سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم، وَ بِه نَستَعین وَ صَلَی اللهُ عَلَی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرینَ.جهت شادی ارواح طیبهی شهدا، روح حضرت امام، همهی گذشتگان، پدر و مادرمان، معلمان و اساتیدمان الفاتحة مع الصلوات.
اختراع فحشا
بسم الله الرحمن الرحیم. لوط به قومش گفت که «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ»{80، اعراف}. شما فحشایی انجام دادید و میدهید که این فحشا را قبل از شما احدی از عالمیان تا به حال انجام نداده بود.
«إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ» {80، اعراف} احدی از عالمیان از مردان به این ذهنیت نرسیده بود که میتوان چنین استفادهای هم کرد. «مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ» یعنی سابقه نداشته. این فحشا توسط قوم لوط اختراع شده و احدی از عالمیان اصلا فکر نمیکرده که میشود چنین استفادههایی هم کرد. این کار را اصلا نمیکرده. یک اختراع جدید است. به عبارتی یک فحشای اختراعی است.
تولید تئوری توسط شیطان
به تعبیر قرآن، میگوید شیطان در انتهای کار، مینشیند و تئوری تولید میکند. «إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ...» {بقره، 169} اولش گناه کوچک و بعد گناه بزرگ، بعدش تولید تئوری «...وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»{بقره، 169}. این قدم آخری که برمیدارد، برای فساد تئوری تولید میکند، به قول امیرالمومنین، راجع به عدهای میگوید که: «...فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ...»{نهجالبلاغه، خطبه 7}. شیطان تخمگذاری میکند در قلوب یک عدهای و بعد جوجهکشی در دامنهای آنها راه میاندازد و شیطان با چشم اینها میبیند و شیطان با زبان اینها حرف میزند. شیطان حرف میزند. تریبون دست شیطان است. به زبان او حرف میزند. تولید علم اقتصاد میشود. بعد انواع و اقسام نیز دارد.
علنی کردن منکر
منظورمان این آیه نبود. آیه بعدی بود.لوط به قومش میگوید « أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ» {۲۹، عنکبوت}آیا شما به شهوترانی با مردان خلوت کرده و راه فطرت زناشویی را قطع میکنید و در مجامع خود بی هیچ خجلت به کار قبیح میپردازید؟ آیا شما به سراغ مردان رفتید و راه تولید توالد را هم بستید و «...وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ...» این تیکه را دقت کنید.
میگوید شما منکر را و کار زشت را عمومی کردید، در صحن نادی آوردهاید، یعنی علنیاش کردید.مشکل این است که این یک روالی است که شما حتما میدانید، در دنیا روی آن کار میشود. یعنی خطاها، خطاهای فحشا، در ایران هم رفتهرفته در حال رواج است.این خطاها را به سطح عمومی میآوردند. «...تَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ...» اینجا است که عنصری به نام حیای عمومی پیدا میشود.
عنصری به نام حیای عمومی
ببینید حیای عمومی خیلی مهم است، شاید حتی از حیای عمومی مهمتر است. ببینید حیای عمومی خیلی مهم است شاید از حیای فردی خیلی مهمتر است. اگر کسی میخواهد صحنه زشتی نگاه کند خودش مینشیند و نگاه میکند، این اشکالش خیلی کمتر است تا اینکه بنشیند و با رفیقش نگاه کند. تا اینکه برای هم این صحنهها فوروارد شود، تا اینکه تا اینکه این جوکها اینجوری برای هم ارسال شود. آقا این تاتون الی ناد یکم المنکر، قوم لوط معلوم شد یعنی چه؟ در تفاسیر روایی ما ذیل همین «تاتون الی نادیکم المنکر» دارد، میدانید این قوم لوط چکار میکرده که به این رسیده است؟ دارد که «یتضارتون»، ببخشید مجلس محترم است ولی مجبورم اشارهای بکنم. در جمع مینشستند و باد معده میدادند و میخندیدند. ضرته میزدند و میخندیدند. از اینجا آدم میتواند بشود آنجا. یعنی وقتی که سر شوخی باز میشود، باز شدهاست دیگر، حالا امروز این، فردا یک چیز دیگر، در این گروه امروز یک چیز میگذارند فردا یک چیز بدتر میگذارند، پس فردا صحنه بدتری میگذارد و بعد هم میگوید اینها که طبیعی است، این صحنه طبیعی است، این فیلم طبیعی است، این صحنه سانسور نشده طبیعی است. زن و مرد با بچه مینشینند و این صحنه سانسور نشده را نگاه میکنند، خب این طبیعیه و طبیعیه و طبیعیه، و به صحنه نادی میآید، «تاتون فی نادیکم المنکر»، ممکن است سر از هزار جای نامربوط در بیاورد، این است حیای عمومی.
معنای صدق
ما تصورمان این است که صدق و کذب در ناحیهی زبان شکل میگیرد، در صورتی که اصلا خدا خیلی کاری به این ناحیهی زبان ندارد. گرچه خیلی مهم است. بحث زبانی، اینها مقدمهی بحثهای بعدی عملی و فعلی است و آنها هم مقدمهی شاکله است. که «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ...» {اسرا، 84}، هرکسی روی شاکله و شکل اصلیش عمل میکند. برای خودش یک شاکلهای از تمام این زندگیها درست کرده که دیگر عملش براساس این شاکلهاش است. براساس این زبان ریزیهایش نیست. «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» {یس، 65}، برای آن دنیا نیست؛ ظهورش آن دنیا است. «يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ...» {غافر، 16}؛ بروزش آن دنیا است. این روز هم «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ...» {یس، 65}، دست و پا و اینها دارند کار میکنند، زبان کار نمیکند. گاهی فقط در یک سری چیزها زبان حقه بازی میکند. زبان را ختم میکنند، میگویند آقا چه چیز آوردهای؟ چی هست؟ شما امت چه آوردهاید؟ آن روز بروز «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ...» {یس، 65}، آن روز، روزی است که این اتفاق میافتد. آنجا روز بروز است. آن موقع است که شما نگاه میکنید در این آیات مربوط به صداقت در قرآن که خدا وقتی میخواهد بگوید با ائمه باشید، میگوید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» {توبه، 119}، با صادقین باشید. اینها دیگر ته صداقت هستند. صداقتی که ذیلش گفتهاند با ما باشید. ما دیگر ته صداقت هستیم.
هر چه بیاوری من پر میکنم!
قرآن گفته هرچه بیاوری من پر میکنم «وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ» هرچه بخواهی بهت میدهم. منتها با چه زبانی؟ با این زبان نه با این زبان. با این زبان بخواهی بهت نمیدهم ولی اگر با این زبان بخواهی بهت میدهم. با زبان استعداد بخواهی بهت میدهم. چون داری میگویی من انقدر استعدادم است الان. خدا که بخیل نیست! به قول طرف میگفت هم مُدونه هم مُتونه! خدا بخیل نیست، میدهد. هرچه بخواهی میدهد منتها اگر کسی با این زبان بتواند بخواهد. اصلا مهم این زبان است. آن زبانهای قبلی صرفا برای درست کردن این زبان است. این زبان را به شدت صدقه میبرد بالا. یعنی صدق را زیاد میکند. این صدقه، صدقه در آبرو است، صدقه در پول است، اصلا در هزینه است؛ هزینه گذاری خودت است. کسی که در شُحّ نفس خودش مانده است، این هنوز به فلاح نمیرسد. در آیه است که راجع به مهاجرین آن را گفت، راجع به انصاری که در مدینهاند و اینها را پناه دادهاند گفته: «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ»{۹، حشر} اینها هم خانه ها را و هم ایمان را آماده کردهاند. بابا آدم باید کار کند! بتواند توء ایجاد بکند خودش، رغبت ایجاد بکند، باید انقدر کار ذهنی انجام بدهد که ایمانش آماده شود. «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ...»{۹، حشر} نه تنها اینها را پناه دادند بلکه دوست میداشتند. پرده میزدند وسط خانهشان میگفتند که شما خانه ندارید بیایید اینجا « ...يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا...» خیلی این بیانات عظیم است.