وقوع انقلاب اسلامی ایران بیشک یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی و اجتماعی قرن بیستم است که نقش مرجعیت در این رویداد بسیار برجسته است. این رویداد بزرگ ضمن طرح اسلام بهعنوان یک جبههی جدید در جهان مدرن، بر نظریه «پایان دورهی دین» که مدتهاست در اروپا و بهتبع در سایر جوامع غربی فراگیر شده، مهر بطلان زد و ثابتکرد که نهتنها دورهی دین و باورهای دینی به پایان نرسیده، بلکه مجالی فراهم آمده برای تحول جوامع ِبه بنبست رسیده به جوامع متعالیتر.
از این رو، تجزیه و تحلیل زیرساختها و پتانسیلهای فکری این انقلاب که با اصول فکری مراجع درهمتنیده است، ضروریست.
امام خمینی(ره)؛ مرجع مصلح
بدون شک، «این انقلاب بی نام خمینی هیچ کجای دنیا شناختهشده نیست»[1] و پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی بدون رهبری پیامبرگونهی حضرت امام(ره) پیدایش و استمرار انقلاب، امکانپذیر نبود. مشروعیت رهبری ایشان از عوامل و عناصر مهمی نشأت میگیرد که «مرجعیت دینی» از مهمترین آنهاست و میتوان گفت که حضور پررنگ و فداکارانهی مردم در این نهضت مردمی، بهواسطهی حضور علما و دعوت آنان از مردم بوده است، بهطوریکه بدون ترغیب رهبران مذهبی، شکلگیری یک جبههی واحد با محوریت ارزشهای دینی و با یک رهبری واحد غیرممکن بود.
امام خمینی(ره) پیش از آن که به عنوان رهبر یک نهضت سیاسی-اجتماعی شناختهشود، در لباس مجتهد مورد توجه عموم مردم بودهاست و مردم نیز ایشان را به چشم مرجع تقلید مینگریستند، گرچه امام(ره) به مفاهیمی بسیار فراتر از مرجعیت، یعنی اصلاح امر مسلمین و عزت بخشیدن به امت اسلامی میاندیشیدند. در واقع، امام(ره) از یک سو مرجع تقلید بود و از سوی دیگر، مصلحی مبارز و آزادیخواه و در یک کلام: «مرجع مصلح». راز موفقیت امام(ره) نیز در همین نکته نهفته است؛ یعنی نفوذ کلام امام(ره) در میان مردم بر پایهی «تقلید» بود و زبان رهبری ایشان نیز با زبان «تکلیف دینی» که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشتهاند، ظهور و بروز پیدا کرد.
از تنباکو تا نفت و هرچه که هست...
سابقهی حضور موثر روحانیت در عرصهی مقابله با نفوذ و استعمار ایران محدود به سالهای انقلاب نیست و رخدادهایی مثل ایستادگی در برابر امتیاز رویتر، جریان نهضت تنباکو، قیام مشروطیت و نهضت ملیشدن صنعت نفت نمونههایی بر این مدعا هستند. هنگامی که به تاریخ این سرزمین مینگریم، عالمان دینی همواره در میان مردم از جایگاه ویژه و مقدسی برخوردار بودهاند. به نوعی که مرجعیت عالمان دینی تنها به مرجعیت فقهی و پاسخگویی به مسائل شرعی منحصر نبوده است و مردم در تمام شئونات زندگی خود به پیشگاه عالمان دینی مراجعه میکردند و از ایشان چارهجویی میکردند. همین اعتقاد و باور مردم نسبت به روحانیت شیعی در بسیاری از برهههای زمانی، نقشههای بیگانگان را خنثی ساخت و دولت و ملت را از گزند حوادث مصون نگاه داشت. این جریان تا امروز هم امتداد دارد و همان مرجعیتی که در دوران ناصرالدینشاه تنباکو را حرام کرد و با استقبال بینظیر مردم مواجه شد، امروز در خط مقدم جبهههای فرهنگی و سیاسی جامعه ایفای نقش میکند.
آخوند فاسد
امروز که پیکره جامعه از انواع و اقسام آسیبهای فرهنگی ضربه دیدهاست و با مشکلات معیشتی هم دستوپنجه نرم میکند، مجالی فراهم شده تا دشمنان قسمخوردهی این انقلاب، ضربههایی بر ریشههای عمیق آن وارد آورند، چرا که میدانند دیر یا زود این درخت تنومند ریشه دوانده و کاخهای پوشالی آنها را با خاک یکسان میکند.
یکی از راهکارهای آنها در تحقق پروژه «دینزدایی»، تخریب چهره عالمان دین و بدبین ساختن مردم نسبت به مرجعیت شیعی است که با حربههایی مثل: تهمتزنی، ترور شخصیت، تحقیر و تمسخر، مضرانگاری اقدامات، تهاجم به اصل اجتهاد و تقلید، اختلافافکنی میان روحانیون، نفوذ در بیت آیات عظام، ترویج اسلام منهای روحانیت و ... درحال پیگیری در داخل و خارج کشور است.
متاسفانه برخی از روحانیون هم که در گذشته خدمات بسیاری داشتند، امروز گرفتار دنیا شدهاند و زندگی تشریفاتی دارند؛ درحالیکه زندگی روحانیون هرچه سادهتر و به دور از تجملگرایی باشد، زیبندهتر است. در این چهل سال، بودهاند مسئولین و شخصیتهایی که با کسوت روحانیت و شعار دین وارد میدان شدند و راهی را در پیش گرفتند که باعث ایجاد نفرت و زدگی از لباس روحانیت شد. هرچند که معدود نفراتی اینچنین، با شخصیت و وجههی مقدس روحانیت در جامعه بازیکردند اما یادکردن از این عامل سوء خالی از لطف نیست. بحث را با یک جملهای صریح و صاف از امام خمینی(ره) به پایان میبریم. موسس کبیر انقلاب در نکوهش این چنین افرادی میفرمایند «ساواکی پیش من محترمتر است از آخوند فاسد!» و امت اسلامی را دربرابر این آفت مهلک هشدار میدهند.
[1] جمله معروفی است از آیتالله خامنهای
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.