چند سال پیش شعری خواندم با این مضمون که وقتی بین یک جمعیت تنها کسی باشی که روزه گرفته، گویی که بار کل عالم روی دوش اوست و ... . اما به نظرم عکس آن هم صادق است: بین جماعتی که روزهدارند، تو نباشی! در جامعهای زندگی میکنیم که اکثریت مردم آن مسلمان و پایبند به قوانین و احکام اسلام هستند و روزه نیز یکی از ضروریات دینشان است و با فرا رسیدن ماه رمضان این مردم میخواهند به یکی از دستورات دینشان که همان روزه است، عمل کنند و شمایی که به هر دلیل موجه یا غیر موجهی این کار را نمیکنید، یا پیرو دین دیگری هستید، یا عذر شرعی یا اصلا عقیدهای به آن ندارید و ... خلاصه دلایل دیگر. به هرحال آزاد هستید که انتخاب کنید مانند سایر افراد جامعه به این حکم عمل کنید یا روند همیشگی دیگر روزهای سالتان را ادامه دهید. اصلا «چار دیواری، اختیاری». اما سوال اینجاست که در جامعه چطور؟ آیا شما حق دارید به صرف اینکه آزاد هستید و مطابق میلتان انتخابی کردهاید، طوری در جامعه رفتار کنید که انگار ماه رمضان با دیگر ماهها تفاوتی ندارد؟ جور دیگر بگویم: شخصی مقابل چشمان یک عده روزهدار، به گونهای فریاد بزند «من روزه نیستم!». اینجاست که با چنین رفتاری برخورد قانونی میشود. چرا که دیگر جامعه، چهاردیواری ما محسوب نمیشود! با مردمی سر و کار داریم که درمقابل تک به تک آنها مسئولیم و بیاعتنایی به باورهایشان پیش چشمان آنها مصداق آزار دیگران است. البته رعایت این حرمت فقط مخصوص حکم روزه نیست و هر عمل به قول معروف «خلاف شرع» دیگری اگر در سطح جامعه یا بهتر بگویم علنا اتفاق بیفتد، توهین به باورها و اعتقادات اکثریت تلقی میشود و هر حکومتی، جدا از اسلامی یا غیر اسلامی بودنش، با آن برخورد خواهد کرد. چرا که آن را مرزشکنی میدانند. گفتیم حکومت اسلامی، اما در سطح جهان هم شاهد قوانینی محدودکننده و حتی سختگیرانهتر هستیم که از زیر سوال رفتن یک سری باورها و اعتقادات حتی غیر اکثریت مردم، محافظت میکند که شرح آن در این مقال نمیگنجد. حالا اگر بخواهیم با نگاهی غیردینی و صرفا اخلاقی-انسانی با مسئله برخورد کنیم، شاید ناجوانمردانه باشد درحالی که عدهای گرسنه و تشنه هستند جلوی چشمانشان بخوریم و بیاشامیم؛ اگرچه به نظرم قانعکننده نخواهد بود چرا که میتوانیم بگوییم انتخاب خودشان بوده در این وضعیت به سر برند و ما را به کار آنها چه کار؟ باری، شاید وجدان برخی چنین چیزی را برنتابد. بگذریم... طبق ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی که برگرفته از احکام و دستورات اسلامی میباشد: «هرکس علنا در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میگردد.». اینجا ممکن است مسئله دیگری مطرح شود: «آیا اصلا این برخورد بر اساس فقه و اسلام است؟ یا صرفا قوانینی هستند که جمهوری اسلامی آنها را تعیین کرده؟». اینجا به چند مثال اشاره میکنم:
از امام باقر (سلاماللهعلیه) نقل شده است که: مردى را نزد امام علی (علیهالسلام) آوردند که در روز ماه رمضان بدون عذر، افطار کرده بود؛ حضرت به جهت حقّ ماه رمضان که این شخص در آن افطار کرده بود، سی و نه شلّاق به او زد.
یکى از شاعران زمان امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام به نام نجاشى در ماه مبارک رمضان، آشکارا شراب خمر آشامید؛ پس او را نزد امام علىّ علیه السلام آوردند. حضرت دستور داد تا او را صد ضربه شلاّق زدند و سپس او را به حکم آن بزرگوار زندانى نمودند؛ و چون فرداى آن روز شد، وى را از زندان بیرون آوردند و هشتاد شلاّق دیگر بر او زدند. نجاشى اعتراض کرد : چرا زندان و هشتاد شلاق اضافى زدید؟ حضرت فرمود: چون حرمت ماه رمضان را شکستى و علنى با حرام روزهخوارى کردى . پس با توجه به این مثالها، در مییابیم که روزهخواری و یا بهتر بگوییم، شکستن حرمت و توهین به باورهای یک جامعه اسلامی، مجازات دارد که این مجازات براساس خود قوانین اسلام است. قطعا عدهای در این ماه مبارک یا به دلیل شرایطی که دارند یا به دلیل اعتقادات شخصی، نمیتوانند یا نمیخواهند روزه بگیرند؛ عدهای که بالاخره در این ماه هم باید به فعالیتهای اجتماعی خود ادامه دهند، اما شاید با وجود این قوانین و شرایط ماه مبارک، دچار سختی شوند. مانند روزهدار تنهای اول قصه! این سختی همگانیست؛ چه، یک عدهای از سختی روزه رنج میبرند و عدهی دیگر از قوانین ضدروزهداران! نهایتا آنچه که باید درنظر بگیریم رعایت حال یکدیگر است. تصور میکنم با این دید کسی دچار ضرر نخواهد شد.