همین تازگی با یکی از دوستان همدورهایم صحبت میکردم. این رفیق شفیق ما پس از پنج سال کارشناسی رشته فنی به رشته علوم انسانی مهاجرت کرد. از او پرسیدم چرا این رشته را انتخاب کردی؟ هدفت از این رشته چیست؟ معیارهای تصمیمگیریت چه بود؟ نزدیک به یک ساعت با او بحث کردم اما پاسخهای مبهمی به من داد که من تاکنون هرچه فکر کردم نفهمیدم چه میگوید، هدفش چیست یا آخرش میخواهد به کجا برسد. از این نمونه تصمیمگیریها فراوان داریم. مثلاً تصمیم ادامه تحصیل در خارج از کشور، معیارهای ازدواج، انتخاب شغل و ... . از این چند جمله میخواهم نتیجهای بگیرم که میبایست پارامترهای تصمیم گیریهای خرد و کلانمان مشخص باشد و براساس این پارامترها راه را از چاه بشناسیم. اگر بخواهم در یک کلمه این پارامترهای تصمیمگیری را تعریف کنم به واژه «نظام فکری» میرسم. این طور میگویم که هر کس باید برای زندگیش یک تابع مطلوبیت در نظر بگیرد و برای هر تصمیمش این تابع مطلوبیت را بیشینه کند.
چيستي و ضرورت نظام فكری
نظام فکری هر کس مجموعهی وزندار ترجیحات است. نمیتوان پذیرفت که این مجموعه، جهانشمول است و برای همه صدق میکند. براساس همین ترجیحات، فرد بهترین تصمیم را میگیرد. مثلاً کسی در انتخاب رشته، به جایگاه دانشگاه در کشور وزن بیشتری میدهد در حالی که یک فرد دیگر به هیات علمی دانشکده وزن بیشتری میدهد. فردی در انتخاب شغل درآمد برایش مهمتر از علاقهاش است درحالی که دوست همان شخص جایگاه شغلی برایش مهمتر است. نکته مهم این جاست که ورویهای تابع مطلوبیت و وزن آنها باید مشخص باشد. تا وقتی که این دو جزء تعریف شده نباشد، همان سرگردانی در بیابان تیه برقرار است.
بازوان نظام فكری
لازمه نظام فکری منسجم استفاده از ابزاری به نام عقل و تجربه است. این عقل و تجربه است که سرنوشتساز است و میتواند انسان را به سعادت ابدی یا شقاوت ابدی برساند. همچنان که در نامه ۷۸ نهجالبلاغه آمده «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِيَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَةِ». یعنی «شقى و بدبخت کسى است که از عقل و تجربهاى که نصيب او شده محروم بماند.» طبق این فرمایش حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) برای این که انسان در دنیا و آخرت انگشت ندامت نگزد باید از این دو نعمت الهی بهره بگیرد. اگر همان رفیق من، از این دو نعمت الهی استفاده میکرد، الان در این بیابان تیه سرگردان نبود. با مشاهده، تابع مطلوبیتش را به دست میآورد و با مشورت از تجربیات دیگران و استفاده از عقلش تصمیم بهینه میگرفت.
امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیث دیگر میفرمایند «لولا التَّجارِبُ عَمِيَتِ المَذاهبُ، و في التَّجارِبِ عِلمٌ مُسْتَأنَفٌ». یعنی «اگر تجربهها نبود، راهها پوشيده مىماند. و در تجربههاست كه دانش جديد به دست مىآيد.»
با توجه به محدود بودن زمان بايد تجربیاتی انتخاب شوند كه تعيينكنندهي مسير ما هستند. براي مثال: يكي از دوستانم، براي يافتن مسير تحصيلي و كاري، پروژهاش را در يكي از گرايشها و كارآموزي را در گرايش ديگر انتخاب كرد و همچنين در دو تابستان سال سوم و چهارم کارشناسی در دو شركت مختلف كه يكي در حوزهي دانشبنيان و ديگري درحوزه يِ پژوهشی - مهندسي بود كار كرد؛ و البته براي محك علاقهاش به سياستگذاري مدتي در يك پژوهشكده مرتبط با همين موضوع كار كرد.
لازم به ذكر است كه انتخاب اين موارد كاملاً شخصي است و بستگي به شناخت فرد از خودش و مسائل قابل اهميت براي او دارد. بنابراين بايد با انتخاب موارد بهجا و تعيينكننده، از هدررفتن سرمايهي عمر جلوگيری كرد.
ميوههای درخت نظام فكری
داشتن نظام فکری منسجم ثمرات بسیاری دارد. اولین ثمرهی نظام فکری، آرامش خاطر است. دقیقاً همان چیزی که همهی ما شبانهروز دنبال آن هستیم. این انسان هدفمند در هر لحظه از لحظات زندگی احساس میکند که به کدام هدف و با چه راهی پیش میرود. قدرت تحلیل مسائل را پیدا کند و میتواند راهکار مناسب برای انجام تکلیف را پیدا کند. خود را سرگشته نمیبیند. مدام در حالت استرس و نگرانی نیست و به هدف و راهش اعتماد دارد.
نظام فکری میتواند در موقعیتهای مختلف راهگشا باشد. مثلاً وقتی شبهه و شکی وارد میشود بر اساس همان نظام میتواند به آن پاسخ بدهد یا میتواند در تصمیمگیریهای خرد و کلان ایفای نقش کند. یکی از صحنههای این موضوع در تلقی درست از جهانبینی آشکار میشود که رهبری در این باره میفرمایند:
دنیای اروپا مهمترین خلأ را دارند و آن، خلاءِ یک فکر، یک اندیشهی راهنما که متّکی به یک تلقّی درست از عالَمِ وجود باشد. لذا مرتّب سعی میکنند ایدئولوژیهای دروغی، درست و تزریق کنند. یک علّت عمدهای که از این انقلاب میترسند، همین است که این انقلاب، یک تفکّرِ صحیحِ درستِ تعریف شدهی متّکی بر یک جهانبینی صحیح دارد. براساسِ این مجموعه، هرکسی میداند کجای دنیا و کجای راه قرار دارد و به سمتِ کدام هدف حرکت میکند. زندگی و مبارزه هدفدار میشود. در تفکّر اسلامی، هدفِ حیات انسان، رسیدن به درجات کمال است؛ کمال معنوی که حتماً آراستگی مادّی را با خودش دارد. ایجاد یک جامعهی عادلانه و صالح در عینحال دارای قدرتهای والای مادّی.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.