دربارهی متن و سند زيارت موسوم به زيارت عاشورا و اصالت آن تاکنون بحثهايی در ميان عالمان شيعی مطرح بودهاست. مراد از این یادداشت، بررسی سندی زیارت عاشورا نیست، و برای علاقهمندان به موضوع تحقیقات ارزشمند فقیه و رجالی برجسته، آیتالله سید موسی شبیری حول سند زیارت عاشورا مفید است. آنچه این یادداشت بیان میدارد، این است که از لحاظ نقد درونی اين متن هم میتوان صحت انتساب آن را به دوران پايان عصر امويان نشان داد. اين مطلب خلاصهوار در چند نکته بیان میگردد:
۱. نخست، اين که در متن اين زيارت هيچگونه مطالب غير متناسب با زمان انتشار آن ديده نمیشود. آنچه دربارهی امامان و خاندان اهل بيت در اين متن ارائه شده با عقايد موجود در دوران پايانی عصر امويان سازگار است و از مطالب متحولتر دورانهای بعدی در آن خبری نيست. نوع مطالبی که در اين متن ارائه شده کاملا با وضعيت شيعيان در عصر پايانی امويان و با عواطف و احساسات عمومی شيعيان در خصوص مصائب اهل بيت و نسبت به دشمنان آنان يعنی امويان سازگاری دارد و فضايی را ترسيم می کند که ما آن را در منابع اصيل تاريخی ديگر همين دوران میشناسيم.
۲. نکتهی دوم اينکه فضای «ولايت و برائت»ی که در متن زيارتنامه ديده میشود نيز با فضای عمومی نيمه اول سدهی دوم قمری سازگاری دارد و اين امر بر کسانی که تاريخ فرقههای مذهبی در اين دوران را مطالعه کردهاند، پوشيده نيست.
۳. اين که در اين متن از لعن و نفرين بر آل اميه و خاندان و عوامل سفاک آنان تا «ابد الآباد» سخن رفتهاست، نشان خوبی است بر اينکه اين متن در زمانی ارائه شده که اين خاندانها بر سر قدرت بوده و متنعم از دستگاه جور امويان بودهاند و «اشياع و اتباع و اوليای» آنان و به تعبير ديگر زيارتنامه، «امت» آنان در کار جفا بر اهل بيت بودهاند. فضای عمومی اين دعا بر عليه امويان فضای متنی نيست که در زمانی انشاء شده که امويان ديگر از ميان رفتهبودند و منطقاً ديگر زمينهای عينی برای ابراز احساسات ضد اموی وجود نداشتهاست. یکی از اهداف این زیارت اين بودهاست که نشان دادهشود که قاتلان حسين بن علی و اصحاباش گرچه خود در زمان حاضر نيستند، اما همچنان خاندان آنان هستند و حتی اگر هم خود را از آن عمل که در زمان يزيد خليفه اموی صورت گرفت، برکنار میدانند، اما باز بر همان راه می روند و بايد امروز با بازماندگان آنان مخالفت و دشمنی کرد. اين امر کاملا فضای يکی دو دهه پيش از انقلاب عباسی و وضعيت گروههای شيعی را در اوائل سده دوم در کوفه نشان می دهد.
۴. در فقره ای از اين زيارتنامه بر ظلمی که از سوی دشمنان بر «اشياع» اهل بيت می رود سخن می رود که باز دقيقاً نشانگر فضای سخت اموی ضد علوی و شيعی اواخر دوران امويان است.
۵. نکته بعد در ارتباط با فضايی که در متن زيارت عاشوراء با آن روبرو می شويم، مسئله انتظار و اميد بردن برای قيام شخصی است از «اهل بيت محمد صلیاللهعلیهوآله» برای طلب انتقام و مقابله با دشمنان اهل بيت؛ دشمنانی که اهل بيت را از «مراتب» ايشان باز داشتهاند. عبارت متن در نخستين موردی که از اين مقوله در آن سخن می رود چنين است: «...أن يرزقني طلب ثارک مع امام منصور من أهل بيت محمد...». تعبير «منصور» از تعابيری است که استعمال آن در فضای شيعی و مبارزهجويانه جريانهای شيعی دوران اواخر عصر اموی کاملا از طريق منابع مستقل تأييد شدهاست. به عقيده اينجانب تأکيد بر روی اين امر در متن زيارت را بايد کانون اصلی اين متن دانست که به مثابه مرامنامهی نهضت شيعی ضد اموی در آن دوران عمل میکردهاست.
بنابراين به عقيدهی نويسنده اين سطور متن زيارت عاشورا فارغ از بحثهای سندی، متنی است که با بهرهگيری از شيوهی نقد تاريخی درونمتنی و بهکارگيری نشانهشناسی تاريخی هم میتوان بر اصالت آن و انتساب آن به دوران پايانی امويان استدلال کرد. گرچه اين شيوه نمی تواند دقيقاً نشان دهد که اين متن حقيقتاً منتسب به امام باقر علیهالسلام است و برای اين امر طبعاً بحثهای سندی درونمذهبی همواره مورد استناد علمای شيعه بوده و هست. حتی اگر فرض کنيم که اين متن از امام هم نباشد، به نظر می رسد که از نقطه نظر صرف تاريخی هم میتوان گفت که متن زيارت عاشورا از متون تبليغی شيعی دوران پايانی حکومت امويان است که محتملاً به صورت مرامنامه و متنی تبليغی و سرّی ميان شيعيان از ميان برخی طيفها دستبهدست میشده و از ديرباز به عنوان متنی شيعی قرائت میشدهاست.
...................................
دکتر حسن انصاری، عضو هيئت علمی مؤسسه مطالعات عالی پرينستون، تارنمای «بررسیهای تاریخی»، با اندکی تلخیص و تغییر.