با زدن ضربدر قرمز همه را غافلگیر میکند؛ اما او که صدای خوبی داشت! داور اینگونه استدلال میکند: «ببین عزیزم! شما حین خواندن، چشمهای خود را بستهبودید!». داور برنامهی عصرجدید اینگونه قضاوت میکند و ما در زندگی به شیوههای خاص خودمان.
قضاوت و پیشداوری از جمله مسائلی هستند که امروزه با توجه به سبکزندگی مردم زیاد مطرح میشوند، احتمالاً در زندگی شما هم اتفاق افتادهاست که بابت قضاوت عجولانهی اطرافیان و دوستان آزردهخاطر شوید و شاید با خود عهد کردهاید که: « قضاوت ممنوع!».
این جمله چندصباحی است که در رسانهها و محافل زیاد شنیدهمیشود به گونهای که قضاوتنکردن، جزء ویژگیهای یک انسان فرهیخته به حساب میآید.
در باب عیوب قضاوت:
طبق نظریهی جهان هولوگرام، شما به عنوان جزئی از جهان هستی، تمام جهان هستی را در خود جای دادهاید پس قبل از اینکه کسی را قضاوت کنید باید بدانید که آنفرد با آنویژگیها در درون شما وجود دارد؛ در نتیجه حق نظردادن دربارهی دیگران را «مطلقا» ندارید.
عدهای تکثرگرایی را پیش میکشند و میگویند: «در دنیایی که هر انسان، طرز فکر و سبک زندگی خاص خود را دارد، حق قضاوت و دخالت در کار یکدیگر را نداریم»؛ درواقع این عده معتقدند که قضاوت، نوعی دخالت و سلب آزادی از افراد است و چنین عملی امروزه در جهان انسان آزادیخواه جایگاهی ندارد.
در اسلام دربارهی حرمت آبروی مومن و منع تمسخر زیاد صحبت شدهاست. ارزش این موضوع به قدری مهم است که حرمت آن با حرمت خانهی خدا مقایسه شدهاست. در اسلام عزت تکتک افراد جامعه اهمیت دارد و هرعملی که به عزت شخصی صدمه وارد کند، ناپسند شمردهشدهاست. عزت در اسلام جزء مسائل بنیادین است و مفاهیمی نظیر حیا در ذیل آن تعریف میشوند. به همین دلیل نمیتوانید بهراحتی دیگران را قضاوت یا سرزنش کنید.
خداوند متعال در آیه ۳۶ سوره اسراء میفرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا؛ و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد».
سرزنش و شماتت نیز به عنوان یکی از اخلاق رذیله نام بردهشدهاست. امام صادق(ع) در میزان الحکمۀ میفرمایند: «اگر انسانی، انسانی را بهخاطر گناهی سرزنش کند، نمیرد تا خود به آنگناه مرتکب شود». دلیل هم روشن است؛ زیرا ما شرایط آن فرد را نمیدانیم و چهبسا اگر به جای او بودیم فعل بدتری را مرتکب میشدیم. حتی بعضی از افعال زشت که در جامعه رخ میدهند تنها به فرد مربوط نیستند؛ پس قبل از اینکه کسی را سرزنش کنیم باید از خودمان بپرسیم که آیا به گونهای رفتار کردهایم که این فرد به بدبودن کارش واقف باشد؟ و آیا راهکاری در جایگزینی آن ارائه کردهایم؟
پس با خطاکاری چه کنیم؟
همانطور که گفتهشد سرزنشکردن و قضاوت دیگران امری نکوهیدهاست. حال این سؤال ایجاد میشود که با گناهکاران چه کنیم؟ وظیفهی امر به معروف چه میشود؟
آیا آزادی مطلقدادن به افراد تحت لوای قضاوتنکردن باعث نمیشود که هرکس هرکاری دوست داشت انجام دهد و راه اعتراض برخود را نیز ببندد؟
هر مقایسهای نوعی قضاوت محسوب میشود؛ شما در هنگام ارتباط با افراد و دوستیابی، ناگزیر آنها را براساس معیارهایتان قضاوت میکنید.
در واقع سرزنشنکردن در برابر «فاعل» منکر است نه «فعل» منکر؛ ما شرایط فاعل را نمیدانیم اما به زشتی فعل منکر واقفیم. سرزنش و قضاوتنکردن نباید به سکوت در برابر گناه یا «معاونت در اثم» تعبیر شود. مبنای اسلام بیگناهی افراد است و اجازه نمیدهد که با سوءظن به افراد نگاه کنیم و آبروی افراد را مورد حمله قراردهیم اما در برابر منکرات نیز میایستد.
خداوند در قرآن از زبان حضرت هود(ع) میفرماید :«أُبَلِّغُکُمْ رِسَــلَـتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ » .
خداوند متعال نصیحت و خیرخواهی را یکی از رسالتهای انبیا برمیشمارد و از پیامبرش میخواهد که خیرخواه مردم باشد و در برابر افعال ناپسند جامعهی خودش ساکت نماند و از فراگیرشدن آنها جلوگیری کند.
امام سجاد در رسالهی حقوق خود، حق ناصح را اینچنین بیان کردهاند: «اما حق آنکس که تو را نصیحت کند این است که نسبت به او تواضع کنی و جهت درک اندرز وی به او دل بدهی و گوش فراداری و سپس در آن تأمل کنی و اگر سخنش درست بود، حمد و سپاس خدای را به جا آوری و از وی بپذیری و نصیحت او را قدر بدانی».
همچنین اسلام وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر را معین کردهاست که افراد، در برابر وقایعی که در جامعهی خود اتفاق میافتد منفعل نباشند، واکنش نشان دهند، درحد امکان راه درست را تبیین کنند تا از اشاعهی فحشا جلوگیری شود.
بنابراین، طبق دستورات اسلام ما نباید با سرزنشکردن آبروی اشخاص را زیرسوال ببریم و نیز حق نداریم با پیشداوریهای بیپایه عزت افراد را لکهدار کنیم؛ اما از آنطرف، نباید در برابر منکراتی که در جامعه انجام میشود منفعل باشیم؛ دربرابر فاعل منکر نرمی میکنیم اما در برابر فعل منکر، نه.