسانه های این سرزمین بودند و خبر شکست امیر المومنین رو به سرتاسر عالم مخابره می کردند.لذا امیر به استاندار خود نامه می نویسد که مقاومت کن در برابر شامیان و اجازه نده در اعمال حج پرچم شامیان بلند باشه.
به مکه خبر هولناکی رسید که استاندار مکه از رسیدن لشکر شام ترسیده و عزم کرده برای فرار.
خبر وقتی به کوفه رسید قلب کوفیان به تپش در اومد.
خدا رحمت کند ابا سعید خدری صحابه پیامبر یه روزی صدا کرد غسم رو و به او گفت:خاک توی سرت عرب هم بودی غیرت هاشمیت نباید اجازه میداد پشت پسر عموت علی رو خالی کنی.بمیری بهتر از این است که بمونی و با ذلت زندگی کنی.عرب فردا دوست و دشمن تف و لعنت می کنه میگه رییس قبیله بنی هاشم علی ذابن ابیطالب نامه نوشت و کقامت کن فلانی دست زن و بچه اش رو گرفت و در رفت..بمیر ولی اینجوری بهتره.
ولی نتونست مقاومت کند در برابر معاویه و در سال 39 حج با دو پرچم برگذار شد.
نیمی از مسجد الحرام به امامت غسم ابن عباس نماز می خواندند و نیمی دیگر به امامت یزید ابن شجره و دو پرچم در کنار مکه بلند شد.پرچم دولت علوی و پرجم دولت اموی
دیشب با افتخار فرماندهین شهید ما سردار شهید باقری و سردار شهید سلامی در اتاق جنگ به شهادت رسیدند و نه در حین فرار یا در رخت خواب.
امروز ظهر آقای حاجی زاده و فرماندهین ارشد تحت امر ایشان در ستاد فرماندهی هوافضای سپاه به شهادت رسیدند و نه در حین فرار یا تفریح و رخت خواب.
فرماندهین امیر المومنین فرار می کردند.فرمانده یمن امیر المومنین انقدر از بصر ابن ابی ارتاد فرمانده خونریز معاویه ترسید زن و بچه خودش رو با خودش نبرد.و یمن با فرار فرمانده امیر المومنین تحویل معاویه شد.
ما تازه داریم رجز انتقام می خونیم.اگه فهم تاریخی داشته بلاشیم خیلی دلمون محکم میشه.
مورخ نمی ترسد از تحول ها چون صد تا از این اتفاقات دیده است.
نباید انقدر خوف بر جامعه ما مسلط بشود.حکم مخوف در قرآن شریف اعدام است.
کسی که بترساند جامعه در حال جنگ را به تحلیل،به استدلال و یا گذاره های متقن حکم اعدام هست.یه اتفاقی افتاده ولی .با همیت با غیرت و با همدلی با در کنار هم بودن و با ملامت گری نکردن با به اختلاف دامن نزدن جبرانش می کنیم.
یه نکته دیگه این که امام مجتبی رو عرض بکنم شما خودتان رو بزارید بجای کوفیان ببینید این خبر در کوفه گفته بشه چه بلایی به سر ما میاد.
حسن ابن علی(ع) در کوفه نشسته است و فرمانده ارشد نظامی امام عبد الله ابن عباس در مرز شامات خودش رو و ۱۲۰۰۰ نیروی مسلح یعنی ۶۰ درصد نیروی نظامی حسن ابن علی رو به معاویه واگذار کرد.
این خبر رعب در دل مردم کوفه می اندازه.
فکر می کنید چرا مردم امام مجتبی رو مجبور به مصالحه کردند؟چرا سجاده از زیر پای حسن ابن علی بیرون کشیدند؟چرا به ران مطهر حضرت خنجر زدند؟
چون در کوفه منتشر شد فرمانده ارشد لشکر حسن ابن علی و ۶۰ درصد سپاه خودشون رو به معاویه تسلیم کردند.
باز هم تکرار می کنم.دیشب فرماندهین ما در حال خدمت به شهادت رسیدند.
امام مجتبی بین نیرو های خودش سخنرانی کرد و گفت باید با معاویه چنین کنیم چنان کنیم و مرگ با عزت از بهتر از زندگی با ذلت است.
بعد نیرو های مسلح امام بلند شدند و گفتند بسه دیگه می خوایم تسلیم بشویم جنگ رو تمام کن.
ما از این تنگنا ها عبور کردیم.ما از مقتل حسین ابن علی عبور کردیم.ما از تنگنای محجوریت امام سجاد عبور کردیم.امام ما موسی ابن جعفر را زندانی کردند و شیعه جرعت نمی کرد موضع بگیرد.
اما روی دیگری هم این سکه دارد.امید خوب است و باید انجام شود ولی روی دیگری هم دارد.
این مقدمه ای از یک جنگ طولانی است.اون طور که از شواهد برمیاد و اون طور که خود نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته که ما لااقل برای سه هفته برنامه ریزی کردیم و احتمال هم داره که تداوم پیدا بکنه و معلوم هم نیست فقط به جنبه های نظامی و هسته ای و فرماندهین نظامی ما.
شاید در گام بعد پالایشگاه ما رو هم زدند و شاید نیرو گاه ما رو زدند.شاید ۲۴ ساعت برق کشور ما قطع شد.
شاید دو تا تجمع مردمی رو هم زدند.دشمن ما شقی هست همونی که ۵۰۰۰۰ زن و بچه مردم رو توی کشور سلاخی کرد.
الان هم که مرز ها رو عبور کردند تمام دول غربی هم ازش حمایت کردند.
رسما رپیس جمهور فرانسه و رسما صدر اعظم آلمان اعلام حمایت کردند از رژیم صهیونیستی.
ما در مقدمه یک فعالیت طولانی هستیم.ما الان باید تبیین کنیم برای مردم که ما الان در یک جنگ موجودیتی هستیم.باید آماده شویم و راهی هم نداریم.
تسلیم امنیت نمی آورد برای ما اگر قرار بود مماشات و مسالمت برای ما امنیت بیاورد در این یک سال و نیم میاورد.
ما که وسط مذاکره بودیم که.اینا شروع به حمله کردند.
ما باید بازدارندگیمون رو ابقا و احیا کنیم و مردم باید همراهی کنند و مسپله تبیین هم وظیفه ماست که برای مردم روشن کنیم.
اما من یک تحذیر بکنم.
اگه ما ازین جنگ سربند بیرون نیاییم موجودیت جمهوری اسلامی این دولت سیعی آسیب ببیند.و ایران عزیز ما تجزیه بشه و حاکمیت یکپارچه ما از بین بره نسل های بعدی ما رو متهم می کنند و همون طور که ۱۴ قرن است کوفیان رو بیچاره کردیم فحشمون میدن و لعنمون می کنند و در خطابه های جمعه شون ما اهل ایران نیستیم و ما اهل تهران نیستیم سر خواهند داد.
حاج آقا ما این همه زحمت کشیدیم.
میزان مجاهدین و مشارکین در جنگ صفین در رکاب امیر المومنین نسبت به مجاهدین ما در دفاع مقدس ده برابر بیشتره نسبتش و نسبت شهدای کوفی ۱۳ برابر نسبت شهدای ماست در دفاع مقدس.
۱۴ قرن است که ما یقه این ها را ول نمی کنیم.چرا؟
میگوییم ۲۰ نگرفتی.جمل رفتی دست مریزاد.صفین رفتی ما شا الله.نهروان در رکاب علی رفتی احسنت.چرا در دو سال پایانی پایمردی نکردی و شدی یا اشباح الرجال و للرجال.
خود نهج البلاغه رو نگاه کنید.
امروز آزمون بلند ماست چند ساله در این نماز جمعه ها شعار دادیم ما اهل کوفه نیستیم ظاهرا ارواح کوفیان سراغمون.آمده است.
میگه بسم الله
حالا تو و امتحان نهایی.
ما پیک نیک نرفته بودیم.ما بعد از ۴ سال و نه ماه مبارزه خسته شدیم.ما بعد از بیست هزار شهید بریدیم.
آیندگان درباره ما هم قضاوت خواهند کرد.یا خراب می کنیم یا برای خودمون آبرو جمع می کنیم.
هر کسی خودش رو موظف بدونه.جنگ ما جنگی نیست که بریم لب مرز وایسیم جنگ ما نیاز به تبیین داره نیاز به توضیح داره. نیاز داره در دهن آدم های احمقی بزنیم که دارند اختلاف پراکنی می کنند و در تلاش برای دو دسته کردن جامعه هستند جلوی فعال شدن گسل های جامعه رو بگیریم و وضعیت رو برای مردم تبیین بکنیم و هر کدوم هر کاری از دستمون بر بیاد گوشه کار انجام بدیم تا شیعه همانطور که از همه تنگنا ها عبور کرد به دعای امیر المومنین و به اشک های حضرت زهرا از این مسپله هم عبور کنیم.