بسم الله الرحمن الرحیم
در سبک زندگی غربی ابتدا مسئله از آزادی شروع میشود، انسان به سبب هر میلی که دارد، هر آنچه دوست دارد، انجام دهد. ولی به تدریج این معنا به بندگی و بردگی شدید میرسد. اما در مقابل، در سبک زندگی دینی و اسلامی و توحیدی، ابتدا میگویند باید بنده باشید، باید نماز بخوانید، باید در پیشگاه خداوند سر خم کنید، سر روی خاک بگذارید؛ ولی از دل این بندگی، حریت و آزادگی درمیآید.
قوای انسانی بندهی انسان
رسول گرامی اسلام میفرمایند: «جاهدوا اهوائکم تملکوا انفسکم» شما اگر میخواهید مالک خودتان باشید، خب خداوند متعال اعضا و جوارحی به ما داده است، قوا و تمایلاتی به ما داده است، مجموعهای از چیزها در درون ما هست. اگر انسان میخواهد مالک خودش باشد، مالک اعضا و جوارح، یعنی آنچه که من دوست دارم تو باید اعمال کنی، راهش چیست؟ رسول گرامی اسلام میفرمایند مخالفت با هوای نفس. مجاهده با خواستههای نفس.
حالا البته این یک سری دارد که چرا در ما در ابتدای کار این دست از تمایلات وجود دارد؟ ما از دل خاک روییدیم آمدیم بالا، «وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا»{نوح، ۱۷} تعبیر صدرالمتالهین در حکمت مطالعه این است که ما جسمانی الحدوث هستیم. ما ولیده طبیعت هستیم، از دل طبیعت درآمدیم، معلوم است گرایشهای خاکی داریم. هدف کجاست؟ ماورای طبیعت. چندین لایه بالاتر از این عالم.
وقتی از انسان مخالفت با این تمایلات را میخواهد، میداند سخت و مشکل است لذا میفرماید «جاهِدوا»، جهد از تلاش و کوشش میآید، در ابتدا بسیار سخت است مخصوصا اگر کسی خدایی ناکرده آلودگی و یا عادتی پیدا کرده باشد، مبارزه در برابر او سهمگینتر و سختتر است. اما اگر یک دفعه بتواند به هر ترتیبی در مقابلش ایستادگی کند، دفعه دوم احساس چیرگی بیشتر میکند، اراده تقویت میشود، دفعه سوم احساس میکند که راحت میتواند مقاومت کند و به همین ترتیب دفعات بعدی هم راحتتر میشود، البته افراد و نفوس متفاوت هستند، استعدادها فرق دارند؛ یک دفعه احساس میکند از آن گرفتاری که فکر میکرد به هیچ وجه از او دور نمیشود آزاد شده است. آن چیزی که در اسلام مطلوب است و شریعت به دنبالش است، از میان بردن قوای نفسانی نیست بلکه رام کردن و منقاد کردن آن است، یعنی مثل ابزاری در دست ما باشد. این تزاحمها و درگیریها و نزاعها باید باشد. اینها باید باشد، منتهی تحت اختیار. یعنی آنها بنده ما بشوند، نه اینکه ما بنده آنها بشویم.
ما رأیتُ الاّ جَمیلا
آیه قرآن چه میفرماید؟ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» اینجا دارد «مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ» اینها چه تناسبی با هم دارد؟ حضرت میفرماید خداوند متعال انسانها را خلق نکرد، جز اینکه به معرفت الله دست پیدا کنند. از لوازم خداشناسی این هست که بنده خدا میشوند، «فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ»، خیلی نکته است. وقتی بنده خدا شدند چه اتفاقی میافتد؟ وقتی بنده خدا شوند، آنوقت از بندگی غیر خدا آزاد میشوند. به دیگران توجه میکند، اما همه در راستای توحید است، همه در راستای بندگی خدا است. مسیر توحید، مسیر رستگاری من است. مسیر آزادگی از غیر خداست. مسیر فنا در حق است. حق، کمال مطلق است. ما عاشق کمال مطلق هستیم. آن چیزی که باید به سمت آن برویم این حقیقت است؛ حضرت میفرماید که از کجا شروع میشود؟ از معرفت الهی. هر لحظه بندگی از غیر خدا جدا شده و به خدا میپیوندد، در نهایت به جایی میرسد که به تعبیر امام حسین(ع) آزاد از همه چیز است و آنجا عبدالله به معنای حقیقی محقق میشود. تازه این آدم میتواند زندگی بکند. زندگی درست حسابی لذت بخش متعالی که همه جا زیباست. آن فقط در صورتی است که همه چیز رام توحید بشود!
در همین ماجرای کربلا، عظمت حضرت زینب کبری واضح و روشن است. آنجایی که اسرا را پیش ابن زیاد در کوفه میبرند، وقتی که جلسه شکوه پیدا میکند و ابن زیاد احساس میکند که چجور مسلط شد بر اوضاع، آن وقت بر اهل بیت نیشخند میزند، و بعد یک اشارهای هم میکند به زینب کبری میگوید دیدی خدا چه بلایی بر سر شما آورد؟ حضرت زینب آنجا چه گفت؟ حضرت زینب آنجا نشان داد که درواقع حقیقت علوی وقتی جلوه بکند در این زن، این زن تا کجا اوج پیدا میکند. فرمود این مسائل را در نسبت با خدا میخواهی بسنجی؟ بله همهاش رنج و اینها بود، ولی اگر نسبت با خدا میخواهی بسنجی، «ما رأیتُ الاّ جَمیلا».
معرفت امام، معرفت خدا
ابنصدوق وقتی این حدیث را از امام حسین(ع) در شرایع نقل کرد، اولا خطاب برای همه مردم بود، حضرت یاایهاالناس گفت؛ «ثم سأله رجل عن معرفه الله» آنجا یک نفر پرسید معرفت خدا یعنی چه؟ حضرت پاسخ دادند: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ». معرفت خدا، معرفت امامی است که خداوند متعال طاعتش را واجب کرده است، معرفت خدا چیست؟ معرفت این است که مردم هر زمانی آن قطب عالم را، آن خلیفه الهی را که خدا اطاعتش را بر آنان واجب کرده است، آن امام زمانشان را بشناسند. شناخت امام گره میخورد با شناخت خدا و اطاعت امام گره میخورد با اطاعت خداوند سبحان.
اسماء الهی، راه شناخت خدا
راه شناخت خدا چه است؟ طبیعتا ما از اسمهای خدا شروع میکنیم. اسم یعنی نشانه، از نشانههای خدا شروع میکنیم. همهی آنچه که از ما بروز پیدا میکند اثر وجود ما است. مسانخت با وجود ما دارد. دقیقا ما را دارد نشان میدهد. اینها اسمهای حقیقی ما است. ما خدا را چجوری باید بشناسیم؟ از طریق اسماءالله، از طریق اسمهای او. اسماءالله کجا هستند؟ اميرالمؤمنين، علی (ع) در دعای کمیل میفرمایند: «وَ بِأَسمَائِكَ الَّتي مَلأَت أَركَانَ كُلِّ شَيءٍ» ما در دعای کمیل به خدا قسم یاد میکنیم، میگوییم قسم به اسمای تو که تار و پود همه اشیا را تشکیل داده است؛ یعنی حق، سبحانه و تعالی، خودش را در همهی اشیا جلوه داده است. امام حسین (ع) در دعای عرفه میفرمایند: «إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى لَا أَجْهَلَكَ فِي شَيْءٍ» همین امام حسین (ع) که میفرماید: خدایا من فهمیدم که مدام اشیا را گوناگون میکنی، تبدّل به وجود میآوری، اینها برای چیست؟ برای این است که میخواهی من را حالی کنی، من تو را در هر چیزی بشناسم. چرا در عالم ماده ما خیلی توجهی به وحدت حاکم بر عالم نداریم؟ چرا؟ چون کثرت شدید است. وقتی عوالم بالاتر میشود، آنجا کثرت مقهور میشود، وحدت قاهر میشود، وحدت دیده میشود. هرچه خدا ظهور تفصیلی بیشتر دارد میبینیم مخفیتر میشود.
امام معصوم آیت کامل خدا
ولی خب اشیا مختلف هستند، هر شی به اندازه وسع وجودی خودش صاحب آن شی را نشان میدهد. آن موجود حقیقی واحدی که در عین وحدتش، آینه تمام نمای اسماء و صفات باری تعالی است آن چیست؟ آن خلیفه خدا آن انسان کامل آن امام معصوم آن قطب هستی است. وقتی انسان او را میبیند، خدا را میبیند. به تمام وجوه و آثاری که خداوند متعال میتواند در جایی بروز دهد در این یک انسان بروز کرده است. اصلا رسولالله را کسی ببیند ایمان میآورد، لازم به چیز دیگر نیست. امیرالمومنین را کسی ببیند ایمان میآورد، مگر اینکه پردهها و غشاها و مشکلات باشد. لذا شما الان وقتی آثار امیرالمومنین را اوصاف امیرالمومنین را میبیند آدم میخواهد به سمت این آدم پر بکشد.
آن روایت امام رضا علیه الصلاه و السلام یاد عزیزان هست که از حدیث قدسی که خدا فرمود «لإِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» توحید منطقه امن است، هیچ منطقهی امن دیگری غیر از توحید وجود ندارد، همه جا لرزان است. واقعا ترسناک است زندگی دنیوی بدون خدا ترسناک است. ما به چه کسی اعتماد کردهایم. این را فرمود «فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» ولی بلافاصله بعد این چه فرمود؟ بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا. آن ناب ناب توحید را میخواهید باید امام دیده شود.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.