فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت، جسد بیجان و عریان دختر خرمشهری را به تیرک بلندی بستند و آن طرف کارون مقابل چشمهای رزمندههای ایرانی گذاشتند. رگ غیرت رزمنده های دلیر ایرانی به جوش میآید و تکاورهای نیروی زمینی ارتش سه شهید میدهند تا بالاخره جسد آن دختر را پایین میآورند و به خاک میسپارند. بله درست خواندید، سه شهید برای جسد یک دختر مسلمان ایرانی!». این که این داستان چقدر واقعیت دارد را نمیدانم اما اگر کسی ذرهای شیرمردان زمان 8 سال دفاع مقدس را بشناسد میتواند تصدیق کند که این واقعه به هیچ عنوان دور از ذهن نیست. حالا از آن زمان دههها میگذرد و دشمنان اسلام و ایران همواره در نبردی سهمگین و همهجانبه، غیرت و حیای مردان و زنان این سرزمین را نشانه گرفتهاند تا مبادا از آن فطرت و رسالت انسانی چیزی باقی بماند. از هجمههای بیوقفه رسانههای بیگانه گرفته تا حملههای پیدرپی امپراتوری سینمایی هالیوود برای اشاعه بیحیایی و بیغیرتی در تمام جامعه جهانی. تا مبادا مردانی غیور و زنانی عفیف توانایی سر بلند کردن را داشته باشند. اما معادلاتشان نادرست از آب درآمد! در جامعه ما هنوز هستند زنانی که برای عفافشان جان فدا میکنند و مردانی که برای حفظ ناموسشان در خون خود میغلتند. مردانی از جنس غیرت که برایشان فرقی ندارد آن دختر، دختر کیست. برای حفظ امنیتش حاضرند صدها بار روی خاک بیفتند مبادا مویی از سر ناموسی کم شود. مردانی که تا هستند، سایهی آرامش بر کشور هست. مردانی که در عصر حاضر، علم غیرت را بلند نگه داشتهاند و نگه خواهند داشت. مردانی چون حمیدرضا الداغی...