ایران در چهل سال گذشته، بستر بحرانهای فراوانی در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... بوده است و روزبهروز هم بر شدت این بحرانها افزوده میشود. این مشکلات همچون سیلی در حال درنوردیدن جامعه ما هستند و از آن طرف هم شاهد این موضوع هستیم که مردم بهعنوان پایههای اصلی کشور به دلایل گوناگون نظیر مشکلات اقتصادی، ناکارآمدی دستگاههای نظارتی، انحصار و... دل خوشی از شرایط کشور ندارند و در حال فراموش شدن و نادیده گرفته شدن توسط نهادهای تصمیمساز هستند. مردم هم اگر خود را جزئی از ساختارها و تصمیمگیریهای کشور نبینند، دیگر دلسوز کشور نخواهند بود و انگیزه و امیدی هم برای حل مشکلات کشور نخواهند داشت.
حرف زدن از امید در چنین شرایطی انصافاً کار دشواری است؛ شرایطی که مردم نهتنها دیگر اخبار خوب را برای هم نمیفرستند، به دلیل فشارهای روانی بسیار زیادی که متحمل هستند در مقابل پذیرش آنها نیز گارد میگیرند، بخصوص اگر خبر از صداوسیما پخش شود، اما اخبار بد خیلی سریع دیده میشوند و نشر پیدا میکنند؛ این جو آنقدر سنگین شده است که اگر در جایی بخواهی از پیشرفتهای ایران صحبت کنی و بگویی که اوضاع خیلی هم بد نیست، به محافظهکاری و سرسپردگی به نظام محکوم میشوی. البته دشمن هم خوب میداند که نیروی انسانی در ایران از مهمترین ارکان قدرت و پیشرفت است و با ایجاد یاس و ناامیدی در بین افراد جامعه، همین نقطهی قوت را به پاشنهآشیلی برای کشور تبدیل خواهد کرد و دراینصورت جامعه به صورتی پیش میرود که خودش جلوی پیشرفت خودش را خواهد گرفت و خودتحقیری یکی از ملاکهای فرهیختگی خواهد شد.
برای از بین بردن این شرایط مسموم و پمپاژ امید راهکارهایی ارائه شده است؛ یکی از آنها که رویکرد پرطرفدار اما ناکارآمدی است، امید را بهصورت بستههای از پیش آمادهشده در قالب مجموعه جملات انگیزشی، برنامههای سخنرانی و محصولات فرهنگی قهرمانمحور و... به جامعه تزریق میکنند، اما همهی این طرحها سعی دارند آب ریختهشده را به جوی برگردانند زیرا این رویکرد، امید اجتماعی ایجاد نمیکند و اگر هم کورسوی امیدی در کسی روشن کند مانا نخواهد بود؛ درصورتیکه ما امید را میخواهیم برای رهایی از وضع موجود، برای تغییر؛ امید را میخواهیم بهعنوان محرک که کشتی به گل نشستهمان را به حرکت دربیاوریم، آن امید پایداری را میخواهیم که خیزشی فراگیر در سطح اجتماع ایجاد کند و جامعه را مهیای تغییر و بهبودی کند.
امید اجتماعی مانا امیدی است که از خلال کنشگری، عاملیت و مشارکت مردم برای حذف انحصارها در سطوح ملی تا محلی به وجود میآید؛ زمانی که افراد حس کنند در ساخت فرایندهای اجتماعی دخیل هستند. بالاترین و پایدارترین سطح امید زمانی ایجاد میشود که مردم درکنارهم و با انتخاب خود برای حل مشکلی اقدام کرده و احساس مفید بودن و مؤثر بودن کنند، مانند ایام انتخابات که هرساله شاهد این موضوع هستیم که علیرغم فشارهایی که شبکههای رسانهای غربی با پررنگ کردن مشکلات میآورند و سعی بر مأیوس کردن مردم برای حضور در انتخابات دارند، اما بازهم حضور چشمگیر و قابلتوجهی رقم میخورد که ناشی از همین امید اجتماعی است که در جامعه شکل میگیرد و تکتک افراد خود را در آیندهی کشور و شکلگیری ساختارهای تصمیمگیر دخیل میبینند.
رزمایش همدلی که بهصورت سدی در مقابل مشکلات ناشی از کرونا ایستاده از دیگر نمونههای ایجاد امید اجتماعی است که در اوج بحران کرونا، شور و شوقی در کشور به پا میکند و دوباره به بعضی از الفاظ از معنا تهیشده معنا میبخشد.
زمانی که مردم برای حل یک مشکل در جامعه به صحنه میآیند، یعنی هنوز جوان ایرانی برای آیندهی کشورش برنامه دارد و به حل مشکلات امیدوار است، یعنی هنوز مطالبهگری و عدالتخواهی در جامعه نمرده است و امیدی برای رهایی از انحصارهای موجود وجود دارد.
دشمن نیز دقیقاً از همین جریان میترسد، میترسد که جوان ایرانی نشاط داشته باشد، میترسد روحیه نشاط و امید در جامعه رواج پیدا کند، همان روحیهای که سراغش را در زمان جنگ هم داریم که در اوج سختیها و فشارها مردم با همراهی و مشارکت خود توانستند بر مشکلات چیره شوند؛ البته که آن زمان مسئولین در خدمت مردم بودند و مردم نیز با تمام جان و مال خود در خدمت ایران و اسلام قرار گرفتند.
درواقع اگر امید اجتماعی در کنار تدبیر و برنامهریزی قرار بگیرد، کلید که چه عرض کنم، به شاهکلیدی برای حل مشکلات بدل خواهد شد، به شرطی که فدای مقاصد سیاسی و اقتصادی بزرگواران نشود.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.