همانطور که در شماره قبلی وعده دادهشد، در این شماره نیز گزارش کهن و ارزشمند دیگری از برگزاری مراسم محرم و عاشورا تقدیم میشود. هدف از این سلسله نوشتارها، نمایش دشواریهای برگزاری شعائر و به خصوص مراسم محرم و عاشورا در فاصلهی قرن چهارم تا هفتم هجری و همچنین شناساندن هزینههایی است که شیعیان برای حفظ این میراث الهی پرداختند. این گزارشها برگرفته از کتاب ارزشمند «طقوس الشیعة الدینیة» به قلم مرحوم آیت الله شیخ محمد رضا جعفری نجفی است. در شمارهی قبلی، مقدمات بیشتری از هدف نوشتار و توضیحات مربوط به کتاب مذکور ذکر شدهاست. در ادامه به یکی دیگر از این گزارشها که حکایتگر عاشورای سال ۳۵۴ هجری در شهر بغداد است، توجه نمایید:
بزرگداشت عاشورا و حمله مسجد براثا:
ابن کثیر دمشقی (۷۰۱ - ۷۷۴ هجری)، از تاریخنگاران تند و متعصب عامه مینویسد: «در دهم محرم این سال، شیعیان عزاداریها و بدعتشان را به همان شکلی که قبلاً گذشت، برگزار کردند. بازارها بسته شد و پارچههای سیاه آویخته گشت و زنان با چهره بینقاب و موی پریشان بیرون آمده و در بازارها و کوچهها بر حسین علیهالسلام نوحهسرایی کردند، و به صورتهایشان لطمه میزدند.
این کارها زحمتی بیفایده است و در اسلام نیازی به آن نیست(!). اگر اینها، کار درستی بود مردم خیرالقرون و بهترین اعصار و صدر این امت و بهترینهای امت آن را انجام میدادند. آنها به این کار سزاوارترند. [یعنی اگر عزاداری عاشورا کار پسندیدهای بود، گذشتگان ما که بهتر از ما بودند آن را انجام میدادند] اهل جماعت اقتدا و پیروی [از سنت] مینمایند؛ نه اینکه بدعت بگذارند.
پس از آن، اهل جماعت بر رافضیها[1] چیره شدند و به مسجد آنها (یعنی) مسجد براثا که محل تجمع روافض بود ریختند و برخی از کسانی که عهدهدار امور آنجا بودند را به قتل رساندند.»[2]
مراسم عزای سبط رسول خدا بدعت نامیده شدهاست. به احتمال، حالوروز بانوان به مانند عموم بانوان عزادار بوده و اغراق صورت گرفتهاست. همچنین، برای بدعت نامیدن عزای عاشورا، به عمل گذشتگان استناد شده. گذشتگانی که خود به قتل سیدالشهداء علیهالسلام کمر بستند. اما، طرفه آن است که حتی به فرض پذیرش همهی این بهتانها، باز هم شیعیان براثا مستحق کشتار نبودند.
[1] این لقب عنوان طعنهآمیزی است که برای شیعیان به کار برده میشود.
[2] جعفری نجفی، محمدرضا. (1389). آیین¬های دینی-شیعی. (ترجمه حسین محمدی). انتشارات تکُ. به همراه تغییرات اندک در ترجمه و توضیحات/ ابن کثیر. البدایة و النهایة. ج 11. ص 254.