بسم الله الرحمن الرحیم
یک از سه؛ کیفیت!
خیلی وقتها «دیدگاه» و «نوع نگاه» ما نسبت به مسائل مختلف، بر چگونگی و کیفیت و عیارِ فهم ما از آن مسائل تاثیرگذار است. مثلا یک وقت هست شما با قرآن مواجهه پیدا می کنید؛ مواجهۀ شما با قرآن از آن دسته مواجهههای عوامانهست. آیهای بخوانید و «تیکاش را بزنید» که مثلا درون خودتان بگویید فلان سوره را خواندم و خیالم راحت شود و بالاخره عذاب وجدانی نداشته باشم که یک روز از عمر من گذشته و فرضا پنجاه آیه نخواندهام. (1) این یک مدل مواجههست؛ یک مدل مواجهۀ دیگر اما با حال «اضطرار» است. بدین معنی که اگر به قرآن مراجعه نکنم و فهم صحیح از آن نداشته باشم و خودم را مخاطب سطرسطر و کلمهبهکلمه و آیهآیهاش ندانم، اصلا راه برای من بنبست است و مسدود است و معلوم نیست «زنده» بمانم.
قطعا میتوان مدلهای مواجهۀ دیگری نیز در این فضا ترسیم کرد اما غرض این نوشته از این مثال، توجهدادن به یک نکتۀ مهم است: «تاثیر نوع نگاه و مدل مواجهۀ ما در درک مسائل و کیفیت حرکات و سکنات!»
این را بگیرید و تسری بدهید در باقی موارد. از درسخواندن و کار حرفهای گرفته تا روابط انسانی و مناسبات اجتماعی و… . وقتی دقت کنید، میبینید اینکه ما با چه دیدی یک کار را انجام میدهیم، به معنی واقعی کلمه، «تعیین کننده» است و ماهیت کار را تغییر میدهد. مثلا اسمش نیکی به والدین است اما باطن کار، یک چیز دیگر!
دو از سه؛ به دنبال حداقلیجات!
وقتی از «سبک زندگی اسلامی» حرف میزنیم؛ دقیقا از چه چیزی حرف میزنیم؟ یک دور بیایید کلیدواژههایی که با گفتن «سبک زندگی» به ذهنمان میآید را مرور کنیم. شما را نمیدانم اما من با اغماض، تقریبا با یکسری کلیدواژۀ مبهم و کلیشهای مواجهم. کلیدواژههایی که عمدتا نظریاند و فضای عملگرایی نمیتوان از آنها گرفت و مهمتر اینکه ما با یک روحیۀ انفعال در مسائل فرهنگی و خصوصا مسئلۀ سبک زندگی مواجهیم. به این معنی که مثلا، وقتی به «لوازم پیشرفت» فکر میکنیم، مسئلۀ درجۀ اول ما مسئلۀ سبک زندگی نیست! و عامل موفقیت و آن چیزی که ما را به قله میرسانَد را «سبک زندگی ایرانی اسلامی» نمیدانیم. و وقتی از مقولۀ سبک زندگی ایرانی اسلامی حرف میزنیم یا دربارۀ آن فکر میکنیم، به چشم یک عامل حیاتی و اثربخش در مسیر حرکت به سمت پیشرفت، به آن نگاه نمیکنیم. به همین خاطر است که وقتی به «سبک زندگی امام معصوم (ع)» مراجعه میکنیم، به دنبال حداقلیجات میرویم و تنها چیزی که از این حقیقت عظیم درک میکنیم، کلیشههای تکراری و غیراثربخش است. ما، به دید بهرهبرداریِ تمدنی به سراغ زندگی امام معصوم نمیرویم و طبیعیست که نصیبمان نمیشود.
سه از سه؛ بالاخره سرمقاله!
ما در این شماره، تلاش کرده ایم مختصر و مفید، به دو نکتۀ مهم بپردازیم؛ اولا سبک زندگیای که ما را به پیشرفت میرساند، سبک زندگی واقعیِ اسلامیست و این حقیقت، منفک از امام معصوم نیست. باید در راستای بازخوانیِ زندگی ائمه تلاش کنیم با این رویکرد که «رجوع به زندگی ائمه، باید معماهای تمدنی ما را حل کند؛». این حقیقت را با حال و هوای «پابوس» درآمیختیم و از وجود منور حضرت رضا مدد گرفتیم که این شماره، صرفا مقدمهای باشد بر فهم این حقیقت که از امام رضا (ع) چگونه می توان با این دید، بهره گرفت و راهی نو به آینده کشید و طرحی نو درانداخت! باشد که قبول افتد و بخوانید و بپسندید.
1:القُرآنُ عَهدَ اللهِ اِلی خَلقِه فَقَد یَنبَغی لِلمَرأ المُسلِمِ اَن یَنظَرُ فی عَهدِهِ وَ اَن یَقرَأَ مِنهُ فی کُلِّ یَومٍ خَمسینَ آیَةً؛ قرآن پیمان خدا با مردم است. پس یقیناً برای شخص مسلمان سزاوار است که با دقت در پیمان خویش بنگرد و از آن در هر روز پنجاه آیه بخواند. (شیخ صدوق. ثواب الاعمال: 127)