در نگاه اول ممکن است در ذهن بیشتر افراد کلمه عفاف و حجاب، یادآور موضوعات مربوط به بانوان باشد و احتمالا حجاب و عفاف را مخصوص جنس مؤنث بدانند، اما واقعیت چیز دیگری است. عفاف و حجاب صرفا پوشاندن قسمتهایی از جسم انسان را شامل نمیشود، بلکه ابعاد گستردهتری از وجود انسان را دربر میگیرد. افراد در اجتماع رفتار، گفتار و ظاهر خاص به خود را دارند که باعث شکلگیری نوع خاصی از دیدگاه در ذهن کسانی میشود که به نحوی با هم ارتباط دارند. ( این ارتباط ممکن است در قالب همکلاسی، همکار، همشهری و ...باشد.)
اگر بخواهیم عفاف و حجاب را در زندگی روزمره خود معنا کنیم باید دقت شود که «انسانیت» ما مقدم بر «زن» یا «مرد» بودن ما در شکلگیری این دیدگاه باشد. این تعریف از عفاف و حجاب بُعد وسیعی از شخصیت ما را شامل میشود که فارغ از جنسیت ما است و نکتهی قابل توجه و تأکیدی که وجود دارد این است که مردان جامعه نیز شامل این نوع از تعریف عفاف و حجاب میشوند. درنتیجه صرف پوشاندن قسمتهایی از بدن برای تعریف این کلمه، نادرست و برگرفته از سطحینگری افراد است.
اگر هر کدام از افراد جامعه در نحوه ارتباط خود با اطرافیان که شامل ارتباط کلامی و زبان بدن در انجام فعالیتهای مشترک و... میشود، از جنسیت خود به عنوان ابزار و سلاح استفاده نکنند و انسانیت و زیباییهای افکار و اندیشهی آنان بر این روابط سایه افکند، شاید شاهد روابط سالمتر و محترمانهتری در میان افراد و بالاخص ازدواجهای پایدارتر و بادوامتری باشیم.
طبیعتا هر موضوعی که دارای چهارچوب و قانون نباشد، دچار هرج و مرج و تباهی میشود و در واقع عفاف و حجاب نقش این چهارچوب و قانون را دارد و تعیینکنندهی حدود روابط و نحوهی آنهاست. و کلام آخر؛ عفاف و حجاب مخصوص افرادی است که دوست ندارند زندگی و شخصیت اجتماعی آنها شبیه شیء ارزشمندی که در زیر دست و پا لگدمال شده است، باشد.