خفقان شدید حکومتی، و مردمانی مذبذب که هزار و یک خاستگاه و انگیزهی مختلف در سر داشتهاند. این خلاصهای از شرایط کوفه در آستانهی ورود حضرت مسلم به شهر است. در چنین شرایطی، مأموریت ایشان کسب اطلاع از وضعیت شهر، تحکیم بیعت با سیدالشهداء علیهالسلام و آمادهسازی شهر برای ورود ایشان است.
نکتهی جالب آن است که علیرغم گرفتن بیعت از چندهزار کوفی و ارسال نامه به امام، ابن زیاد در ابتدا از حضور جناب مسلم در شهر و محل اختفای ایشان خبردار نبودهاست. این حقیقت تاریخی، حاکی از وجود یک تشکیلات پنهانی منسجم به رهبری حضرت مسلم در کوفه است، که تنها در طی چند روز شکل گرفتهاست.
ابن زیاد به محض اطلاع از حضور سفیر الحسین علیهالسلام در شهر، جاسوسانی در هیئت شیعه به میان مردم میفرستد تا از محل اختفای حضرت مسلم آگاه شود. در نهایت، جاسوسی که به بهانهی رساندن پولی به حضرت مسلم، به خانهی جناب هانی بن عروه رفتهبود، محل اختفا را به ابن زیاد میرساند. حضرت مسلم، با آگاهی از بافت قبیلهای کوفه و همچنین ثبات قدم و ایمان جناب هانی، به خانهی ایشان پنهانده شدهبودند تا علاوه بر امنیت، از پشتوانهی مردمی ونظامی قبیلهی مذحج نیز برخوردار شوند. با اطلاع از خبر، ابن زیاد هانی را دستگیر مینماید.
مذحجیان در پی این دستگیری به پا خاسته و دارالاماره را محصاره مینمایند. چیزی که باید بدان توجه شود، آن است که این لشگر عظیم، نه برای کنار زدن ابن زیاد و تحویل حکومت به حضرت مسلم، بلکه برای آزادی هانی، بزرگ قبیلهی خود جمع شدهبودند و انگیزهی آنان، نه دفاع از سفیر امام، که پیروی از قانون «دفاع از همقبیله» بود! شاهد آن که سرکردهی این لشگر، عمرو بن حجاج زبیدی، همو که بعدها در لشگر عمر سعد مسئول بستن آب بر کاروان سیدالشهدا علیهالسلام بود، در نطق خود اعلام کرد که این جمعیت قصد مخالفت و خروج بر خلیفهی مسلمین (!)، یزید بن معاویه، را ندارند و تنها برای نجات هانی جمع شدهاند! در گزارش طبقات ابن سعد آمدهاست که شیعیان علیه علیهالسلام که همراه جناب مسلم، و در کنار مذحجیان دارالماره را محاصره نمودند، ۴۰۰ نفر بودهاند.
به همین جهت، هنگامی که شریح قاضی به دروغ به ایشان گفت که جناب هانی سالم است و خطری ایشان را تهدید نمینماید، لشگر مذحج متفرق شدند و حضرت مسلم نیز، حالا محل اختفا و بزرگترین حامی خود را از دست رفته دیدند. این شد که با فشار و تهدید حکومت، آن جمع ۴۰۰ نفره نیز متفرق شدند و در نهایت، در شبانگاه آن روز، سفیر سیدالشهداء علیهالسلام در شهر به آن بزرگی گشتند و گشتند، و مأمنی جز خانهی طوعه برای خود نیافتند.
برگرفته از کتاب «بازخوانی برخی زوایای عاشورا»، تنظیم: نیره روحی، انتشارات نبأ