یکی از نیازهای همۀ انسانها، که فطرتاً در وجود آنها قرار دارد، نیاز به دلبستگی است. نیاز به دلبستگی، یعنی نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، یکی از عمیقترین و تاثیرگذارترین نیازهای فطری ما انسانهاست؛ همه ما در تمامی دوران عمرمان، تلاش میکنیم که هم دیگران را دوست بداریم و هم دیگران ما را دوست بدارند. وقتها، هزینهها و کوششهای زیادی برای پیدا کردن دوستان صمیمی و نگه داشتن پیوندهای دوستی مصرف میکنیم تا این نیاز، تامین و نهاد ناآرام ما آرام شود؛ حال اگر این نیاز مهم، در دوران نوجوانی، با نیاز قوی و مهم دیگری به نام نیاز جنسی، آمیخته شود، بر شدت و نیرومندی آن افزوده میشود. انسانها در دوران کودکی، غالباً به دنبال دوستانی از جنس خودشان میگردند و حتی در دوران دبستان تا دوره بلوغ، نوعی رقابت آمیخته با خصومت میان دختران و پسران شکل میگیرد؛ اما همین که نوجوان به دوران بلوغ نزدیک میشود، نوعی کشش و میل نیرومندی به سمت جنس مخالف در او پدیدار میشود و به خوبی احساس میکند که دوست دارد به فردی از جنس مخالف، نزدیک شده و انس گیرد. این احساس، که یک احساس کاملاً طبیعی، حکیمانه و مهم است، مبدأ و نقطه شروع گرایش انسانها به ازدواج است. خداوند حکیم برای رفع این نیازها و ایجاد آرامش در وجود انسانها، ازدواج و تشکیل خانواده را بنیان نهاد تا همۀ انسانها ضمن برخورداری از لذت و آرامش انس گرفتن با جنس مخالف خود و آماده شدن برای تکامل معنوی و اخلاقی، از آسیبها و زیانهای بیبند و باری و هرزگی در مسائل جنسی محفوظ و مصون بمانند.
میل و علاقه به دوستی و همصحبتی با دختران در پسران و بالعکس، میل طبیعی و بههنجار است و نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما این میل و علاقه تنها در صورتی به درستی و سلامت، تامین میشود که در قالب ازدواج که پیوندی شرعی و قانونیست، تحقق یابد.
بر اساس نقل صادق و درست قرآن که حضرت زکریا (ع) با حضرت مریم (س) سخن میگوید یا حضرت موسی (ع) و حضرت سلیمان (ع) با نامحرم ارتباط گفتاری برقرار میکنند، میتوان نتیجه گرفت که اصل ارتباط گفتاری زن و مرد نامحرم در شرایط عادی، بدون ریبه ممنوعیتی ندارد. از دیگر سو، نقل این گفتوگوها در قرآن، بدون اینکه این عمل تخطئه یا از آن مذمّتی شده باشد، دلیل بر عدم ممنوعیت آن از دیدگاه قرآن است. دربارۀ مسئله یادشده، از نظر روایی و سیرۀ معصومین دو دسته روایت وجود دارد: دستۀ اول روایاتی که ظهور در جواز دارد و دستۀ دوم روایاتی که به گونهای بر ترک این عمل تأکید دارند که از ظاهر آنها ممنوعیت ارتباط گفتاری زن و مرد نامحرم برداشت میشود. روایات فراوانی وجود دارد که راویان زن مطالبی را در زمینههای احکام عملی، اعتقادی و اخلاقی از پیامبر یا امامان معصوم (علیهمالسلام) شنیده و نقل کردهاند. این دسته از روایات گرچه با یک نگاه بدین سبب که مشتمل بر حکمی از احکام عملی یا مسئلهای از مسائل اعتقادی و اخلاقی بوده، نقل و در کتب روایی گردآوری شده و عالمان دینی نیز از این منظر بدانها نگریسته و در مباحث فقهی و اخلاقی و اعتقادی بدان استناد کردهاند، اما از نگاه دیگر، از دو جهت میتواند بر جواز ارتباط گفتاری زن و مرد نامحرم دلیل باشد: یکی از آن جهت که بیانکنندۀ رفتار و سیره عملی معصوم است، و دیگر از آن جهت که نشاندهندۀ امضای معصوم نسبت به رفتار مردم است که هر دو حجت، شرعی و قابل استناد است. این روایات هم از پیامبر اکرم (ص) و هم از ائمه اطهار (علیهمالسلام) در کتب روایی، فراوان نقل شدهاند.
همچنین درمقابل، روایاتی وجود دارند که ارتباط بیش از حد با نامحرم را نهی میکنند؛ ابوبصیر میگوید: به زنی قرآن میآموختم، یک نوبت با او شوخی کردم. وقتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام فرمود: ای ابا بصیر! به آن زن چه گفتی؟ من روی خود را (از خجالت) پوشاندم. امام فرمود: دیگر تکرار نشود. در روایت نبوی، بر این رفتار وعدۀ عذاب داده شده و در روایت امام باقر (ع) از آن نهی شده که هر دو بیانگر قبح و ناپسندی این عمل است. همچنین نهی و وعد، عذاب در هر دو روایت مقید به حالت خاص یا شوخی ویژهای نشدهاست. بنابراین، شوخی زن و مرد نامحرم در هرجا و به هر عنوان، عملی ناپسند و غیرمجاز خواهدبود. سرّ مطلب نیز این است که شوخیها، مطایبات و طنزگوییها، یا از ابتدا به قصد لذت بردن است، یا در ادامه و در نهایت به آن منجر میشود و علاوه بر اینکه سبب فروریختن دیوار شرم و حیا میان زن و مرد نامحرم میگردد، حریم عفت و پاکدامنی را متزلزل میکند، انسان را به پرتگاه گناه نزدیک مینماید و راه را برای فساد و فحشا هموار میکند.
از اینرو، گرچه نمیتوان شوخی و مطایبه زن و مرد نامحرم را به طور کلی و در همۀ موارد حرام دانست، اما با توجه به فسادی که در بیشتر موارد بر این کار مترتب میشود، پرهیز از آن در همۀ موارد پسندیده و به مصلحت فرد و جامعه است.
برای مردان و زنان شایسته است اولاً، در غیر موارد ضروری، با نامحرم ارتباط کمتری داشته باشند تا قلب آنان از وسوسههای شیطانی محفوظتر باشد. ثانیاً، در مواردی که سخن گفتن به هر دلیل برای زن یا مرد ضرورت دارد و مجاز به ارتباط گفتاری با نامحرم است، به طور متعارف سخن بگویند و از ادای کلمات به طرزی که مخاطب را نسبت به مسائل دیگر به طمع بیندازد پرهیز کنند. ثالثا، از پرگویی و پرداختن به سخنان طنز و شوخی، که ضرورتی ندارد، پرهیز شود.
نویسنده: سیده فاطمه موسوی، ورودی 1399 مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف