وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (155) الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156) أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره 157)
همانطور که در شمارههای پیشین توضیح داده شد، هر آیه از قرآن می تواند دارای معانی متعددی باشد که بعضی ظاهری و بعضی باطنی باشند. و گفتیم که به معانی باطنی به اصطلاح تاویل آیه گفته میشود. در روایتی که تاویل آیه 155 سوره بقره را بیان میدارد؛ آزمونی که خداوند وعده داده است از مومنین گرفته شود و شامل ترس از حاکمان ظالم، گرسنگی، کساد تجارتها و کم بودن سودها، مرگ و میر و مشکلات زراعتها خواهد بود. آزمونی که طبق روایت امام صادق علیه السلام که علیبنحسین ابن بابویه قمی -پدر شیخ صدوق- آن را در کتاب خویش نقل نمودهاست؛ در زمان قبل از قیام حضرت حجت صورت خواهد پذیرفت.
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَقُولُ: إِنَّ قُدَّامَ الْقَائِمِ عَلَامَاتٍ تَكُونُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُؤْمِنِينَ. قُلْتُ: وَ مَا هِيَ؟ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ. قَالَ: ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» يَعْنِي الْمُؤْمِنِينَ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلَامُ «بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ». قَالَ: يَبْلُوهُمْ «بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ»، مِنْ مُلُوكِ بَنِي فُلَانٍ فِي آخِرِ سُلْطَانِهِمْ «وَ الْجُوعِ» بِغَلَاءِ أَسْعَارِهِمْ. «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ» قَالَ: كَسَادِ التِّجَارَاتِ وَ قِلَّةِ الْفَضْلِ. وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَنْفُسِ، قَالَ: مَوْتُ ذَرِيعٍ. وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ، قَالَ: قِلَّةُ رَيْعِ مَا يُزْرَعُ.«وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ» عِنْدَ ذَلِكَ بِتَعْجِيلِ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلَامُ. ثُمَّ قَالَ لِي: يَا مُحَمَّدُ، هَذَا تَأْوِيلُهُ، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[1]»
این مسئله که این حجم از مشکلات خواست خدا در زمان قبل از ظهور است؛ میتواند آرامش بیشتری به انسان در صبر بر این مسائل دهد. گویی انسان بیشتر متوجه میشود که نهایت این سختیها شیرینی ظهور حضرتولیعصر ارواحنا له الفداء است.
از طرف دیگر، صبر یکی از مهمترین و لازمترین ویژگیهای برای یک مومن بیان گشته است. برای مثال در روایتی از امام صادق علیه السلام، بالاترین طاعت خدا، صبر و رضا نسبت به خدا (= قضا و قدر او) بیان شده است: «رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِه[2]» یا در روایت دیگری صبر برای ایمان، به منزله سر برای بدن است؛ به این توضیح که اگر صبر از بین برود، ایمان فرد از میان خواهد رفت: «الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِيمَانُ.[3]»
این مسئله به جز اخبار معصوم از آن، دارای شواهد ظاهری نیز هست. چه آنکه بیشترین عامل کفر به خداوند متعال در میان انسانها، بلایا هستند. (در همین راستا عدهای همین مقوله را ظاهری استدلالی نیز دادهاند و به واسطه آن منکر خدا گشتهاند. ولی نهایت و ریشه اصلی به همان عدم صبر در بلا باز میگردد.)
همان طور که در آیات 156 و 157 ذکر گشته است، باید با این عبارت که ما از آن خداییم و به سوی او نیز باز میگردیم، بر خود تسلی دهیم. به خود یادآوری کنیم که ما ملک اوییم و او هرگاه خواست (که البته به حکمت است) می تواند اموال خود را که به عاریت در نزد ما گذاشته بود، باز ستاند.
در اوج این صبر، حضرت سیدالشهداء را میبینیم که در زیارت ناحیه چنین به ایشان گفته میشود: «وَ قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَات[4]» و نقل است که آن حضرت در قتلگاه خویش، با خدایش چنین مناجات مینمود: «صبرا على قضائك يا رب لا إله سواك يا غياث المستغيثين[5]»
خداوند را به حق صبر حضرت زینب سلام الله علیها قسم می دهیم که ما را مومن، صبور و راضی به قضایش قراردهد.
[1] الإمامة و التبصرة من الحيرة، ص: 129
[2] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 60
[3] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 87
[4] المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 504
[5] مقتل الحسين(ع)، المقرم ،ص:297