در این یادداشت میخواهیم برگی از تاریخ صدر اسلام را با تمرکز بر یهود ورق بزنیم و اندکی در مورد نقش این قوم در انحراف دین صحبت کنیم:
در دوران حکومت خلفا از دو کار نهی شد: 1. نقل زیاد حدیث(1) 2. تفسیر قرآن(2). در نتیجه آموزههای اصیل پیامبر، تدریجاً به فراموشی سپرده شد و یهود هم فضا را برای طرح مطالب خود فراهم دید و کار به جایی رسید که حتی گاهی حرفهای جعلی را به پیامبر نسبت دادند؛ البته جریان حاکمیت هم آغوش ِبازی نسبت به برخی از این علمای جریان یهود نشان داد. بهعنوان مثال، از تحریفات در دین چند مورد را بررسی میکنیم: 1. حدیث: حدثوا عن بنیاسرائیل و لا حرج(3) «از بنیاسرائیل بگویید و هیچ ایرادی ندارد.» 2. تفسیر آیه: «فاسئلوا اهل الذکر» که اهلالذکر را به یهود تعبیر کردند(4). اینجا بود که عالمانی که سابق بر این یهودی بودند، بر مناصب گمارده شدند. برای مثال:
کعب بن ماتع حمیری(کعب الاحبار): «کعب» به عالِم برجسته میگویند و «احبار» هم جمع حبر است به معنی عالم یهودی. او از علمای بزرگ یهود در یمن بود و در زمان خلیفهی دوم به مدینه آمد. در دستگاه حاکمیت خلیفهی دوم، جایگاه بالایی در حد مرجع تقلید فعلی در زمان ما، پیدا میکند و محل ارجاع بسیاری از احکام و اعمال حکومت و افراد میشود. جای بررسی بسیاری دارد که چگونه یک فرد یهودی چنین جایگاهی را پس از گذشت مدت کمی از اسلام آوردن، پیدا میکند. برای مثال، علامه سیدجعفر مرتضی دلیل ارجاع بسیار صحابه به او را، ارج و قربی که خلیفه دوم برای قائل بود، میداند(5). او پس از بهخلافترسیدن ِامام علی(ع)، عرصه را بر خود تنگ دید و به شام رفت و در پناه حکومت اموی، به فعالیتهای خود ادامهداد. برای مثال، در زمان خلیفهی سوم هم ابوذر، که از صحابی بسیار والامقام پیامبر بود، بر سر نقل حدیث به کعب اعتراض کرد و به خاطر این اعتراض به شخص مورد وثوق حاکمیت، به ربذه تبعید شد.(6)
نفوذ این نوع افراد در اسلام، بسیار گسترده اتفاق افتاد و بسیاری از احادیث و روایات و احکامی که از پیامبر نقل شده هم توسط این افراد نقل و انتشار یافته و «اسرائیلیات»، بهمعنای معارفی از یهود که در دین اسلام وارد شده است، توسط آنها گسترش یافت. بهعنوان مثال، عبدالله بن عمروعاص که در زمان پیامبر اسلام آورد و خودش صحابی پیامبر بود، از قول کعبالاحبار که جزو تابعین است و پیامبر را ندیده، حدیث نقل کرده و در کتابها آمده است! این نفوذ در دین انحراف ایجاد کرد(البته تنها عامل انحراف آنها نبودند) و اسلام را از اصل خویش، که با کنارزدن علی(ع) دور شده بود، دورتر کرد.
پی نوشت:
1.طبقات الکبری، ابن سعد
2.المصنف فی الحدیث و الآثار، ابن ابی شیبه
3.صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل
4.تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود
5.الصحیح من سیره النبی، سید جعفر مرتضی عاملی
6.تاریخ طبری، محمد بن جریر