مریم عراقی، ورودی 95 مهندسی مکانیک
«دم بـه دقیقـه گوشـی را چـک میکـرد. تمرکـز نداشـت، نمیفهمیـد در اطرافـش چـه میگـذرد. هیجـانزده بـود و همـهی حواسـش بـه آن یـک چـت معطـوف بـود. وسـطش تمرینـی هـم مینوشـت، یـا از رو مینوشـت. تمریـن را سـر موعـد (ددلایـن) بارگـذاری کـرد و برگشـت بـه چـت؛ یـا خـدا! ایـن دیگـر چـه بـود؟ جملههـا خیلـی عجیـب بودنـد؛ در تمـام ایـن مـدت مثـل آن حرفهـا را، آن هـم از آن فـرد، ندیـده بـود. ذهنـش آشـفته شـده بـود، چنـد بـار در جـواب چیـزی نوشـت و پـاک کـرد، اسـترس گرفتـه بـود...»
ادامهی داستان را حدس بزنید.
فکـر میکنـم کمتـر کسـی باشـد کـه چنیـن موقعیتـی یـا مشـابه آن را تجربـه نکـرده باشـد، حتـی شـاید دیگـر برایمـان تعجـبآور هـم نباشـد. واقعیـت ایـن اسـت کـه بخـش مهمـی از زندگـی مـا ایـن روزهـا در بسـتر شـبکههای اجتماعـی (تلگـرام، اینسـتاگرام و ...) در جریـان اسـت؛ بخشـی انکارناپذیـر کـه بـا شـروع همهگیـری کرونـا از همیشـه پررنگتر شدهاســت. مــرز میــان ایــن بخــش و بخــش واقعــی زندگــی گاهــی باریکتــر از مــو و گاهـی ناپدیـد میشـود؛ میبینیـم کـه اتفاقـات دنیـای مجـازی بـه شـکلی کاملـاً واقعـی بـر تمـام جنبههـای زندگـی مـا اثـر میگـذارد و تجربـهی زیسـتهی مـا را شـکل میدهـد. امــا چــرا گاهــی کنتــرل ایــن فضــا دشــوار میشــود و مــا را در تنگنــا قــرار میدهــد؟
آلیس در سرزمین عجایب
قصههــای پرطرفــدار تخیلــی از دیربــاز و فیلمهــا و کارتونهــای فانتــزی در قــرن حاضــر، گــواه ایــن اســت کــه انســانها همــواره از دنیــای واقعــی خــود فــراری بودهانــد و وهــم و خیــال راه گریــزی از ایــن ظــرف مــادی اســت. یکــی از جذابیتهــای فضــای مجـازی هـم نامحـدود و فانتـزی بودنـش اسـت؛ بـه نوعـی کـه قـوهی خیـال و وهـم مـا آن را میپســندد. بــه همیــن دلیــل اســت کــه امــروزه از اعتیــاد بــه اینترنــت همردیــف اعتیادهـای خطرنـاک دیگـر نـام میبریـم؛ فضـای مجـازی کشـش آن را دارد کـه کل روز مـا را درگیـر کنـد و در پایـان هـم مـا را بـا انواع اختـلالات فیزیکـی و روانی مواجـه کند.
تا سحر چه زاید باز
«اینجــا دیگــر مدرســه نیســت.» ایــن جملــه شــهامتدهنده بــه بســیاری از مــا بــوده اســت وقتــی کــه در روزهــا و ماههــای اول دانشــگاه میخواســتیم بــا همکلاســیهای غیرهمجنسمــان ارتبــاط بگیریــم و توجیهکننــدهی ایــن ارتبــاط در ســطوح مختلــف بــوده اســت. بــه خصــوص اگــر فــردی باشــیم کــه بــه نظــر خودمــان روابــط عمومیمــان خــوب بــوده باشــد. امــا پیــچ و خــم داســتان از جایــی شــروع میشــود کــه بــه قــول نویســندهای، روابــط عمومــی بــه روابــط خصوصــی تبدیــل میشــود.
پاسخ با شما
ارتبـاط مجـازی هـم اگـر بعـد از یـک دورهی پـر شـور و شـوق بـه پایـان برسـد؛ بـدون سـرانجامی مانـدگار و دلخـواه مـا، قطعـاً اثـر خـودش را بـر وجـود افـراد حـک میکنـد. هـر چـه در مـدت زمـان ارتبـاط زمـان و احساسـات بیشـتری از فـرد درگیـر شـده باشـد، در پـی ایـن اثـر ماندگارتـر و تلختـر اسـت.حتمـاً ایـن را در اطـراف خـود دیدهایـد کـه در پی یـک اتفـاق ناگـوار، ایـن تاروپـود وجـودی زنـان اسـت کـه عمیقتـر درگیـر میشـود. بـه طـور کلـی مـردان بهراحتـی میتواننـد فرامـوش کننـد، امـا بـرای زنـان خیلـی اوقـات اینطـور نیسـت و زمـان زیـادی میبـرد. بـرای مثـال میبینیـم بعـد از تمـام شـدن یـک رابطــه، آن پســر بعــد از یکــی دو مــاه از ایــن مســئله عبــور میکنــد و حتــی بــا فــرد جدیـد ارتبـاط میگیـرد امـا آن دختـر تـا یکـی دو سـال درگیـر اسـت و سلـامت روانـی و حتــی جســمیاش تحت تأثیــر قــرار میگیــرد. ســوال ایــن اســت کــه آیــا ایــن چنیــن مســائلی راه اجتنــاب دارد؟ آیــا میتــوان از ابتــدای یــک راه اتنهــای آن را دیــد؟ پاســخ بـا شـما.