آیا عدالت برای حکومتداری کفایت نمیکند؟ ضرورت فقاهت و عدالت برای حاکم اسلامی بر چه مبانی و اصولی استوار است؟ برای یافتن پاسخ سوالات لازم است جامعه اسلامی و رکن اسلامیت آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و تلازم بین اسلامی بودن و فقاهت و عدالت مورد کندوکاو قرار گیرد. گرچه تحلیل جامع و همهجانبهی مسئله و بیان نظرها و دیدگاهها و نقد و بررسی آنها، نیازمند مجال ویژهای است اما در این مقاله به طور مختصر به جایگاه فقاهت در جامعه اسلامی اشاره میشود.
بر محوریت اسلام
جامعه اسلامی، جامعهای است که بر محوریت اسلام و قوانین آن شکل گرفته است و اسلام در حقیقت عنصر اصلی و قوامبخش آن جامعه خواهد بود، جامعهای که برخوردار از عرصههای مختلف زندگی _ اعم از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، امنیت و …_ است؛ در چنین جامعهای، نهادها و سازمانها، بر محور قوانین و مقرراتی تاسیس و پایهریزی میشود که برآمده از قوانین الهی و آسمانی اسلام میباشد و الا آن جامعه، اسلامی نخواهد بود؛ صرف اینکه افراد جامعه، مسلمان باشند برای به وجود آمدن جامعه اسلامی کفایت نمیکند، جامعه اسلامی با نهادها و سازمانهای برآمده از قوانین و آموزههای اسلامی، جامعه اسلامی خواهد بود.
مختصات حاکم اسلامی
هر جامعهای علاوه بر قوانین و دستورالعملهای آن، نیازمند حاکمی است که محور فعالیتها و سازماندهی نهادهای اجتماعی و سیاسی باشد، سوال اصلی این است که حاکم بر جامعه اسلامی از چه مختصات و ویژگیهایی باید برخوردار باشد؟ آیا صرف داشتن دانش سیاسی، مدیریتی، آشنایی با دیدگاههای جامعهشناختی و بهرهمندی از عدالت اخلاقی و رفتاری برای حاکم اسلامی کفایت میکند؟
از منظر عقل و نقل، حاکم جامعه اسلامی باید کسی باشد که علاوه بر برخورداری از صفاتی همچون عدالت، تقوا، طهارت و پاکدستی، امانتداری و… باید از دانش و توانایی لازم برای استخراج و استنباط قوانین از منبع اصلی، یعنی قرآن و روایات ائمه علیهمالسلام، برخوردار باشد. چگونه قابل تصور است که کسی در جامعه اسلامی حاکم باشد اما با اصول و روشهای استباط احکام و قوانین شرعی آشنایی نداشته باشد؟
همانگونه که جامعه اسلامی به اسلامیت آن معنا مییابد، حاکیمت اسلامی هم به فقاهت حاکم تحقق مییابد.
همانطور که مسئول هر موسسهای باید در همان رشتهای که موسسه برای آن هدف تشکیل شده است، کارشناس و متخصص باشد. حاکمی که فقاهت ندارد از منظر عقل و شرع صلاحیت و مشروعیت برای حاکمیت جامعه اسلامی را نخواهد داشت. حاکمی که اسلامشناس نباشد و قوانین و دستورات آن را نشناسد، اصول و فروع آن را تشخیص ندهد، از ارجاع متشابهات به محکمات ناتوان باشد چگونه میتواند پاسدار قوانین و اسلامیت جامعه باشد؟
حاکمیت مطلق از آن خداست
فقاهت از منظر دین دستیابی به طهارت باطن برای کشف حقایق و اتصال به معدن وحی است. در حقیقت فقیه حاکم علاوه بر اینکه باید عدالت داشته باشد و از علمیت و دانش لازم برخوردار باشد باید مأذون، از طرف حاکم شرعی منصوب از طرف خدا باشد چون در نگاه توحیدی و معرفتشناسی ایمانی، حاکمیت مطلق از آن خداست و کسی میتواند انسان را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد و سرمایههای درونی او را فعلیت بخشد و او را شکوفا سازد که نیازهای او را و راههای حل مشکلات او را به طور کامل بشناسد و او کسی جز خداوند نیست.
با اجازهی ولی
بنابر اصل حکومت خدا بر انسان، حکومت انسان بر انسان، نه مشروعیت عقلی خواهد داشت و نه مستندی بر شرعیت آن میتوان یافت. بنابراین حکومت بر انسان و جوامع انسانی تنها از مسیر ولایت حق امکانپذیر است و کسانی میتوانند بر انسان حکومت کنند که اذن و اجازه از ولیِ مطلق داشته باشند و این اذن و اجازه از ولی مطلق، یا به اذن خاص است که در این صورت ولی جامعه باید منصوب بلاواسطه از سوی خداوند باشد و چنین حاکمی علاوه بر داشتن علمیت و عدالت باید از عصمت هم برخوردار باشد تا بتواند قوانین الهی را آنگونه که از منبع هستی صادر شده است به جامعه، ابلاغ و اجرا نماید و چنین شخصی یا نبی الله است یا رسول الله است و یا ولی الله است و اگر به هر دلیل جامعه انسانی، ولایت حق منصوب از طرف خدا را از دست دهد و ولی الله منصوب از طرف خدا نتواند در جامعه فرمانروایی کند، حاکمان طاغی و یاغی بر مردم سلطنت خواهند یافت، مگر اینکه در چنین جوامعی که حکم عقل و نقل برقرار است؛ کسانی مسئولیت و رسالت ولایت جامعه اسلامی را عهدهدار باشند که از سوی حاکم شرعی منصوب از طرف خدا اجازه برای حکومت در جامعه اسلامی را دارا باشند و چنین حاکمی علاوه بر علمیت و عدالت باید برخوردار از فقاهت باشد تا بتواند ولایت جامعه اسلامی را عهده دار باشد.
با توجه به مطالب بیان شده، حاکمیت در جامعه اسلامی به دلیل اسلامیت جامعه، سه شرط اساسی دارد و محور اصلی آن علاوه بر علمیت و عدالت، بر خورداری از فقاهت دینی به معنای داشتن اذن از طرف حاکم منصوب از طرف خداست و چنین کسی باید فقیه جامعالشرایط باشد و فقیه جامعالشرایط برای ولایتداری جامعه اسلامی باید دست در دست ولی منصوب از طرف خدا داشته باشد و الا حکومت اسلامی معنای درستی نخواهد داشت و جامعه اسلامی عینیت و تحقق نخواهد یافت.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.