بسم رب الحسین(ع)
" این جوانان ما به راههای آسمان آشناترند تا راههای زمین" آری؛ تو گویی سید خود راههای آسمانی را رفته که میدید جوانانی همانند او در آن راهها قدم گذاشتهاند، میدید چون او مرد خدا بود، هنرش این بود، هنرش فدا کردن خود بود؛ هنرش، هنر ترسیم شدهی آن کسی است که به گفتهی خودش بوی خوشش را از نزدیک شنیده و دم مسیحایی او، او را زنده کرده بود:« هنر آن است که بىهياهوهاى سياسى و خودنماييهاى شيطانى براى خدا به جهاد برخيزد و خود را فداى هدف كند نه هوى، و اين هنر مردان خداست[1]».
سید مرتضی با همان روح هنری و با آن چراغ هنر که در درون او برافروخته شد پیرامونمان را برایمان ترجمه میکرد. او یک قدم جلوتر از ما را میدید زیرا "هنرمند" بود و به اقیانوس و چراغ بی انتهایی متصل؛ تا ظرایف و حقایق را ابراز کند. او حل در آن اقیانوس بود و هر دم از آن می نوشید؛ به بی انتهایی نوشیدن آب دریا تکرار هر بارهاش او را تشنه و تشنه تر کرد تا آنجا که به اوج هنرش رسید، شهادت!
سید مرتضی آوینی، هنرمندی ذوب در انقلاب ، شیفتهی پیر خمین، هنرمندی که مولا و راهبرش هنرمندترین هنرمندان عالم بود؛ شاید غریبی را از مولایش آموخت، زیرا تا وقتی که زنده بود در میان ما بسیار غریب میزیست و وقتی همانند راهبرش شهید شد، هنرش شناخته شد. هنری که یکی از اصولش رعایت مرزهایی بود که اکنون دست در دست فراموشی دادهاست، هنری که مسئول بود، متعد بود و شاید قبلتر از همهی اینها هنری که از انسانیت تراوش میشد؛ انسانیتی که روزیاش اشکهای شبانه بود. هنری که منجر به این میشود کسی که نه شرف زیارت سیمای نورانیاش را داشته و نه سعادت معرفت کاملی پیرامون احوالاتش، شیفتهی او گردد و چند کلمهای با توان محدود خود دربارهی او بنویسد. آن هنری که حاصل نگاه زلال و به حقیقت نزدیک است و نتیجهاش بازتاب وانعکاس موفق آن. هنری که "از راه طی شده" با ما سخن میگفت...
آری، سید بیا و دوباره با ما از " راه جدید طی شدهات" سخن بگو؛ با هنر همیشگیات ما را کمک کن تا همانندت نسبت خود را در این عالم پیدا کنیم، جایگاهمان را پیدا کنیم تا بتوانیم مانندت شکافها را برای ولی پرکنیم و همچون شما گوش به فرمان "اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم" بسپریم. برایمان با هنرت راه استفاده و سپاس از این نعمات را ترسیم کن. شما که "عند ربهم یرزقون" اید؛ از هنر خود روزی ما کنید، بیایید و دست این گرفتارشدگان دنیای دنائت و پلیدی، این حقیران بیمقدار، این گمکردگان چراغ هدایت را بگیرید...
[1] صحیفه امام، جلد 14، صفحه 478
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.