ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

محیای حسینی

در زیارت عاشورا می‌خوانیم «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» واقعا این محیا و شیوه و سبک زندگی حسین بن علی یا سیدالشهدا چیست؟ به چه کار امروز ما می‌آید؟ این سبک زندگی با زندگی در قرن بیست و یک میلادی یا قرن پانزده خورشیدی با این همه تغییر و تحولات در داخل و بیرون ایران و تشیع چه نسبتی می‌تواند داشته باشد؟

سه نوع فهم از دین

سه سنخ فهم از دین وجود دارد، فهم ربانی فهم جست‌وجوگرانه و فهم احمقانه؛ خطرات فهم احمقانه از دین می‌تواند دنیا و آخرت انسان را نابود کند و هم می‌تواند زندگی اجتماعی را تبدیل به یک جهنم بکند.

جهنم یعنی چه؟

جهنم واقعاً یعنی چه؟ وقتی ما می‌گوییم جهنم، اگر نخواهیم با نگاه تئولوژیک و نگاه اعتقادی به جهنم نگاه کنیم و یک تفسیری از جهنم داشته باشیم، آن چیست؟ در فرازی ما داریم که انسان وقتی دارد با خداوند نیایش می‌کند و دعا می‌کند می‌گوید «ظَلَمْتُ نَفْسِي» یعنی من به خودم ظلم کردم. به خودم ظلم کردم یعنی چه؟ یعنی خداوند در وجود من توانایی‌ها و قدرت‌ها و پتانسیلی قرار داده بود و من نتوانستم آن پتانسیل و توانایی‌ها را به منصه ظهور برسانم؛ جهنم جایی است که انسانی که خدا از روح خود در او دمیده بود نتوانسته آن روح را به منصه ظهور برساند؛ فهم احمقانه از دین خود و جامعه را به سمت جهنم سوق می‌دهد!

حسین(ع) به مثابه یک انسان کامل

نسبت حسین(ع) با خدا چه بوده؟ در اعتقاد شیعیان حسین(ع) معصوم و امام است و نوه پیامبر؛ این‌ها همه درست، اما بحث سر این است که حسین(ع) به مثابه یک انسان، یک انسان کامل، نسبت خود را با وجود و خداوند و جهان هستی چگونه می‌دیده؟ آن نوع نگاه در روزگار کنونی ما چگونه است؟

خشیت نسبت به خداوند

در فرازی از دعای عرفه امام حسین می‌فرماید «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی اَخْشاکَ کَانّی اَراکَ» خدایا چنانم کن که وجودم را خشیت تو فراگیرد، گویا که تو را می‌بینم، خشیت به معنای ترس نیست، برای ما اشتباه معنا کرده‌اند، رابطه انسان و خدا نباید بر اساس ترس باشد، انسان با کسی که از رحیم و رحمان است و از رگ گردن به او نزدیک‌تر است رابطه ترس ندارد، خشیت ترس نیست، خشیت نوعی خاکساری و محبت و عشق است.

رابطه بر اساس خلوص

«وَ بَارِكْ لِي فِي قَدَرِكَ حَتَّى لاَ أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لاَ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ‏، اللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلاَصَ فِی عَمَلِی وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینى» خدایا بی‌نیازی را در وجودم یقین را در دلم، اخلاص را در عملم، نور را در دیده‌ام و بصیرت را در عملم؛ چه نوع رابطه‌ای از انسان با خدا و جهان را توصیف می‌کند؟

رابطه انسان و خدا باید بر مبنای خلوص باشد، اگر کسی دین را برای رسیدن به دنیا دست‌آویز قرار دهد، معلوم است که در دین بصیرت و اخلاص ندارد.

آسیب‌شناسی درست

از نظر شهید بهشتی جوامع به دو دسته مسلکی و غیر مسکلی تقسیم می‌شوند، ممکن است شما بگویید در کشورهای اروپایی فساد و فحشا هست و بعد بگویی شکر خدا ما وضعمان خیلی بهتر است؛ نه اینطور قضاوت نکن، اگر می‌خواهی جامعه خودت را بسنجی، آسیب‌های این جامعه شبیه آسیب‌های جوامع غیر مسلکی نیست، بگذریم که الان این‌ها هم وجود دارد، ولی از نظر شهید بهشتی جامعه‌ای که بر اساس مسلک شکل گرفته، نوع آسیب‌های متفاوتی دارد و به‌گونه‌ دیگری باید آسیب‌شناسی شود.

شما در سوئد بروی یک گوشه نماز بخوانی به شما پست نمی‌دهند! در جامعه ما آسیب اصلی این است که از ابزار دین سوء استفاده بکنند.

مفهوم سوژه

یکی از بحث‌های بسیار مهم و عمده در مکاتب فلسفی قرن نوزدهم، بیستم و اکنون، بحث این هست که انسان را چگونه صورت‌بندی کنیم؟ چه تفسیری از وجود انسان داشته باشیم؟ یکی از مفاهیم بسیار دقیق که در مکاتب فلسفی معاصر بحث شده و بحث می‌شود، در تاریخ فلسفه و در اندیشه‌ها و مکاتب فلسفی، مفهوم سوژه است. به عنوان مثال ایمانوئل کانت وقتی می‌خواهد در مورد انسان صحبت کند، دسترسی یا وجود انسان یا مواجهه‌ی انسان با هستی را به دو ساحت تقسیم می‌کند؛ می‌گوید یکی فنومن است(پدیدارها) و یکی نومن‌ها. می‌گوید عقل و وجود انسان قدرت ندارد که نومن‌ها را بفهمد. دسترسی به اقلیم نومن و حقیقت ندارد. بلکه آن چیزی که در ساحت پدیدارها و پدیده‌هاست را می‌تواند بفهمد، و سوژه وجودی است که در خود فرو رفته است. در خود فرورفتگی یک موجودی است که برای خودش حقیقت را برساخت می‌کند چون به حقیقت متعالی دسترسی ندارد، و از اینجاست که نسبیت و برساخت حقیقت و واقعیت و مفهوم نیهیلیسم شکل می‌گیرد، و بسط نیهیلیسم به گو‌نه‌ای بخشی از وجود انسانی می‌شود که تقلیل پیدا کرده به سوژه یا سوبجکتیویسیم معاصر.

نگاه اشاعره

ولی نگاهی که امام حسین(ع) مطرح می‌کند نه صرفا به مثابه‌ی اعتقاد، یعنی ما فقط از منظر اعتقادی به این موضوع نگاه کنیم و بگوییم چون امام حسین(ع) این را گفته و ما شیعه و مسلمان هستیم پس حرف امام حسین(ع) را قبول می‌کنیم و حرف کانت را قبول نمی‌کنیم. نه! این نگاه، نگاه اشعری است، اساسا یکی از شاخصه‌‌های مهم تفکر شیعی که امروز بین ما کم‌یاب و نایاب شده این است که ما نمی‌گوییم این مثلا عدل است چون خدا گفته عدل است. نه، این عقل آدم، رسول باطنی، یک قدرت و قوه‌ای دارد که می‌تواند بفهمد این وضعیت عادلانه است یا ناعادلانه است. اگر خدا هم گفته بود که خدا هم گفته و یک صحه دیگر هم بر آن گذاشته است.ولی نه اینکه این عدل، عدل نیست ولی چون خدا گفته عدل است پس ما هم می‌گوییم عدل است چون حدیث گفته،پس عدل است. این نگاه، نگاه شیعی نیست، نگاه اشاعره است، نگاه اخباری‌گری است.

اثر تربیتی راز و نیاز امام حسین(ع)

در فراز دیگری می‌فرماید «الهی اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها وَتَضیقُ بِیَ الاَرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتی وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ»، می‌گوید تو پناهگاه من هستی، زمانی که راه‌ها و مذاهب با همه وسعتشان درمانده‌ام می‌کنند و زمین با همه پهناوری‌اش بر من تنگ می‌گیرد و اگر رحمت تو نبود هر آینه من از هلاک‌شدگان بودم، نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پرده‌پوشی تو نبود من از رسوا‌شدگان بودم؛ این یک راز و نیاز است، اثر تربیتی آن چیست؟ چه جامعه‌ای جامعه مطلوب است؟

آیا ما باید دائما لغزش‌ها را به رخ هم بکشیم؟ یا تلاش کنیم که در مواجهه‌ها پرده‌پوش باشیم؟ اگر بخواهیم از فهم احمقانه از دین فاصله بگیریم و فهم درستی از دین داشته باشیم باید به آثار اولیای دین هم رجوع کنیم و به تفاسیر اکتفا نکنیم و دین را به احساسات و عواطف بی منطق تقلیل ندهیم.

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام «مکتوبات هیأت ‌الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفحماسه حسینیمحرم ۱۴۰۰دکتر سید جواد میری
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید