زمانی که قرار شد در مورد بانویی با عظمت، چون حضرت خدیجه (س) بنویسم، راستش کمی درمانده شدم که چرا اینقدر از ایشان کم میدانم؟ آخر من کجا و بانویی که نمیدانم از پس عفت و حیا غریب مانده یا از پس بیمعرفتی ما؟ هر چه هست این را خوب میدانم که بزرگان دربارۀ ایشان بهکرّات مطالب ارزشمندی بیان کردهاند ولی در انتها، یادآور مظلومیت ایشان شدهاند؛ «السيّدۀ مظلومة؛ هذه السيّدة العظيمة مظلومة بالفعل.» بارها ایشان را بانویی که مادر یازده امام هستند، دانستهاند اما علی (ع) نیز در دامان و آغوش ایشان بزرگشده است، پس حقیقتاً مادر دوازده امام بودند.
صفحات تاریخ را که ورق بزنیم همه پر است از اسامی نامآشنای مردانی که از دامان همسرانی پاک و با کمک آنها به عرش رفتهاند. چهبسا این بانوان، سختیهایی همپای مردانشان تحمل کرده باشند. بهراستی، اسلام، مدیون دامان این بانوان فداکار هم هست. از دامان این بانو که چهارده معصوم به عرش رفته است. آن هم انسانهایی که نام و آوازهشان در دنیا پراکنده شده است و دنیا مثل و مانندشان را نخواهد دید. چرا باز از ایشان خیلی نمیدانم؟ آنچه میدانم محدود میشود به شیوۀ تجارت مؤمنانه و مدیریت مؤمنانه ایشان و گذر از مال دنیا برای گسترش اعتقاد و ایمان. ایستادن در کنار فردی که همه او را تکذیب میکردند. بودن در سختیهایی که انتخابشان کردهای و میتوانستی در آنها نباشی. همسر پیامبر شدن با این اوصاف. آن را هم در حد همین یکی دو جمله میدانم. اما او مادر فاطمه است، فاطمهای که اگر نبود، دنیا جور دیگری بود. مادرِ مادرِ عالم. امالمؤمنین. کسی که پیامبر از ایشان با این الفاظ یاد میکردند؛ «خَدِیجَة وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَة؟!». پس مسلماً ایشان آنقدر والامقام و بلندمرتبه هستند که از بیمعرفی ما ناشناخته ماندهاند.
بانو خدیجه! ما را ببخش که در شناختتان کاهل بودیم، باشد که قدمبهقدم در شناخت شما گام برداریم. به امید گوشه چشمی.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.