ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

شعر عرفانی در نگاه رهبر انقلاب

من نمی‌گویم قریحه‌ی شعری را در راه احساسات و در راه عواطف انسانی و دل و عشق و این‌ها به کار نبرید - می‌دانید که اجتناب‌ناپذیر است - اما عرضم این است که سهم وافری از این عطیّه‌ی الهی را به کار ببرید در آن‌جایی که خدای متعال از شما توقع دارد، دین شما از شما توقع دارد. یعنی استفاده کنید از این، در راهی که خدای متعال می‌پسندد و راضی است. این‌جور نباشد که این ارزش والا را خدای متعال به شما داده، شما این را در راه خدا هیچ مصرف نکنید. منظور من فقط هم شعر آیینی نیست - طبق اصطلاحی که شماها می‌گویید؛ شعر مدح ائمه و توحید و مرثیه و چه و چه، که البته خیلی هم باارزش است - نه، همه‌ی آن چیزهایی که واقعاً انسان احساس می‌کند مورد نیاز جامعه است؛ که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، پرداختن به مسائل انقلاب و مسائل کشور است.

مرد زمانه‌ی خودتان باشید، آدم زمانه‌ی خودتان باشید. زمانه‌ی شما، زمانه‌ی مهمی است. بنده در این خط تاریخ طولانی ایران، به‌خصوص قسمت بعد از اسلام، خیلی رفت‌وآمد کرده‌ام - سلسله‌هایش، احوال اجتماعی کشور، احوال سیاسی کشور، جنگ‌ها، پادشاهی‌ها - گمان نمی‌کنم در تمام این هزار و اندی سال، کشور حادثه‌ای به عظمت حادثه‌ی انقلاب اسلامی به خود دیده باشد.

این شعری که شما اسمش را شعر آئینی گذاشتید و نام‌گذاری نامناسبی هم نیست - حالا شما شعر مذهبی را به نام شعر آئینی معرفی می‌کنید، عیبی ندارد - جزو بهترین عرصه‌های به کار بردن قریحه‌ی خداداد شعر و این موهبت بزرگ است. این قریحه، یک نعمت بزرگی است که خدا به کسی عطا می‌کند؛ این نعمت را نباید کفران کرد. شکرانه‌ی این نعمت این است که انسان با این قریحه یک چیزی بیاورد وسط و به انسان‌ها و افکار عرضه کند که برای آن‌ها مفید باشد. نه این که من بخواهم خشک و جامد بگویم؛ با قطع نظر از سود و استفاده‌ی مستمع، شاعر به فکر دل خودش نباشد و حرف دل و احساسات خودش را نگوید؛ نه، اشکالی ندارد؛ یعنی بنا بر این نیست که ما سخن گفتن شاعر از دل و برای دل خود را نفی کنیم؛ لیکن می‌خواهیم این را بگوئیم که در مقام تقویم و ارزیابی، اگر بناست شعر محتوائی داشته باشد، بهترین محتواها همین محتواهای شعر دینی و شعر مذهبی است با عرض وسیع و گسترده‌ای که دارد.

نکته‌ی بعد این است که مناجات هم جزو شعر آئینی است. شعر آئینی فقط مسئله‌ی مدح و مرثیه نیست؛ مناجات هم جزو شعر آئینی است. برای این که مضمون مناجات را درست پیدا کنیم، بهترین مرجع، دعاهاست. دوستان با صحیفه‌ی سجادیه انس پیدا کنید. این قریحه‌ای که من در شماها می‌بینم، خیلی خوب می‌توانید مضامین صحیفه‌ی سجادیه را در قالب اشعارِ بسیار زیبا بیاورید. مرحوم بهجتی اردکانی - دوست قدیمی ما - سی چهل سال پیش بخشی از دعای ابوحمزه را به شعر آورده بود، که برای من خواند. قسمت‌های سخت دعا هم بود - که خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است - در عین حال ایشان توانسته بود این دعا را به شعر بیاورد. من الان در میان این جوان‌ها می‌بینم قریحه‌ها و ذوق‌هائی که از ذوق مرحوم بهجتی بالاتر است. من الان در همین جلسه، قدرت‌های شعری‌ای دارم می‌بینم که از قدیمی‌ها و گذشتگان ما قوی‌تر و تیزتر و تواناتر هستند. شما می‌توانید مضامین دعای عرفه‌ی سیدالشهداء (سلام الله علیه) را به شعر بیاورید.

مدح و مصیبت ائمه (علیهم‌السلام) بخش مهمی از شعر دینی است اما در این بخش باید سخنان معقول، منطقی و برخاسته از نگاه و سلیقه‌ی درست به‌کار برده شود و از برداشت‌های عامیانه و سطحی، و بیان مسائل جعلی و توهمی پرهیز شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، متصل کردن حوادث صدر اسلام با حوادث امروز را رسالتی مهم برای شعر و شاعران دینی خواندند و افزودند: پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (صلوات‌الله‌علیهم) همگی اهل مبارزه‌ی شدید و مؤثر با ظلم، طاغوت، کفر، نفاق و فسق بودند و به همین علت نیز به‌دست حاکمان جابر و جائر به شهادت رسیدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: مبارزه با ظالمان منحصر به مبارزه با شمشیر نیست و امروز تبلیغات در دنیا حرف اول را می‌زند که می‌توان با ابزار بیان و شعر با ظالمان مبارزه کرد و در سال‌های اخیر نیز نمونه‌های بسیار خوب و امیدوارکننده‌ای دراین‌خصوص تولید شده است.

شاعر زمان ما با این ویژگی‌هائی که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینیِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملت‌ها الگو و اسوه شده‌اید. این بیداری اسلامی که مشاهده می‌کنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفته‌ی از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیان‌برافکنِ سنت‌های طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشته‌ی شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجسته‌ی ما اغلب - حالا نمی‌گویم همه - این جورند؛ از فردوسی بگیرید تا مولوی و سعدی و حافظ و جامی. فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستان‌سرا، اگر صرفاً داستان‌سرا و حماسه‌سرا باشد، حکیم نمی‌گویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامه‌ی فردوسی پر از حکمت است. او انسانی بوده برخوردار از معارف ناب دینی. همه‌ی آن‌ها حکیم بودند؛ سرتاپای دوانین‌شان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمی‌کرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نمی‌گذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت». حالا قرّاء ما که با اختلاف قرائت هم می‌خوانند، معمولاً دو تا، سه تا روایت بیشتر نمی‌توانند بخوانند؛ اما او می‌توانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلی عظمت دارد. این آشنائی با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، برای کسی که آن را بفهمد. سعدی که خب، واضح است؛ مولوی که آشکار است؛ جامی و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینی عمیق در آن می‌بینید. انسان به بیدل که می‌رسد، به شکل دهشتناکی در شعر او معارف عمیق پیچیده‌ی دینی را مشاهده می‌کند. این‌ها بزرگان ما هستند، این‌ها ائمه‌ی شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسی، این‌ها هستند. این‌ها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهج‌البلاغه، انس با صحیفه‌ی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانی‌ها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعه‌ی این‌ها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛ انسان می‌فهمد، راه را می‌شناسد، کار را می‌شناسد، هدف را می‌شناسد.۱۳۹۰/۰۵/۲۴

یک بخش مهمی از شعر آئینی ما میتواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده‌ام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم. یا در همین اواخر، این بیدل. آن دیوان عظیم، دریای عمیقی که بیدل دارد و چقدر عرفان تو این مفاهیم توحیدی و عرفانی هست – که آقای کاظمی کار خوبی روی گزیده غزلیات بیدل کردند که من مقداری از آن را تورق کردم. البته ایشان انتخاب کرده‌اند که شاید یک دهم غزلیات بیدل هم نباشد؛ لیکن به هر حال کار خوبی شده – بالاخره شعر بیدل که از لحاظ شعری در سبک هندی یکی از آن کارهای هنری پیچیده‌ی قدرتمندانه است و نشان‌دهنده‌ی مهارت اوست – حالا ممکن است خواننده از یک جاهایی به خاطر همین هنرمندیها خیلی لذت نبرد؛ اما واقعاً هنرمندانه است و استحکام شاعرىِ این مرد غیر ایرانی را نشان میدهد که ظاهراً زبان مادریاش فارسی نیست – نمیدانم بیدل زبان مادریاش هم فارسی بوده؟ در دهلی فارسی حرف میزدند؟... بله دیگر، حالا این‌ها را بعداً شما جواب‌هایش را بدهید – ولی خوب، اینجور فارسی را خوب حرف میزند – دریای عرفان است. خوب، جای این تو این شعر امروز جوان‌های ما خالی است.۱۳۸۷/۰۶/۲۵


هیات الزهرادانشگاه صنعتی شریفنشریه محتشمامام خمینیسید محمد مهدی سجادی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید