من علی هستم کمی چشمان خود را باز کن
گریه هایم را ببین و بعد از آن پرواز کن
اینهمه تاکید غسل از روی پیراهن چرا؟
پرده برداری کن ازغم ها وکشف راز کن
می روی اما برای کودکانت دست کم
چند روزی بیشتر باش و به جنت ناز کن
گیسوان کودکان خیلی پریشان گشته است
با همان دست شکسته همسرم،اعجاز کن
هر زمان یاد از گل شش ماهه ات کردی فقط
یادی از زیرگلو و تیر و تیرانداز کن