آداب دائمی انسان مؤمن
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در بیان مراقباتی که انسان مؤمن، در ورود به شبهای قدر دارد، یک تذکر و هشداری میدهد، که به نوعی جزء آداب دائمی انسان مؤمن است، اما برای چنین مواقف و مواقیت مهمی، جدیتر و بااهمیتتر است، و ان این است که انسان با نگرانی وارد این شب بشود و این شب را بگذراند، انسان ترس داشتهباشد از این که چه اتفاقی قرار است بیفتد؟
اهمیت آخرین اعمال
در دعاها، یک دعای قشنگی به ما یاد دادند، میگویند که: خدایا بهترین اعمال من را آخریهایش قرار بده، بهترین حالات من حالات آخر عمر من باشد، تصور بکنید یک نفر مثل زبیر، جزء کسانی باشد که تشییعکنندۀ اندک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشند، شمشیرزنان صدر اسلام باشند، اولین مسلمانها باشند، اعمال، اعمال برجستهای است، ولی با چه تمام میشود؟ خیلی مهم است.
«أَنْ تَجْعَلَ خَیْرَ عُمْرِی آخِرَهُ، وَخَیْرَ أَعْمَالِی خَواتِیمَها»؛ خدایا بهترین کارهایم را آخرین کارها قرار بده.
شب قدر را قدر بدانیم
به ما گفته بودند خیلی با توجه وارد شب قدر شوید. بعضی اساتید به ما فرمودهاند بعضی افراد یک سال منتظر شب قدر هستند. یک سال! یعنی از شب بیست و سوم که تمام میشود برنامهریزی میکند برای شبهای قدر سال بعد. به ما فرمودند که اگر میخواهید شب قدر را درک کنید، از اول ماه مبارک رمضان شبی هزار بار سوره قدر را بخوانید.
توصیههایی برای اینکه شب قدر شناس باشیم به ما کرده بودند، اما الان که آمدهایم در محضر امیرالمؤمنین، در خانۀ امیرالمؤمنین نشستهایم و در خانه خدا، میگوییم خدایا من میدانستم و الان هم میگویم که کوتاهی کردم.
کریم و کرامت
از حضرت سوال کردند: کرامت چیست؟ کرم یعنی چه؟ فرمودند: یعنی قبل از اینکه از تو درخواست شود، تو بدهی. کسی میآید، میدانی چیزی نیاز دارد، قبل از اینکه از تو بخواهد، عرضه حال بکند، حاجت را طلب کند، به او بپردازی. این میشود کریم.
اینکه در دعای ابوحمزه به خدا میگویم «یاکریم، یاکریم الصفح»؛ یعنی خدایا، منی که الان آمدم اینجا، نه، آن کسانی که نیامدند، تو میدانی چه میخواهند، تو خودت را کریم نام نهادی و به ما گفتند کریم یعنی کسی که اگر نیازی در کسی دید و داشت، بدون اینکه طرف درخواست بکند هم به او بدهد. دیگر من چه ناامیدی داشته باشم؟ اصلاً چه بگویم؟
پنج تعهد برای بهشت
وجود شریف نبوی، میفرماید که: «مَنْ يَضْمَنْ لِي خَمْسا أَضْمَنْ لَهُ اَلْجَنَّةَ»؛ کسی که پنج تعهد به من بدهد، من برای او متعهد میشوم که بهشتی است. آن پنج مورد چیست؟
نسبت به رابطۀ بین خودش و خدا خیرخواه باشد.
نسبت به پیامبر دلسوز و خیرخواه باشد.
نسبت به قرآن اینطور باشد.
برای دین خدا خیرخواه باشد.
نسبت به عموم جامعۀ مسلمان خیرخواه باشد، دلسوز باشد.
ابتلائات اخیر
در همین اتفاقاتی که به واسطه این ابتلای اخیر شاهد بودید، تفاوت بین انسان دیندار و جامعۀ دور از خدا، جوامع دینی و جوامع بیدین، آدم دنیاطلب و آدم باورمند به حیات اخروی را دیدید. یک جایی، این جا بچههایی که مطلع شده بودند که اموات بدون تجهیز، بدون آداب دفن به قبرشان وارد میشوند ناراحت بودند، احساس میکردند که مدیون و متعهدند، آنقدر پیگیری کردند تا زمینۀ ابتدا تیمم، بعد غسل و به هر حال تجهیز اموات با احترام فراهم شد.
آداب مناجات
؛ با خدا طوری روراست باش و باورمند باش که به تمام آنچه که او برای تو مقدر میکند راضی باشی، هر چیزی به خصوص در این دنیا که ما در پرده و حجاب فهم از آخرت هستیم خدای مهربان، یا ارحم الراحمین. روزی ده بار در نماز واجبمان میگوییم «بسم الله الرحمن الرحیم»، ده بار دیگر هم دوباره آن خدا را با نام «الرحمن الرحیم» صدا میزنیم. این همه خدا خودش را مهربان معرفی کرده است. نسبت به این خدای مهربان راضی باشیم. اگر یک جا از ما چیزی گرفت، اگر به ما چیزی داد، اگر بلایی از او رسید، اگر نعمتی سلب کرد، راضی باشیم. این رضا، ضمانت جلب نعمتهای الهی است.
دستهای خالی
از آن طرف به خودمان نگاه کنیم چیزی نبینیم که قابل عرضه باشد. یعنی به خودمان توجه میکنیم، نقطهای که بیاییم بگوییم خب الحمدالله این یکی را ما داریم، میگوید این را هم نبین. چه داریم؟ بگوییم خدایا من چه را به تو عرضه کنم؟
ما چه داریم؟ از چهکسی بهتر هستیم؟ کدام عمل جا دارد که انسان بگوید این عمل را من انجام دادم و نسبت به این عمل عُجب بورزد؟ ما که باید به خدا عرض کنیم که خدایا هرجا ما را امتحان کردی شرمنده بیرون آمدیم.
خدایا من کسی هستم که کارهای خوبم هم بد است، دیگر گناهانم را چه بگویم؟ خب حالا با این دل بی کینه، با این رضایت به خدا، با این بی تعلقی نسبت به خود و بی اتکایی نسبت به داشتهها جلو برویم و آنوقت در مقابل عظمت خدا، احساس خاکساری بکنیم.
دعای قبل از افطار
سر سفرۀ افطار، قبل از این که افطارتان را باز کنید، یک دعاهای مهمی را هر روز از خدا بخواهید. بعد یک موقعی برسد که بگویید خدایا من مهمان تو بودم، هر روز این را از تو خواستم، خدایا به تو نمیآید که یک نفر عمری از تو یک چیز خواسته باشد و آن را به او ندهی، من فکر نمیکنم تو اینگونه باشی. خدایا ما به تو خیلی آرزو بسته بودیم، خیلی دلبستهی تو بودیم. فکرمیکردیم آرزوها را برآورده کنی. همه چیز خدا میشود و آنوقت دیگر یک نفر منقطع از خود و از عمل خود، از نیکیها و خوبیهای ذهنی خودش، به خدا امید بستهاست و خدا وعده دادهاست؛ فرمودهاند که خدا با ظن و گمان آدمهای مؤمن با آنها برخورد میکند.
شب توبه و دعا
یک مقدمه این شبها توبه است. این که انسان برگردد، این که انسان رجوع کند به خداوند، توبه کند محبوب خدا شود. توبه از چه؟ بگوییم خدایا توبه از گناهانی که میتوانستم ترک کنم، ترک نکردم، توبه از غفلتها، توبه از وقت تلف کردنها، توبه از بیتوجهیهایم به تو، توبه از اعمال خیری که بهتر میتوانستم انجام بدهم، توبه از نمازهایی که بهتر میتوانستم بخوانم، توبه از غفلتی که از امام زمانم داشتم، توبه از فکری که گمان میکردم خیلی زنده هستم، خیلی عمر میدهی به من، توبه از نعمتهایی که حواسم به آنها نبود.
نگرانیهای امیرالمؤمنین
امیرالمؤمنین علیه السلام از فردا چند نگرانی دارد، یکی از نگرانیهایش بچههای یتیماند، «الله الله فی الایتام»، مبادا گاهی گرسنه بمانند، گاهی سیر باشند.
یک نگرانی دیگر هم امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، امیرالمؤمنین علیه السلام دیگر نای راه رفتن ندارد، در زیلویی گذاشتهاند حضرت را، اطراف زیلو را گرفتهاند تا دم در آوردند، رسیدند در منزل یکباره امیرالمؤمنین علیه السلام گفت نه! بگذارید این جا خودم با پای خودم وارد منزل شوم. -چرا علی جان؟ -دختران من مرا این جوری افتاده نبینند.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.