ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

منبرنوشت / «امید به جمهوری اسلامی واقعی‌ست؟»

بسم الله الرحمن الرحیم

امید به آینده‌ی انقلاب اسلامی به دلیل باورهای ما به سنن غیبی نیست! بی شک سنن غیبی خداوند در عالم جریان داشته و ایمان به این سنن غیبی جزء مسلّم ایمان به اسلام است (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ، آیه ۳ سوره‌ی مبارکه‌ی بقره) اما مبنای امید ما به آینده‌ی انقلاب اسلامی در حال حاضر این باورهای غیبی نیست بلکه کاملاً عینی و مشهود است. اما چطور؟ با این گرانی و این وضعیت اقتصادی چطور صحبت از امیدِ عینی و مشهود به آینده می‌توان کرد؟

تأثیر نظام واژگانی تمدن‌ها

اندیشه‌ای که تبدیل به یک تمدن می‌شود، از طریق واژگانش هنجارهای خود را بر اذهان عموم تحمیل می‌کند. وقتی تمدن غرب را بررسی می‌کنیم، به روشنی درمی‎‌یابیم که این تمدن با اندیشه‌ی غلبه‌ی اقتصاد شکل گرفته. فلذا تمام مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و سیاسی با تأثیرشان در اقتصاد و آورده‌های اقتصادی‌شان ارزیابی و تحلیل می‌شوند. چنین اندیشه‌ای نظام واژگانی متناسب خودش را نیز تولید کرده و جامعه‌ی مطلوب را با واژه‌ی «رفاه» به ما معرفی می‌کند. در تمدن غربی اگر رفاه در جامعه بیشتر باشد یعنی جامعه‌ی پیشرفته‌تری داریم. فلذا برای ما رفاه و به تبع آن ابعاد مرتبط با این واژه در اقتصاد (مثل گرانی و تورم و تکنولوژی و...) نشانه‌ی پیشرفت و مایه‌ی امید خواهد شد.

از شرق چین تا غرب آمریکا

تمام کشورهای دنیا از شرق چین تا غرب آمریکا خود را ذیل این تمدن تعریف کرده و رقابت‌شان با یکدیگر را ذیل نظام واژگان همین تمدن که حاکی از نظام ارزش‌های آن است قرار داده‌اند؛ به جز ایران. جمهوری اسلامی ایران خود داعیه‌دار تمدنی دیگر است و نافی نظام ارزشی و بالتَبَع نظام واژگانی این تمدن است. اگر می‌گوییم نافی هنجار بودن و ارزش بودن «رفاه» هستیم نه به این معنی که طرفدار «فقر» باشیم بلکه نافی دوگانه‌ی «رفاه – فقر» هستیم. تمدن اسلامی با توجه به ارزش‌های خود نظام واژگانی‌اش را خلق نموده و در نظام واژگانی خودش رقابت شکل می‌دهد؛ بنابراین هر تحلیلی از عینیت و مشهود عالم در مقایسه‌ی بین جمهوری اسلامی و غرب اگر این اختلاف نظام واژگانی را لحاظ نکند ابتر بوده و بی‌نتیجه خواهد ماند.

انسان‌ها یا منابع انسانی؟...

اما اندیشه‌ی تمدن اسلامی چیست و به تبع آن نظام واژگانی‌اش چه خواهد بود؟ در اندیشه‌ی اسلامی فرهنگ و ارزش‌های انسانی غلبه دارد فلذا حفظ کرامت انسان مطلوب این تمدن است. اگر مطلوبیتِ اصیل ما کرامت انسان بود، با این معیار به خوبی روشن می‌شود که چطور کرامت انسان را جمهوری اسلامی حفظ و محقق کرده و چطور این ارزش اصیل در غرب کاملاً مضمحل شده. در اندیشه‌ی اقتصادمحورِ غرب دیگر انسان‌ها انسان نیستند بلکه نیروی کارند و منابع انسانی در کنار سایر منابع مثل منابع مالی و... تنها یکی از منابعی است که باید برای بهبود آن کوشید تا نتیجه که همان درآمد اقتصادی بیشتر و سود بیشتر (در مقیاس خرد برای شرکت‌ها و در مقیاس کلان برای اقتصاد کشور که البته آن هم در نظام سرمایه‌داری نهایتاً برای سرمایه‌داران خواهد بود) است حاصل شود.

کارگران حاکمیت؛ فقط.

برای مثال در تمدن غرب فرزند از آن پدر و مادرش نیست. بلکه نیروی کار برای حاکمیت است فلذا باید پیوندهای عاطفی‌اش قطع شده تا متمرکز بر کار شود. باید از کودکی یاد بگیرد ساعت‌ها به دور از خانواده باشد بنابراین آموزش رسمی و عمومی به نحوی شکل می‌گیرد که ساعت‌های زیادی فرزندان از خانواده دور باشند و نهایتاً در سن ۱۸ سالگی با لگدی به خانواده از آن جدا شده و مستقل زندگی کنند. اگر پدر و مادر ارزشی خلاف ارزش‌های حاکمیت به فرزند آموزش دهند (مثلاً تربیت‌شان نافی همجنسبازی باشد) حاکمیت این حق را برای خودش قائل است که فرزند را از این پدر و مادر گرفته و به زوج دیگری بسپرد چرا که این فرزند نیروی کار حاکمیت است و خانواده صرفاً کارگران حاکمیت‌اند برای تربیت نیروی کارش!

یک نظام واژگانی نوین

اما تمدن اسلامی انسان می‌خواهد و نه نیروی کار. انسان متوازن و متعادل. انسانی که عاطفه دارد، فطرت دارد، روابط اجتماعی دارد. بی شک اگر کرامت انسان محور شد، اقتصاد هم در سایه‌ی تضمین کرامت انسان معنا می‌یابد بنابراین نظام واژگانی تمدن اسلامی در اقتصاد مبتنی بر «عدالت – تبعیض» شکل می‌گیرد و نه «رفاه – فقر». چرا که عدالت به خلاف رفاه تنها تابعی از اقتصاد نیست بلکه تابعی از فرهنگ و اقتصاد است و تضمین‌کننده‌ی کرامت انسان است.

جایگاه جهاد تبیین

با این نگاه به وضوح روشن است که جمهوری اسلامی کاملاً عینی و مشهود نسبت به تمدن غرب در حفظ و تضمین کرامت انسان پیش رفته است. هر چند در تحقق عدالت هنوز با مطلوب خودش بسیار فاصله دارد؛ ولی مجموع شاخصه‌هایی که حافظ کرامت انسان و انسانیت او هستند در جمهوری اسلامی در قیاس با غرب، هر ناظر بی‌طرفی را به تحسین جمهوری اسلامی وامی‌دارد. دقیقاً همین مطلب است که لزوم جهاد تبیین را دوچندان میکند. ما پیشرفتگی خودمان در کرامت و انسانیت را برای انسانِ خسته و افسرده‌ی غربی روایت نکرده‌ایم به خلاف غرب که پیشرفتگی خودش در رفاه طبقات سرمایه‌دارش را برای ما روایت کرده. انسان غربی امروز تشنه‌ی انسانیت و کرامت نفس است و این بزرگترین نقطه‌ی امید برای آینده‌ی جمهوری اسلامی است بی آن که بخواهیم متوسل به غیب عالم شویم. هر چند که سنن غیبی عالم نیز با نظام تحلیلی درستی از مشهود عالم، کاملاً منطقی و عقلایی بوده و مؤیّد همین مطلبند.

دانشگاه شریفهیات الزهرا سمنبرنوشتتمدن غربامید
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید