زمان زیادی از عادیسازی روابط برخی از کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی نگذشتهبود که شنبه هفدهم آبان ماه، رئیس دولت امارات متحده عربی دست به ایجاد تغییراتی در قوانین اسلامی این کشور زد. این تغییرات شامل برچیده شدن جریمه و مجازات برای شرب خمر، آزادی زنان و مردان نامحرم در آغاز زندگی مشترک و لغو قوانین حامی قتلهای ناموسی بود. این اتفاق محل بحث برای بررسی ویژگیهای یک حکومت اسلامی و جریانهای دنبالکننده آن شدهاست.
جریانها و کشورهای اسلامی
گستردگی سرزمینهای اسلامی و جمعیت روزافزون مسلمانان باعث شدهاست که جریانهای مختلفی تلاش کنند تا نظریههای خود را در زمینه تمدن اسلامی ارائه دهند و خود را به عنوان یک الگوی نمونه از حکومت اسلامی معرفی کنند. این جریانها را بر اساس ایدئولوژی میتوان به چهار دسته تقسیم کردک «تمدن نوین اسلامی» در ایران که توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است، شکلگیری جریان «نوعثمانی» در ترکیه، «اسلام وهابی» در عربستان سعودی و «اسلام حضاری» در مالزی. جریانهای ذکر شده را میتوان در مولفههای مختلفی نظیر ایدئولوژی، ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و روابط بینالملل با یک دیگر مقایسه کرد. در این مجال به طور مختصر به بررسی مولفههای برداشت از اسلام، سیاست داخلی و روابط بینالملل میپردازیم.
از اصلیترین و نخستین پایههای شکلگیری یک حکومت، وجود «ایدئولوژی» است. تمام جریانهای یاد شده دارای ایدئولوژی مشترک اسلامی هستند، اما برداشتهای متفاوتی از اسلام دارند. تاثیرات ایدئولوژی جاری در ایران را که پس از انقلاب 1357 شکل گرفت و بر پایه گفتمان امام خمینی (ره) و دارای مفاهیم استکبارستیزی و استضعافزدایی است، کم و بیش میتوان در مناسبات سیاسی داخلی و خارجی ایران، جمهوری یمن، حزبالله لبنان، گروههای مقاومت شیعی و نیز شیعیان نیجریه دید. همچنین وجود ولی فقیه در ایران از دیگر پایههای ایدئولوژی تمدن نوین اسلامی است که باعث ایجاد تمایزهای معناداری با دیگر جریانها میشود.
در جزیرهالعرب ترکیب پانعربیسم، نظام سلطنتی، طایفهگرایی و نفت حالت محافظهکارانهای از اسلام را پدید آورده است. این جریان که به شدت تحت نفوذ اندیشههای مخالف با اسلام اصیل و حتی برخی اندیشههای غربی است در شمال آفریقا نیز طرفدارانی دارد. با اتفاقات اخیر و عادیسازی روابط این دست کشورها با رژیم صهیونیستی و نیز سابقه گذشته آنان در برخورد نامناسب با دیگر مسلمان ها میتوان نتیجه گرفت حکومت اسلامی در این ایدئولوژی عملا یک شعار است که برای پیشبرد اهداف استفاده میشود.
پس از فروپاشی عثمانی، آتاترک در ترکیه طی یک سری اصلاحات به تقویت روحیه ملیگرایی و اسلامزدایی پرداخت و مسیر حرکت به سمت ارزشها و فرهنگ غربی را در پیش گرفت. این رویه ادامه داشت تا این که پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، بهرهبرداری از ترکیب مدرنیسم و سنت، سکولاریسم و اسلامگرایی و هویت دوگانه شرقی-غربی مورد توجه قرار گرفت. به گونهای که مردم مسلمان ترکیه از همان میزان آزادی جوامع غربی برخوردار شدند. همچنین ایدئولوژی اسلام میانهرو بر اساس منفعتطلبی حرکت میکند. یعنی مقابله آن با استکبار در گرو این است که به نفع یا به ضرر آن باشد؛ وگرنه استکبارستیزی جزو اصول این ساختار نیست. البته میتوان اثرات اندیشه اخوانالمسلمین که یک جنبش فراملی اسلامگرا است را در این ایدئولوژی یافت. ترکیه، قطر و اخیرا پاکستان در این دسته قرار میگیرند.
در دهههای اخیر، پس از روی کار آمدن ماهاتیر محمد که روحیات اسلامگرایانهی بسیار قوی داشت و نیز مسئولان بعد او، حرکت به سمت یک جامعه و تمدن اسلامی در مالزی با جدیت پیگیری میشود که به خوبی توسعه یافته است. اسلام حضار که بر پایه اصول دهگانه ایمـان به خدا و رعایت تقوای الهی، حکومت عادل و امین، مردم آزاد و مستقل، تحقیق مجدانه و تسلط بر علوم، توسعه اقتصادی متعادل و فراگیر، کیفیت مناسب زندگی، حفظ حقوق اقلیتها و زنان، یکپارچگی فرهنگی و اخلاقی، حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست و قابلیت دفاعی مستحکم استوار است، در تلاش است تا یک جامعه پیشرفته میان مسلمانان و غیرمسلمانان ایجاد کند. اصلیترین تلاش مالزی در این راستا ایجاد یک اتحاد مستحکم بین عموم مسلمانان است که همواره در اجلاسها و همایشهای مختلف این اهم را دنبال میکنند. از نمونه تلاشهای اندونزی (احتمالا منظور نویسنده مالزی بوده) در این راستا را میتوان در اجلاس سران کشورهای اسلامی 2019 کوالالامپور دید.
ساختارهای سیاسی داخلی و خارجی
اسلام یک دین جامع است، یعنی یک جامعه برای این که اسلامی باشد باید آموزههای اسلامی در تمام ارکان و لایههای آن جامعه دیده شود. از مهمترین این موضوعات میتوان به سیاست داخلی و خارجی اشاره کرد. سیاست داخلی که رابطه یک حکومت اسلامی با مردم را نشان میدهد باید بر پایه اصولی همچون عدالت، ترویج آموزههای اسلامی، تامین رفاه و امنیت مردم و موارد دیگر استوار باشد. از آن سو اسلام برای روابط مسلمانان با دیگر ملتها و در برابر ظالمین نیز احکامی تعیین کردهاست.
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در تعارض با نظام بینالملل رخ داد و ارزشها و هنجارهایی را مطرح کرد که با ساختارهای موجود در تعارض بود. علیرغم تغییرات ساختار نظام سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی، هنوز اثرات سیستمهایی که بر پایه قوانین اساسی برخی کشورهای غربی استوار شدهبودند بر ساختار حکومت ایران باقیست. نظام سیاسی ایران از سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه که زیر نظر رهبری فعالیت میکنند تشکیل شدهاست. در روابط خارجی، پس از انقلاب، ایران بر پایه شعار نه شرقی نه غربی کم و بیش سیاستهای حمایت از مستضعفین و مقابله با استکبار را در پیش گرفتهاست. از سویی دیگر ایران هدف تشکیل یک جامعه اسلامی را با عنوان صدور انقلاب در بهار عربی نیز تا حدودی پیش بردهاست. ولی همچنان کارهای نیمه تمام بسیاری وجود دارد.
ساختار حکومتی شیخنشینهای خلیج فارس و عربستان سعودی، سلطنت مطلقه مبتنی بر شریعت اسلامی است. پادشاه کشور در راس حکومت و فرماندهی نیروهای نظامی قرار دارد و وزارتخانهها مستقیما توسط خاندان سلطنت اداره میشوند. در جنگ جهانی اول اکثریت عربها خواستار تشکیل یک حکومت واحد به محوریت حجاز بودند. اما انگلیس و فرانسه در پشتپرده و با انعقاد قرارداد سایکس-پیکو، باعث تشکیل کشورهای مختلف عربی شدند که آتش تبعات آن تا به امروز منطقه را درگیر کردهاست. حکام این دست کشورها همواره در درجات مختلف، قانونِ طلاییِ ارتباط حداکثری با آمریکا به عنوان مسیر توسعه را دنبال کردند. تا چند سال اخیر، علیرغم وجود ارتباطات با رژیم اشغالگر قدس، به دلیل اهمیت مسئله قدس برای مسلمانان و این که عربستان خواستار رهبری جهان اسلام بود آنان این روابط را مخفی نگاه میداشتند. رابطه نزدیک با غرب و حتی رژیم صهیونیستی نه تنها با آموزههای اصیل اسلام، که حتی با هویت اسلامی (احتمالا منظور نویسنده عربی بوده؛ وگرنه این جمله با جمله قبلی حشو دارد) خود این کشورها در تعارض است.
ترکیه دارای یک نظام «جمهوری دموکراسی پارلمانی» است. برخلاف انقلاب اسلامی ایران که با برخی تغییرات ساختاری همراه بود، حرکت ترکیه به سمت اسلامگرایی در قالب روی کار آمدن یک حزب اسلامگرا و بدون هیچ تغییری در قانون اساسی بود. به گونهای که هماکنون نظام ترکیه متعهد به اصول لائیک یا به عبارتی سکولاریسم است. رئیسجمهور این کشور حق ندارد از اصول نظام لائیک تخطی کند و در صورت جهتگیری مذهبی در تصمیمات سیاسی، اصول سیاسی نظام ترکیه را نقض کرده است. با این حال با توجه به رقابت جریان اسلامگرای اخوانی با حکومتهای عربی برای به دست گرفتن رهبری جهان اسلام، سیاستهای خارجی این کشور دگرگونیهای زیادی داشتهاست. پس از روی کار آمدن جمهوری ترکیه، تا دهههای 1980 و 1990، سیاست ترکیه در قالب سکولاریسم و توجه به ملیگرایی پیش میرفت و هر دولتی که به سمت مناسبات مذهبی حرکت میکرد با کودتا برکنار میشد. اما با قدرت گرفتن اسلامگرایان و حزب عدالت و توسعه از دهه 1990 با روی کار آمدن کسانی چون نجمالدین اربکان، عبدالله گل و رجب طیب اردوغان سیاستخارجی این کشور تغییر کرد و از بعد ملیگرایانه وارد بعد اسلامگرایی شد. به دلیل رقابت ترکیه و عربستان برای رهبری جهان اسلام، حکومت ترکیه در سالهای اخیر حداقل درظاهر سعی داشته خود را دشمن صهیونیستها نشان بدهد.
مالزی دارای نظام «سلطنتی مشروطه» است که با الهام از سیستم حکومت پارلمانی انگلیس پایهگذاری و در بدنه حکومتی آن نیز از سیستمهای فدرال استفاده شدهاست. پادشاه در رأس حکومت قرار دارد و دارای اختیارات و وظایف تشریفاتی است. قدرت اجرایی در اختیار نخست وزیر است. دین رسمی مالزی اسلام است و حدود 63 درصد جمعیت آن مسلمان هستند. علیرغم وجود قانون آزادی مذهب، اما اکثر قوانین داخلی بر پایه احکام اسلامی هستند. مالزی جزو کشورهایی است که اسرائیل را به رسمیت نشناخته و بر این امر تاکید دارد. اما به دلیل اقتصاد پویا و گسترده، روابط خوبی با اکثر کشورها دارد و عموما سعی میکند تا اهداف خود را در قالب فضای بین الملل و توسط نهادهای بینالمللی پیش ببرد.
در پایان باید به این نکته توجه کنیم که نشانههای یک حکومت اسلامی علاوه بر لزوم تجلی در ایدئولوژی ها و ساختار سیاسی آن، باید در عملکرد و ثمرات آن حکومت نیز پدیدار شود. چرا که انگیزه اسلام از برقراری حکومت، برقراری عدالت در جامعه و رشد انسانها در سایه آن است. از آن سو با توجه به وجود ایدئولوژیها و جریانهای گوناگون، باید شاخصهای معینی در مولفههای مختلف تعریف شود. البته در بسیاری از مولفهها میتوان شاخصهای مشترکی بین حکومت اسلام و دیگر حکومتها یافت، اما آنچه که امروزه جهان اسلام را به طور دقیق و کامل از خارج آن متمایز میکند، دشمنی با اسرائیل است.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.