ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۲۱ دقیقه·۳ سال پیش

مبارزه پیامبر با حاکمان جور

«أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، حَسبُنَا اللّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیر، الحَمدُلِلّهِ رَبَّ العالَمینَ بارئ الخَلائِقِ اجمَعین، ثُمَّ الصَّلاةُ و السَّلامُ عَلی سَیِّدنا و نَبیِّنَا حَبیبِ الهِ العَالَمینَ أبِي القاسِمِ مُحَمَدٍ، و عَلی آلهِ الطَّیَّبینَ الطَّاهِرینَ المعصومین.»

«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلیَّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ عَلیه و علی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ و في کُلَّ ساعَةِ، وَلیّاً وَ حافظاً و قائداً و ناصراً و دَلیلاً و عَینا، حتَّی تُسکِنَهُ أرضَکَ طَوعاً و تُمَتَّعهُ فیها طَویلا.»

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست/ هرکجا هست، خدایا به سلامت دارش

عرض تسلیت محضر امام زمان(ع). شادی مادرشان، هدیه محضر مادرشان، صلوات بفرستیم.

قسط، شرط اساسی قیام

موضوع بحث این شب‌های ما ذیل شعار هیأت محترم‌مان «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیَّناتِ و أنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ الناسُ بِالقِسط»(حدید،۲۵) است. خداوند متعال به تمام انبیاء و اولیا خودش، دو سلاح کتاب و دین را اعطا کرد تا زمینه‌ای را فراهم بکنند تا مردمقیام بکنند نه خود انبیاء. مردم قرار است قیام بکنند؛ انبیاء زمینه‌ساز قیام مردم هستند. شرط اساسی این قیام هم قسط است که گفتیم هدف از قیام رسیدن به قسط است.

انحراف سه­‌گانه در دین

در جلسات گذشته، این موضوع را بیان کردیم که محور تمدن پیغمبر اکرم(ص)، بر سه اصل اساسی فرهنگ، اقتصاد و سیاست است و دقیقاً بر اساس همین سه اصل، تمدن پیغمبر(ص) منحرف شد، «اِذا بَلَغَ بنو أبي العاص ثَلاثینَ رَجُلاً...» وقتی که بنی امیه سی نفر بشوند و حکومت را بگیرند، این‌ها سه انحراف ایجاد می‌کنند؛ « اتَّخذوا کِتابَ اللّهِ دخلا» از آیات قرآن برای منافع خودشان استفاده می‌کنند، «وَ عِبادَ اللّهِ خَوَلا» بندگان خدا را به اسارت می‌گیرند تا خودشان به منافع خودشان برسند، همه‌ی عالم اجیر این‌ها می‌شوند تا این‌ها به سرمایه‌های خودشان برسند، «وَ مالَ اللّهِ دُوَلا» یعنی ثروت را بین خودشان تقسیم می‌کنند و اجازه نمی‌دهند که این ثروتی که مال خداست و مالک آن فقط خداوند متعال است، به دست همه‌ مردم برسد، اجازه نمی‌دهند، ثروت خدا رابین خودشان تقسیم می‌کنند.

در مرتبه‌ی اولش«کتاب اللّه خولا» دیروز مباحثی را مطرح کردیم؛ همین مباحث را امشب باید ان‌شاءالله کاملش بکنیم. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه فریاد می‌زنند که آی مردم! این‌ها یک قدرتی دارند که«لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً» قدرت این‌ها اینطوری است، لباس اسلام را وارونه به تن مردم می‌پوشانند، یعنی آیات قرآن را می‌خوانند اما بر مصادیق اشتباه تطبیق می‌دهند، اصلاً عینکی که این‌ها نسبت به اسلام دارند، عینک وارونه است؛ عینک غلط است، به غلط آیات قرآن را تطبیق می‌دهند.

قیام پیامبراکرم علیه طاغوت

دیروز یادتان است گفتم پیامبر اکرم(ص) علیه چه‌چیزی در جاهلیت مبارزه کردند؟ آیا علیه زنده به گورکردن دختران و بت پرستی؟ یا علیه جریان و حاکمیتی که باعث شد پروپاگاندای رسانه‌ای ایجاد بکنند تا مردم از ترس فقر، بچه‌ی خودشان را بکشند؟ پیغمبر(ص) جلوی آن حاکمیت رسانه‌ای که مردم را از فقر ترساند ایستاد، نه جلوی آن بیچاره‌ای که از شدت فقر فرهنگی و فقر علمی که ترسی که شیاطین جن و انس در او ایجاد کردند، «الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ»، چون «يَعِدُكُمُ الفَقرَ و َيَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ» پیامبر(ص) آن شیطان را خفه کرد نه آن کسی که بچه‌اش را زنده به گور کرد، پیامبر(ص) با او مبارزه نکرده، آن فضای اقتصادی که بیچاره از ترس فقر بچه‌اش را می‌کشت، پیامبر(ص) جلوی آن را گرفت.

بت‌پرستی را مفصل صحبت کردیم، چرا پیامبر(ص) وقتی در بازار راه می‌روند و به مردم می‌گویند «قولوا لا اِلهَ‌ اِلَّا ‌اللّهُ تُفلِحوا و ابولهب یتبعه و یرمیه بالحجاره» اصلا «قولوا لا اِلهَ‌ اِلَّا ‌اللّهُ تُفلِحوا» چه ربطی به ابولهب دارد؟ چه ربطی به عباس عموی پیغمبر(ص) دارد؟ که در بازار فریاد می‌زد و می‌گفت: «بچه برادر من دروغگو است».

«وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ عن دینِکم» دینتان را رها نکنید، این بچه برادر من دروغگو است، تهمت‌زن است، عباس عموی پیغمبر اکرم(ص)، ابولهب، ابوجهل، داشتند بر مردم حکومت می‌کردند، مردمی که سرگرم بت‌پرستی باشند حاکمیت عباس و ابولهب را قبول می‌کنند، به نفع آن هاست، مردم دنبال خدا بودند، خدا شش بار در قرآن قسم می خورد که این‌ها دنبال من هستند، «...مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى...» ما دنبال خدا هستیم، به ما گفتند که این بت‌ها شما را به خدا نزدیک می‌کند، لذا رفتند بت‌پرستی کردند؛ پیغمبر اکرم(ص) گردن ابولهب و ابوجهل را شکست نه آن عامی که داشت بت‌پرستی می‌کرد، ولی در کتاب‌های ما نوشته است که پیامبر(ص) با بتپرست‌ها مبارزه کرد نه! پیامبر(ص) با طاغوت مبارزه کرد، همان طاغوتی که بلافاصله بعد از شهادت پیامبر(ص) دوباره سرکار آمدند و همان سه جریان را به راه انداختند و همان سه جریان باعث شهادت امام حسین(ع) شد.

عالمان جاهل!

علمای بزرگ زمان امام حسین(ع) ، امثال شریح قاضی زیاد بودند؛ یکی از آنها عبداللّه ابن فلان، عالم بود، جریان حاکمیت رسانه‌ای عبداللّه را آیت‌اللّه‌العُظمی کرده بود، عبداللّه بسیار آدم محتاطی هست، به شدت فضائل امیرالمومنین(ع) را بیان می‌کند اما با امام علی(ع) بیعت نکرد، در جنگ ها شرکت نکرد و با یزید بیعت کرد،آخر سر با حجاج بن یوسف بیعت کرد حجاج‌ابن‌یوسفی که دوازده هزار نفر را به ناحق کشت، وقتی که خودش مرد پنجاه‌وسه هزار نفر از مردها و ده‌هزار نفر از زن‌ها در زندان جاجبن یوسف بودند، که شانزده هزار نفرشان لباس به تنشان پوسیده شده بود و در زندان عریان بودند، وقتی مرد این‌ها آزاد شدند، عبدالله ابن عمر شبانه آمد نشست پای حجاج‌ابن‌یوسف را به عنوان بیعت بوسید، حجاج گفت برو صبح بیا، من حال ندارم، عبداللّه گفت من می‌ترسم چون پیامبر اکرم(ص) که فرمودند «مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ» اگر من امشب با تو بیعت نکنم، می ترسم از جاهلین باشم. همین عبداللّه آمد جلوی امام حسین(ع) را وقتی داشتند از مدینه خارج می‌شدند گرفت.

با ظاهر دینی به دین ضربه می­‌زنند!

مفاهیم دینی را در مصداق غلط تطبیق می‌دهند و با ریش و قیافه دینی، بزرگترین ضربه را به دین می‌زنند، این‌ها علمای دین هستند، علمای دین فروش! پیامبر اکرم(ص) با یک چیز مبارزه کرد، حاکمان و علمای دین فروش؛ این‌هایی که ظاهر دینی داشتند، عباس عموی پیغمبر، ابولهب، ابوجهل می‌گویند «وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ عن دینکم» همان دینتان را داشته باشید، ما عالم دینتان هستیم، این دروغ می‌گوید.

به امام حسین(ع) می­‌گفتند دنیاطلب!

عبدالله ابن عمر نزد امام حسین(ع) آمد، گفت یا ابا عبداللّه من از پیامبر اکرم(ص) شنیدم، می‌دانید عبداللّه سال سوم بعثت به دنیا آمده، هفت هشت ساله بوده که پیامبر اکرم(ص) به شهادت رسیدند، می‌گوید من از جد شما پیامبر اکرم(ص) شنیدم که فرمودند دنیا و آخرت بر من عرضه شد من پا روی دنیا گذاشتم، به خاطر آخرت؛ بعد عبداللّه یک تیکه به امام حسین(ع) انداخت، «و أنتَ بِضعَةٌ منه»، تو پاره‌ی تن پیغمبر هستی، ارزش ندارد به خاطر دنیا داری بروی خودت را به شهادت برسانی! دنیا که آن‌قدر ارزش ندارد، پا بگذار روی دنیا به خاطر آخرت، در مدینه بمان و مثل من عبادتت را بکن.

می‌دانید امام حسین(ع) در مدینه بودند یکی آمد پای امام حسین(ع) را پاک کرد، امام حسین(ع) فرمودند چه کار می‌کنی؟ مگر من شاهم! مگر ما جزو سلاطین هستیم؟ من بچه پیغمبر(ص) هستم، گفت «لَو یَعلَمُ النّاسُ ما اعلم لَحَمَلوکَ علی اعناقِهم»، اگر مردم می‌دانستند تو که هستی، تو جایت روی زمین نبود جایت روی گردن مردم بود؛ عبداللّه گفت:« روی گردن مردم باش، خودت را برای کوفه و حکومت کوفه ضایع نکن»، شروع کرد امام حسین(ع) را توصیه کردن، به امام حسین(ع) تیکه انداختن، تو بضعه الرسولی، بعد این نامرد یک جمله دیگر به امام حسین(ع) گفت:« وانتَ لا تنالَها» (و تو به حکومت هم نمی‌رسی)، بیخود و بی‌جهت داری خودت را ضایع می‌کنی. پس یک «انتَ بِضعَةُ الرّسول» پیامبر(ص) دنیاگریز بود، تو دنیا طلب نباش! دو، به آن هدفی هم که داری نمیرسی! چرا گفت وانت لا تنالَها، ببینید همه‌اش به ریشه های دینی برمی‌گردد، یعنی انحرافی که در دین ایجاد کردند آن‌هایی که لباس دینی دارند می‌توانند بزرگترین ضربه را در جامعه به دین بزنند. خود عبداللّه چرا گفت و انت لاتنالَها؟ به خاطر اینکه عبداللّه از چه کسی شنیده؟ از آیت اللّه کعب‌ ابن الاحبار! کعب‌الاحبار یک عالم یهودی است، خلفای سه‌گانه بهش جولان دادند و گفتند تو بیا تورات را برای مردم بگو، این آرام آرام مرجع تقلید شد. اصلا علت این که عثمان ابوذر را به ربذه تبعید کرد همین بود، ابوذر گفت من می‌خواهم نباشم که آیت‌اللّه‌العظمی ما بشود کعب‌الاحبار یهودی! برای اینکه او را ساکت کنند و کعب‌الاحبار بتواند فتوای دینی خودش را بدهد، ابوذر را به ربذه تبعید کردند.

پیش‌بینی‌های آیت‌الله کعب‌­الاحبار!

در شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید (ج۱۲ ص۸۱) از زبان عبداللّه ابن عمرآمده، «فقال الکعب الأحبار یوما و أنا عنده» وقتی خلیفه دوم آمد نزد کعب‌الاحبار گفت می‌خواهم با تو مشورت بکنم من آنجا بودم، گفت «إنّی قد أحببت أن أعهد إلى من یقوم بهذا الأمر» من می‌خواهم خلافت را به شخصی که لیاقتش را دارد واگذار بکنم، می‌دانید آخر سر هم شورا تشکیل داد، نمی‌دانست چه کار باید بکند، «أظنّ وفاتی قد دنت فما تقول فی علی» با چه کسی مشورت می‌کند؟ با عالم یهودی، می‌گوید نظرت راجع به امیرالمومنین(ع) چیست که بعد از من امام مسلمین بشود؟ «و أذکرنی ما تجدونه عندکم» نظر شما چیست؟ بعد این می‌گوید در کتب ما هست که این‌ها نمی توانند به خلافت برسند و اگر برسند هرج‌ومرج می‌شود، چرا؟ چون این فرد یعنی علی (ع)، جانم به فدایشان شود، رجل متین دین، از خطاها نمی‌گذرد، حاکم باید کسی باشد که از خطاها بگذرد، بریز و بپاش بکند! ببینید این‌ها سیاستی‌ است که بعد از پیامبراکرم(ص) انحراف پیدا کرد، شماها از شکمتان فتوا می‌دادید اما علی(ع) از شکم فتوا نمی‌دهد، حاکم باید یک نفری باشد که اجتهاد به رأی بکند، حاکم باید یک نفری باشد که خطاها جلویش باشد اما اصلا نبیند، حاکم که نمی‌تواند به خطاهای وزرای خودش خرده گیرد؛ این آدم هیچ چیز از سیاست نمی‌فهمد، لذا نمی‌تواند حاکم شود، بعد عبداللّه می‌آید به امام حسین(ع) می‌گوید که تو هم به خلافت نمی‌رسی؟ چرا؟ چون آیت اللّه کعب‌الاحبار گفته است که شماها به خلافت نمی‌رسید! وقتی عبداللّه این حرف را به امام حسین(ع) بزند،‌ بعد چه اتفاقی پیش‌ می‌آید؟ عبداللّه بن عمر به امام حسین(ع) می‌گوید که حالا که تو قبول نمی‌کنی که نروی، لااقل این صورتت را باز بکن تا پیشانی‌ات را ببوسم! امام حسین(ع) پرسیدند که چرا می‌خواهی پیشانی‌ام را ببوسی؟ گفت که پیغمبر اکرم(ص) را دیدم که دائم پیشانی تو را می‌بوسید، بگذار لااقل من به ثواب پیشانی بوسی تو برسم؛ آدم اصلا گیج می‌شود، به امام حسین(ع) حرف خود را زده، تیکه انداخته، بعد می‌گوید بیا پیشانی‌ات را ببوسم.

دلایل حکم قتل سیدالشهدا

این روایت را می‌خواستم بخوانم که در ارشاد مفید آمده، عبیداللّه ملعون برای عمر سعد می‌نویسد که تو در کشتن امام حسین(ع) کوتاهی نکن، حسین را بکش، مصله‌اش بکن، سینه و کمر امام حسین را باید له کنی، این آدم اهل طغیان است، چرا؟ چون علما و مراجع به ۵ دلیل حکم داده‌اند که باید امام حسین(ع) را کشت : ۱ـ حسین بن علی طاغی است. ۲ـ بیعت‌شکن است. ۳ـ خروج بر امام المسلمین دارد. ۴ـ وحدت شیعیان و مسلمانان را شکسته‌ است. ۵ـ اصل الامت یعنی جهت واحده امت را از بین برده است. به این ۵ دلیل باید امام حسین را کشت.

عبداللّه بن عُمر هم امام حسین(ع) را توجیه کرده است که تو دنیاطلب هستی و آیت الله کعب‌الاحبار گفته است که تو به حکومت نمی‌رسی، چرا به آن‌ جا می‌روی؟ اما امام حسین(ع) گوش نکرد. لذا عبیداللّه بن زیاد راحت نامه می‌زند که سینه امام حسین(ع) را له کن. چه کسی زمینه این را فراهم کرد؟ تطبیق غلط مفاهیم دینی بر یک اموری.

هر کسی قرآن خواند، لزوما حق نیست!

لذا امام حسین(ع) دنیاطلب و طاغی می‌شود. گول نخورید اگر یک نفر آمد آیه قرآن خواند. اتفاقا منافقین بیشتر بلد هستند که چگونه آیه قرآن بخوانند. بعد چه اتفاقی پیش می‌آید؟ امام حسین(ع) اینگونه مظلومانه به شهادت می‌رسد. آن وقت همان قاتلان می‌آیند پیش مرجع تقلیدشان، عبدالله بن عمر سوال شرعی می‌پرسند که حاج آقا اگر پشه را روی لباسمان بکشیم و یک ذره از خون پشه روی لباسمان بماند، با خون می‌شود نماز خواند یا خیر؟ روایت در کتاب بخاری، که نهج البلاغه اهل سنت است، (ج ۸، حدیث )۵۶۴۸ آمده است، که بلافاصله عبدالله بن عمر سوال می‌کند که شما چه کسانی هستید؟ می‌گویند که نحن قتلنا الحسین، ما افتخار داریم که امام حسین را به شهادت رسانده‌ایم. آن وقت عبدالله بن عمر می‌گوید که شما امام حسین(ع) را کشتید و خون امام حسین به لباستان ریخته است، سوال برایتان پیش نیامد. الان برای خون یک پشه سوال پیش آمده است؟ جالب است که عبداللّه این برایش سوال شد! امان از وقتی که با دین بازی شود.

نسل بعدی اگر ببیند که این‌ها انقدر متدیّن هستند که سوالشان سر خون پشه است که روی لباس ریخته شده است، می‌توانند تصور کنند که این‌ها به ظلم، امام حسین(ع) را کشته‌اند؟ این‌ها انقدر متدیّن هستند که به خون پشه گیر می‌دهند. این‌جوری فریب می‌دهند، خیلی باید مواظب باشیم. وقتی به شمر گفتند که چرا امام حسین(ع) را کشتی، آیه قرآن خواند، آیه ۱۰ سوره فتح، «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ» ما با امیرالمومنین یزید بیعت کرده‌ایم پس یعنی با خدا بیعت کرده‌ایم. هرکس جلوی خدا بایستد باید او را بکشیم. ببینید دائما قرآن می‌خوانند. بعد امیرالمومنین(ع) در خطبه ۱۷ نهج‌البلاغه داد می‌زند، من یک قاعده به شما بگویم؟ پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) می‌گویند که علی جان تو خیلی مظلومی. «انا اقاتل علی التنزیل انت تُقاتل علی التاویل»، من وقتی آدم می‌کشتم آیه قرآن نازل می‌شد، قرآن می‌گفت که این‌ها را بکشید، بنی‌قریظه و بنی‌النذیر این‌ها به مسلمانان خیانت کردند، لذا هرجا گیرشان آوردید آن‌ها را بکشید، خب این الآن نص قرآن است، کسی می‌تواند مقابل نص قرآن،‌ قرآن بخواند؟خیر. قرآن نازل شده است، قرآن می‌گوید بکشیدشان، چه کسانی را؟ آن کسی را که در بازار وقتی خانمی با حجاب کامل رفت که خرید بکند و آن یهودی یک میخ زیر چادرش زد که وقتی خانم می‌خواست بیرون بیاید چادرش به میخ گرفته شد و کشیده شد؛ این خبر رسید به گوش پیغمبراکرم(ص) که یهودی‌ها مسلمانان را بازی گرفته‌اند. پیغمبراکرم(ص) گفتند که من قرار و معاهده‌ام تمام شد، یا باید بیرون بروند یا ما آن‌ها را می‌کشیم، آیه قرآن نازل شد؛ خیلی جاها در جنگ‌های پیغمبر اکرم (ص) همینطور است که براساس تصریح قرآن است که پیامبر از این‌ها نگذر، سوره برائت نازل می‌شود که مشرکین را هرجا پیدا کردید، آن‌ها را بکشید، دیگر در این شرایط کسی می‌تواند قرآن بخواند؟ خیر.

جنگ امیرالمومنین با قرآن­‌خوانان ظاهری بود

ولی امیرالمومنین(ع) چگونه جنگید. در جنگ جمل همسر پیامبر(ص) سوار بر فیل آن‌جا نشسته بود. حالا تو نزدیک‌تری یا همسر پیامبراکرم(ص)؟ تو قرآن بهتر می‌فهمی یا همسر پیامبر اکرم(ص)؟ حالا بیا درستش کن. در جنگ صفین قرآن‌ خوان‌ها و حافظان قرآن، قرآن را بر نیزه کردند. می‌گوید من دارم آیات قرآن برایت می‌خوانم. تو می‌خواهی در مقابل آيات قرآن بایستی؟ این مشکل امیرالمومنین(ع) می‌شود؛ لذا شهیدمطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار فریاد می‌زند که تا حالا برایتان سوال نشده است که چرا پیامبراکرم(ع) همیشه پیروز بود اما امیرالمومنین(ع) شکست می‌خورد؟ پیامبراکرم(ص) موفق بود و در ظاهر پیروز بود و همه چیز درست بود، رسید به امیرالمومنین(ع) که در ۴ سال حکومت همه آن دردسر بود، چرا؟ چون امیرالمومنین(ع) با قرآن‌خوان‌ها می‌جنگد، جلوی علی(ع) دارند قرآن می‌خوانند و حالا علی چه کار کند؟ تنزیل دیگر نیست بلکه تاویل است. دیشب گفتم که مرحوم مفید در کتاب ارشاد می‌گوید که بزرگ‌ترین دشمنان امام زمان(ع) همین قرآن‌خوان‌هایی هستند که احتجاج و مقاتله می‌کنند. دلیل قطعی از قرآن می‌آورند که امام زمان (ع) باید مانند اجداد مطهرشان کشته شود. این مشکل است. حالا در ادامه به راه حل آن نیز می‌پردازیم.

شرکت در مجلس عزاداری حرام است؟!

این جریان ادامه پیدا می‌کند می‌شود امام، امام برای ما امام نیست، متاسفانه در کتاب بچه‌های دبیرستانی سال نهم درس داریم امام محمد غزالی، اینطور یادم است، امام محمد غزالی در درس بچه‌هایمان است، می‌نویسند امام محمد غزالی، امام ما نیست، امام ما همان دوازده امام هستند تمام شد! محمد غزالی در کتاب خودش چه می‌نویسد؟ احیا العلوم الدّین (ج۳ص۱۲۲) ابن حجر اصقلانی الصواعق المحرقه علی الرفض به ما شیعیان چه می‌گویند؟ مبتدع، آن‌هایی که بدعت دارند، از دین خارج شدند و الضلال و الزندقه. ابن حجر یک کتاب نوشته می‌گوید «الصواعق المحرقه» یعنی من یک صاعقه می‌زنم، کل شیعه را نابود می‌کنم با این کتاب. به ما چه می‌گوید؟ می‌گوید زندقه یعنی کسانی که دین ندارند.

در آن کتاب می‌گوید قال امام غزالی، از همان کتاب احیا العلوم دارد می‌گوید «لا یجوز لعن المسلم و من لعن المسلم فهو ملعون» بعد چه می‌گوید «و یحرم علی الواعظ به روایه المقتل الحسین» حرام است بر من روضه خوان که مقتل امام حسین(ع) را بخوانم! چرا؟ «و ماجرا بین الصاحبه من التشاجر و التخاصم» حق ندارید بین تخاصمی که بین یک مسلمان و مسلمان دیگری اتفاق افتاد ، بین امیرالمومنین یزید و فرزند پیغمبر(ص) اتفاق افتاد حرف بزنید.

رسما در احیا العلومش می‌گوید. چرا؟ چون می‌گوید «و هم اعلام الدین»، اینان بزرگان دین هستند. «فطاعن فیهم مطعون طاعن فی نفسه و دینه»، هرکسی اینان را لعن کند خودش را لعن کرده است؛ تطبیق دین بر جای غلط چرا؟ چون ما در روایت داریم «المومن اعظم الحرمه من الکعبه»، چرا چون خداوند متعال فرمود «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»(اسرا،۷۰)، ده آیه قرآن ردیف می‌کند؛ حرام علی الواعظین که مقتل الحسین را بخوانند به خاطر ده آیه قرآن، این انحرافی است که کمر دین را می‌شکند، می‌شود امام محمد غزالی، آدرس دادم بروید ببینید؛کتاب چاپ می‌شود انتشارات سمت آرا امام محمد غزالی در تعلیم و تربیت و مبانی آن، عزیزان تحصیلات تکمیلی کتاب را می‌خوانند، خب بدانیم محمد غزالی چه گفته، مبنای تربیتی‌اش این است. حق نداری لعن کنی مسلمان را لذا اگر کسی بیاید در روضه امام حسین خودش ملعون می‌شود.

حسبُنا کتاب اللّه

نامه ۷۷ امیرالمومنین در نهج البلاغه «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ» حضرت به عبداللّه ابن عباس فرمودند عبداللّه وقتی می‌روی صحبت کنی قرآن نخوان، چرا؟ چون ما در منطقه تاویل هستیم، اگر قرآن بخوانی یک قسمت دیگر قرآن را می‌خواند بر علیه تو، تو نمی‌توانی جواب بدهی، «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ، فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ، تَقُولُ وَ يَقُولُونَ ...» آنها می‌گویند، تو هم می‌گویی آنها می‌گویند، تو هم می‌گویی، آقا چه کار کنیم؟! «يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ»(جمعه،۲) پیغمبر را خدا فرستاد تا تفسیر درست قرآن را بیان کند و تمام تلاش جریان انحرافی بعد از پیغمبر اکرم(ص) این بود که حسبُنا کتاب اللّه؛ کلمات تفسیری پیغمبر(ص) ممنوع شود؛ آدرسش را بگویم محضرتان که شما بفهمید در جهاد علمی در حرکت فرهنگی چه کار باید بکنید. اگر یک مرتبه در حرکت فرهنگی به شما گفتند وقتی قرآن هست ما به واسطه قرآن استدلال می‌کنیم، تو سریع باید بگویی که قرآن مفسر می‌خواهد، قرآن معلم می‌خواهد، ما امام داریم ما ولی داریم، آن ولی قرآن ناطق است، پیغمبر اکرم(ص) فرمودند «انِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی» نفرمودند «کتاب اللّه و سنّتی»، نفرمودند کتاب اللّه و آثار مکتوبی که برای شما هست، احادیثی که برای شما هست، عترت یعنی قرآن ناطق باید بین مردم باشد و تو باید دینت را به قرآن ناطق حی زنده دائما عرضه کنی و جریان امام در زمان غیبت می‌شود جریان فقاهت و اجتهاد، هرجا دیدی جریان اسلامی منهای اجتهاد و فقاهت آمد، بدان همان جریان اسلام بدون روحانیت همان جریان کیست؟ سقیفه، که می‌گفت حسبُنا کتابَ اللّه‌؛ منبع‌اش را بگویم محضرتان، ابن‌سعد در کتاب الطبقات‌کبری(ج۶،ص۷۰) ، می‌گوید اردنا الکوفه، چه کسی می‌گويد؟ قروه‌بن انصاری، می‌گوید ما می‌خواستیم برویم کوفه، فشیعنا خلیفه‌ی دومی، خلیفه‌ام نگویم دومی؛ متقی بودند ایشان، احتیاطاً دوبار غسل می‌کردند، یک بار که غسل می‌کردند بار دوم هم غسل میکردند که یقین کنند درست بود، من ظاهرسازی را دارم می‌گویم، دوبار غسل کردند و همراه ما آمدند، دومی گفت می‌دانی چرا من دنبال شما آمدم؟ خیلی‌خوب دقت بکنید، انحرافی که در اسلام ایجاد شد که بتوانند قرآن بخوانند و امام حسین را بکشند و بروند در فرات غسل بکنند، بیست هزار نفر در فرات غسل بکنند، خیالشان راحت بشود که با غسل امام حسین را کشتند؛ چون آن آدم، دوبار غسل کرد همراهشان آمد کوفه، گفت می‌دانید چرا آمدم کوفه؟ «قلنا نعم، نحن اصحاب الرسول»، «انکم تاتون اهل القریه لهم دوی بالقرآن کدوی النحل»، شما دارید می‌روید پیش قرآن‌ ‌خوان‌ها، اگر بروید پیش قرآن‌خوان‌ها حق ندارید حرفی از پیغمبر بزنید، «فلا تشغلهوهم بالاحادیث فتصدوهم جردوا القرآن و اقل الروایه عن الرسول» سعی بکنید این‌ها با قرآن تنها باشند، از پیامبر (ص) نگویید، از معلم قرآن نگویید، از ولیّ نگو، از امام نگو، حسبنا کتاب اللّه؛ این امام حسین(ع) را کشت!

چرا امام حسین(ع) کشته شد؟

ما آمده‌ایم در هیئت بنشینیم و دقیق بررسی کنیم چرا امام حسین(ع) کشته شد؟ این جریان خون زنده ای است، یعنی دائما کشته شدن امام حسین(ع) می‌تواند تکرار شود، یادتان باشد اگر امام زمان(عج) غایب است، اهل بیت دست روی گردنشان می‌گذاشتند، می‌گفتند علت غیبت این‌ جا هست، چون آن جریاناتی که امام حسین(ع) را کشت دوباره می‌تواند امام زمان(عج) را بکشد، لذا حضرت غایب هستند؛ بعد خودشان می‌گویند «ما کنّا نستطیع أن نقول : قال رسول الله(ص) حتّى قبض عمر»، ما اصحاب پیغمبر(ص) از ضربه تازیانه، می‌ترسیدیم از پیامبر(ص) چیزی نقل بکنیم، چرا؟ چون او تاکید داشت حسبنا کتاب اللّه، و قرآن طبق فرمایش امیرالمومنین(ع) در خطبه ۱۷، «حمال ذو وجوه» است، قرآن معلم می‌خواهد، آنها معلم قرآن را بریدند، لذا قرآن امیرالمومنین(ع) که همراه با تفسیر پیغمبر (ص)بود، چه شد؟ حذف شد، قرآن بدون تفسیر را به دست ما دادند، الان قرآن امیرالمومنین(ع) دست امام زمان(عج) است، قرآن همان است، کلمات خدا همان است، اما بدون تفسیر، بدون معلم، آنها نگذاشتند.

تفسیر عدالت

آن وقت امام حسین(ع) را این‌گونه به شهادت می‌رسانند، ‌می‌خواهم از شما یک سوال بپرسم، اصلا قرآن می‌گوید عدالت؛ عدالت را چگونه تفسیر می‌کنی؟ «...أَن تَحكُموا بِالعَدلِ...» (نسا،۵۸)، شما مواظب باشید عادل باشید، یک تفسیر عدالت چه می‌شود؟ تفسیر عدالت این است، الان دانشگاه شریف چرا باید انقدر امکانات داشته باشد، یک دانشگاه دیگر نداشته باشد،‌ اصلا عدالت این است که ما بنیاد نخبگان نداشته باشیم، شما به یک عدهای دانش‌آموز و محصل و دانشجو خیلی رسیدگی می‌کنی، به یک عده‌ای رسیدگی نمی‌کنی، درست است؟ خدا در قرآن می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهلِها وَإِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُموا بِالعَدلِ» شما باید عدالت داشته باشید، تطبیق عدالت بریک مصداق، حالا تو بیا ثابت بکن که اصلا عدالت این است که هر کسی را بنابر استعداد خودش، بنابر ظرف خودش به او رسیدگی بکنند، عدالت مساوات نیست عدالت این است که هر کسی متناسب با آن تلاشی که می‌کند بتواند از امکانات بهره‌مند بشود، اگر فرد تلاش زیادی کرد و از امکانات بهره‌مند نشد آن بی عدالتی است؛ اگر کسی در جامعه تولید ثروت کرد و ثروت رفت در جیب دیگری آن بی عدالتی است؛ نه اینکه تو دائما در جامعه تبلیغ فقر بکنی، بعدش هم بگویی پول‌دار شدن کار زشتی است.

امیرالمومنین، ثروتمندترین فرد مدینه

تو چرا داری با مفاهیم دینی بازی می‌کنی؟ یادتان هست؟ من در فاطمیه این موضوع را مطرح کردم، امیرالمومنین(ع) در آن ۲۵ سالی که فرمودند من دارم پشت خلافت، خلافت را هدایت می‌کنم، پولدارترین مرد مدینه بودند، اثبات کردم. پولدارترین مرد آن جهان بودند اصلا! این را من برایتان اثبات می‌کنم، ۶ تا شغل داشتند، فقط درآمد امیرالمومنین(ع) از گندم ۱۲۴ میلیارد تومان بوده‌است در سال، حضرت خیلی پولدار بودند اتفاقا، راه‌سازی می‌کردند، چاه می‌کندند، باغداری می‌کردند، کشاورزی می‌کردند، تجارت می‌کردند، تجارت گسترده می‌کردند، چه کسی گفته‌است تولید ثروت بد است؟ نه با عدالت نمی‌سازد که یک نفری ثروتمند باشد، تو چرا تفسیر غلط از عدالت می‌کنی؟ طبق چه مبنایی این تفسیر را کردی؟ الان می‌دانید دیگر، نئومارکسیست و نئوسوسیالسیت و نئو فلان و ... آمده‌است و همان حرف‌های قدیمِ زشت را دارند دوباره تکرار می‌کنند،که خودشان به منافعی برسند، تولید ثروت؛ می‌دانید پارسال فاطمیه من راجع به این موضوع صحبت کردم.

طلاق با حکم دین!

مفاهیم دینی را غلط تطبیق دادند، بعد این آدم می‌رود با خانمش دعوا می‌کند، بهش می‌گویم تو چرا با خانمت دعوا می‌کنی؟ می‌گوید خدا در قرآن می‌فرماید «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ» خانمم عصبانی شد نمیدام محکم زد تو گوش من، منم محکم‌تر به او زدم چون خدا در قرآن می‌فرماید «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ»، بابا این آیه عدالت در برابر دشمن است! شهید مطهری می‌فرماید در جامعه‌ی خانواده عدالت نیست، صمیمیت است، اصلا تو حق نداری در خانواده‌ات عدالت را برقرار کنی، عدالت برای همه جا نیست که، همین است که آدم باید خیلی مراقب باشد. می‌دانید خیلی از مقدسین طلاق‌های خیلی وحشتناکی یک مرتبه می‌گیرند. می‌گوییم حاج آقا چرا طلاق گرفتی؟ می‌گوید خدا در قرآن می‌فرماید «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ!» او در حق من خیانت کرد من هم در حق او باید خیانت بکنم، چه کسی گفته‌است این حرف را؟ خدا می‌فرماید! خدا خدا می‌کند که آدم می‌ماند، نه آقا تو در خانواده اصلا حق نداری عدالت داشته باشی، در خانواده باید صمیمیت داشته باشی، با فراعدالت رفتار کنی، عدالت در خانواده صمیمیت است.

شهید مطهری مثال قشنگی می‌زند، خیلی جالب است، می‌گوید اگر یک موقعی دست تو درد گرفت، شب تا صبح این دست تو را بیدار نگه داشت، بعد تو هم حق داری یک شب دیگر دستت را بیدار نگه داری به انتقام دیشب که دستت تو را بیدار نگه داشت؟ خب بیچاره دو شب بیدار ماندی؛ دست خودت است، آش خاله‌ات است، بخوری پات است نخوری پات است! این خانمت است، جان خودت است، تو از خانمت بخواهی انتقام بگیری کار را بدتر می‌کنی، هر چیزی به جای خودش.

در خانواده جود است، در جامعه عدالت است. امیرالمومنین (ع) فرمودند جود مسیر جامعه را خراب می‌کند، اما در خانواده باید برعکسش باشد. هر چیزی باید جای خودش باشد، این‌ها را کی مشخص می‌کند؟ آن قسمتی که می‌خواستم بگویم عزیز دلم؛ یک جریانی بوده‌است از دوره‌ی ائمه‌ی اطهار، عرضه‌ی دین به عالِم. چقدر ما این روایات را داریم! ۴۵ تا روایت فقط با این کلیدواژه‌ی «وصِفتُ لابي عبداللّه» داریم، من آمدم زندگی‌ام را برای امام صادق(ع) شرح دادم.

عرضه­ دین به عالم

عبدالعظیم حسنی که انقدر اهل بیت عاشقش هستند، دوستش دارند، که هربار ما می‌رویم مو به تنمان سیخ می‌شود؛ «مرحبا بک یا ابالقاسم انتَ ولیُّنا حقا»، کجا حضرت فرمودند امام هادی؟ عبدالعظیم حسنی که خودش مرجعی است برای خودش. پیر شده‌است، دوران امام هادی به امام هادی جوان، که می‌دانید ایشان ۸ سالگی به امامت رسید، اوائل امامت امام هادی؛ آمد خدمت حضرت گفت آقا جان «إنّي اُريدُ أن أعرِضَ عَليكَ دِينِي ، فإن كانَ مَرضِيّاً ثَبَتُّ علَيهِ » آقا! اگر شما به دین من راضی هستی همینطوری می‌مانم، اگر شما راضی نیستی بگو چی کار کنم؟ آخر عمرش می‌آید به امام هادی(ع) این حرف را می‌زند، از این روایات زیاد داریم، ما باید هرکاری که می‌خواهیم در صحنه‌ی حرکت جمعی بکنیم، باید به عالِم عرضه کنیم، باید به فقه عرضه کنیم، چاره‌ای هم نیست، وگرنه می‌افتیم در دست‌انداز کتاب اللّه دخلا و می‌افتیم در دست‌انداز امام‌کشی، بزرگترین ضربه را به دین میزنیم، مواظب باشیم.

چرا حضرت علی‌اصغر را کشتند؟

می‌دانید چرا حضرت علی‌اصغر را کشتند؟ طبق چه آیه‌ای می‌شود در کربلا حضرت علی‌اصغر را بکشند؟ ما قبول داریم گفتند امام حسین(ع) خارجی است، اما حضرت علی‌اصغر که نمی‌تواند خارجی باشد، می‌دانید چه آیه قرآنی خواندند؟ «وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ»، خداوند می‌گوید مولود له، مالک فرزند پدر است، ‌فهمیدی چه شد؟ علی‌اصغر را به جرم امام حسین(ع) شهید کردند، چرا؟ گفتند این مملوک اوست، باباش خطا کرده، خطای او را به پای این هم می‌نویسیم، لذا حضرت علی‌اصغر را کشتند، بعد با همین آیه قرآن عبدالله ابن خباب‌ ابن‌ الارت را در جنگ نهروان کشتند، شکم خانمش را زنده زنده پاره کردند،‌ بچه را خارج کردند و جلوی مادرسر بریدند، چه کسانی؟ قرآن‌خوان‌ها، خوارج نهروان،چرا؟ «وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ»، چون این شیعه امیرالمومنین(ع) است، بچه هم مملوک اوست، به گناه پدر بچه را هم می‌کشیم!

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام «مکتوبات هیأت ‌الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفسخنرانیمحرم ۱۴۰۰حجت الاسلام هدایت
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید