بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه سخنرانی هفتگی / 23 اردیبهشت 1402 / حجت الاسلام علوی / جلسه سوم
یک سخن درست و صحیح باید چندین ویژگی داشته باشد. واقع بودن، مفید بودن و عارضه نداشتن (به معنای این که در زمان و مکان درست باشد.) از جمله این ویژگیها میباشند. بسیاری از سخن ها خوب هستند ولی چنین شرایطی را رعایت نمیکنند؛ به همین دلیل باطل میشوند.
این مصداق برای باقی زمینهها نیز وجود دارد. یک بابی در فقه وجود دارد به نام تزاحم. گاهی اوقات، احکام در واقعیت خارجی با هم انطباق پیدا میکنند و مکلف به انجام آنها در یک زمان قادر نیست که باب تزاحم در این مواقع ظاهر میشود. به عنوان مثال به موقعیتی بر میخوریم که نفرات زیادی در حال غرق شدن هستند و ما قادر به نجات همه آنها نیستیم. تصمیمگیری از جهت نجات افراد در باب تزاحم انجام میشود. تزاحم در حکومت نیز وجود دارد؛ برخی اوقات فقیه بایست با توجه به منابع، انرژی و... میان چندین گزینه انتخاب کند. موقع کارهای خود نیز باید این نکته را در نظر بگیریم لذا بایست دائم به دنبال علم و معرفت دینی باشیم. سیستمی که در آن کار میکنیم را بررسی کنیم و ارزشها را تشخیص بدهیم.
يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ یرفع به معنی مقام قرب و فضیلت نیست؛ بلکه به معنی برتری میباشد. خداوند ایمان آورندگان را بر کفار برتری میبخشد و به کسانی که به دنبال علم رفتهاند، درجه عطا میکند. تعبیر از درجه تغییر عالم انسان هست یا به عبارتی تغییر مختصات وجودی او؛ مانند تغییر عالم کودکی به نوجوانی.
مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء
این عبارت بر تقدم شعور بر شور تاکید دارد. اگر آگاهیهای یک فرد اصلاح شود، رفتار فرد نیز خود به خود اصلاح میشود. در مجالس اباعبدالله مدح و شعر باید بعد از برهان و دلیل باشد. همانطور که ساختمان بر ستون های خود استوار هست، نه بر گچ و زیباکاریها. به همین دلیل تعلیم مبانی دینی به فریضه تبدیل شد. دو نکته در مورد طلب علم از دید پیامبر (ص) وجود دارد؛ یکی گسترش دامنه مکانی (اطلُبوا العِلمَ ولو بالصِّينِ) و دیگری گسترش دامنه زمانی (اطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ) میباشد.
کتاب منیه المرید از شهید ثانی که ترجمه فارسی آن نیز موجود است، به جایگاه علم، تعلم و علوم لازم به تحصیل پرداختهاست. این کتاب در ذیل آیه «هَل یَستَوی اَّلذیِنَ یَعلَمُونَ و الَّذین لا یَعلَمُونَ» طرح بحث میکند که خداوند اینگونه قیاس را چندین جا در قرآن انجام دادهاست؛ مانند عبارت «هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ». از این قیاسها میتوان برداشت کرد که فاصله دانستن و ندانستن مانند فاصله نور و تاریکی است؛ لذا نمیتوان دانش را منحصر به کسبوکار و درآمد دانست.
تعلم و یادگیری علم از فرد به عنوان فریضه ساقط نمیشود؛ مانند آقا سید احمد خوانساری که با وجود حجت بودن بین مراجع به خانه شاگردان خود میرفتند و مباحثه علمی مطرح میکردند.
یکی از شروط لازم برای این فرضیه درک اهمیت آن میباشد؛ بعد از آن بایست راه دنبال کردن آن را بیابیم.
برای رفتن به سمت علم باید تغییراتی در سبک زندگی خود ایجاد کنیم. برای ایجاد تغییر باید بعد از درک اهمیت موضوع، فضا و زمان لازم را برای آن خالی کنیم. راه رسیدن به یک شی خالی کردن زمان و فضا برای آن میباشد. برای پیوند خوردن با چیزی باید با آن خلوت کنیم.
درک اهمیت و خالی کردن زمان دو شرط مهم برای طلب علم میباشد.
بزرگترین غریزهکش، مشغولیت و سرگرمی میباشد. یکی از راههای کنترل غرایز پر کردن خلوتها میباشد.
بدترین بلا برای یک شخص مشغولیت کامل است؛ چرا که انسان بایست برای زندگی فراغ بال داشته باشد.
باید همیشه وقتی را در طول روز برای خود خالی کنیم و تمام روز را به کار و مشغلههای موجود نگذرانیم.