نفاق چیست؟
پس از اینکه پرونده ویژه این شماره نشریه مشخص شد و به مفهوم نفاق رسیدیم. تصمیم گرفتیم تا برای نگاه قرآنی و برحسب روایات به مفهوم نفاق سراغ یکی از پژوهشگران این حوزه برویم و با کمی تحقیق به حجت الاسلام مهدی سلامت رسیدیم که احتمالاً نام ایشان برایتان آشنا باشد. حدود یک ساعتی با ایشان گفتوگو کردیم که خلاصهای از این گفتوگوی مجازی در ادامه آمدهاست.
چه میشود که یک انسان یک جریان منافق میشود؟ هدف از منافق شدن چیست؟ آیا منافق را میشود شناخت؟
مفهوم نفاق چیست؟ آنچه که در کتب لغت میبینیم این است که منافق از ریشه نفق است. نفق به چه معنا است؟ مثالی در کتب لغت آمده است که خزندهای شبیه موش صحرایی که دو خانه برای خود میسازد، یکی خانهای مخفی در زیرزمین به نام نافقاء و دیگری خانهای آشکار به نام قاصعاء. وقتی به این موش صحرایی حمله میشود، موش از خانهی علنی (قاصعاء) به خانهی مخفی خود (نافقاء) وارد میشود. لذا ریشه نفق به این معنا جمعبندی میشود یعنی لانهای که از یک در وارد آن میشود و از راه دیگر خارج میشود.
حال چرا به منافق، منافق گفته میشود؟ یعنی راهی که در دل میپیماید و راهی که به آن عمل میکند متفاوت است. چنین انسانی را منافق مینامیم. او نفاق دارد و کارش منافقانه است.
چه میشود که کسی منافق میشود؟ نفاق جایی به وجود میآید که فرد محتاج و تشنه ثروت و قدرت است و برای رسیدن به قدرت، فرد خود را همرنگ جماعت صاحب قدرت و ثروت (صاحب حکومت) میکند.
منافق دو هدف را معمولا طی میکند: اولا اینکه با شما همرنگ میشود و در شما نفوذ میکند تا از قدرت و ثروت استفاده کند. ثانیا با شما همعقیده نیست و مخفیانه در هر فرصت به شما ضربه میزند.
اکنون ما به دنبال بررسی بالاترین درجه از نفاق یعنی نفاق سیاسی هستیم که دو هدف بالا را طی میکند. اساسا ضرورت پرداختن به بحث نفاق چیست؟ چرا شناخت نفاق اهمیت دارد؟
به مناسبت نزدیکی به ایام عید غدیر موضوعی را بگویم. پیامبر میفرمایند من از جبرئیل درخواست کردم که من را از بیان این قصه که برایتان خواهم گفت معاف بدارد. چرا پیامبر چنین حرفی میزنند؟ میفرمایند برای اینکه من میدانم اهل تقوا کم هستند و یقین دارم منافقین بسیار بسیار زیادند. آنهایی که به تعبیر قرآن آنچیزی را میگویند که در دلشان نیست. حکومت پیامبر بعد از ده سال که در مدینه شکل گرفت دچار آفت نفاق شد. حکومت امیرالمومنین در طی چهار سال و هفت ماه همواره دچار مساله نفاق شد. چه کسانی مدعی دین بودند و مقابل امیرالمومنین ایستادند؟ چه کسانی بیعت کردند و بیعت خود شکستند؟ حکومت امام حسن(ع) هم که ۶ ماه به طول انجامید دچار مشکلات داخلی و جریان نفاق شد. جمهوری اسلامی هم در طی این ۴۱ سال مشکل اصلیاش جریانات داخلی نفاق است. در عید قربان هم رهبری فرمودند اگر جریان تحریف حل بشود، جریان تحریم هم شکست میخورد. جریانات تحریف همان جریانات نفاق است. شاید چادر سر کنند یا عبا و عمامه داشته باشند، خیلی ژست انقلابی هم بگیرند و بزرگترین ضربهها را هم بزنند. حکومت اسلامی از ابتدا آنقدر که از دشمن خارجی ضربه خورده است، از دشمنان داخلی (جریان نفاق) ضربه نخوردهاست و به تعبیر قرآن مقدمات ضربهای که دشمن خارجی میزند را همین جریان نفاق در داخل فراهم میکند. پس پُر واضح است که جریان نفاق واقعا اهمیت دارد.
حال سوال این است که آیا جریان نفاق را میتوان شناخت؟
در خطبه ۲۱۰ نهجالبلاغه حضرت علی(ع) راویان حدیث را دستهبندی میکنند. ازجمله راویان حدیث به راوی منافق اشاره میکنند. او دروغگوست و حدیثی را نقل میکند و البته افراد زیادی هم فریب میخورند. اینجا امیرالمومنین میفرمایند: خدا در قرآن به شما درباره منافقین خبر دادهاست و آنها را برای شما توصیف کردهاست. لذا حجت تمام میشود و کسی نمیتواند بگوید که نمیدانستم و نفهمیدم و حواسم پرت شد. لذا باید برای کشف ویژگیهای نفاق و منافق به قرآن رجوع کنیم.
از همینجا وارد بحث قرآن میشویم یعنی میفهمیم یکی از محکمترین و قطعیترین متون دینی ما یعنی قرآن که منافقین را در سورههایی متعدد ویژگیهایشان را بیان کردهاست، باید استفاده کنیم. باید وارد مباحث قرآنی بشویم و بتوانیم این ویژگی ها را لیست کنیم. گاهی ویژگیها جزئی و گاهی کلان است. برخی ویژگیهایشان مبنایی و برخی عملی و اجرایی است. قرآن کریم در سورههای متعددی ویژگیهای جریان نفاق را، همان جریانی که در زمان پیامبر، وجود نازنین رسول الله در مدینه در حال مبارزه با آن بودند را آوردهاست. البته فراموش نکنیم مبارزه و مجاهدت با جریان نفاق بسیارسخت است، خیلی سختتر از مبارزه با جریان کفار است چون هم در دل جامعه مسلمانان هستند و هم ظاهرسازی میکنند و مخفیانه ضربه میزنند و اساسا مبارزه با منافقین از جنس مبارزه با کفار نیست. شما متعدد در قرآن و سیره پیامبر میبینید که پیامبر متعدد در برابر کفار شمشیر کشید اما شما هیچگاه نمیبینید پیامبر مقابل منافقینی که در خطبه غدیر هم ذکر میکنند که زیاد هستند، اعلام جنگ کرده باشند. در سورههای متعدد مانند بقره، مائده، نساء، احزاب و ... اشاره به ویژگیهای جریان نفاق شدهاست. در قرآن کریم یک سوره به صورت مختصر ویژگیهای جریان نفاق را آوردهاست، سوره مبارکه منافقون در جزء 28 که سه بخش کلی دارد که مطالعه آن ما را به شناخت و نحوه مقابله با این جریان میرساند. این 3 بخش عبارتند از: اول شناخت جریان نفاق قبل از رسوا شدن، دوم ویژگیهای جریان نفاق بعد از رسوا شدن که البته آن موقع دیگر اسمش جریان نفاق نمیباشد. حالا فرض کنید به تعبیر امیرمومنان در نهج البلاغه اهل بغی هستند یا به عبارتی در برابر حکومت اسلامی طغیان کردند و دیگر معلوم شدهاست که اینها در حال ضربهزدن هستند. بخش سوم و پایانی سوره مبارکه منافقون هم تخصیص دارد به وظیفه مومنان در برابر جریان نفاق.
منافقین دو ویژگی پررنگ دارند که مبارزه با آنها درجامعه و حکومت اسلامی را سخت میکند؛ منافقین به شدت ظاهرسازند یعنی ظاهرشان را مطابق با ارزشهای جامعه تنظیم میکنند. دراینباره تعبیری در سوره منافقون آمده که می فرماید: «واذا رایتهم تعجبک اجسامهم/آیه4» یعنی قیافههای چشمپرکنی دارند. نکته دوم که چندجا در قرآن آمده «و ان یقولوا تسمع لقولهم» یعنی حرفهای شنیدنی دارند، ژست چشم پرکن، حرفهای گوش پرکن دارند. لذا این نکته خیلی مهم است که در داخل با دشمنی مواجهیم که ظاهرش و شعارهایش ابدا رنگ و بوی دشمنی ندارد. حال سختی کار در اینجاست که بسیاری از جامعه شما را عوام تشکیل دادند، کسانی که تحلیل ندارند، کسانی که زود با ظاهر فریب میخورند، کسانی که حافظه تاریخیشان ضعیف است. در این صورت مبارزه با نفاق سخت میشود و جریان نفاق با همین ظواهر دل خیلیها رو میبرد حال با این شرایط شما میخواهید علیه جریان نفاق شمشیر بکشید! جامعه برنمیتابد و سوال میکند که به چه دلیل؟ باید اجازه بدهید که جریان نفاق خودش، خودش را لو بدهد.
و توجه کنید که جریان نفاق ظاهر خودش را با ارزشهای روز جامعه به روز میکند یعنی اگر به عنوان مثال 1400 سال قبل یک ارزش جدی در جامعه، ایمان به رسولالله بوده شما در آیه اول سوره مبارکه منافقون میبینید: «اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسولالله» یعنی پیامبر منافقین نزد تو میآیند و با تاکید شهادت میدهند و موکد میگویند ما قبول داریم که تو پیامبر خدایی. حال امروز امکان دارد منافقین چه کارهایی در جامعه بکنند؟ ببینید امروز ارزش در جامعه چیست؟ یک وقت هست ارزش در جامعه مردم و رسیدگی به مردم است، در این موقعیت منافقین از مردم دم میزنند. یک وقت ارزش قانون است، منافقین از قانون دم میزنند. یک وقت هست به عنوان یک ارزش پررنگ حیاتی در جامعه که باید دلها متوجه آن باشد، ولایت فقیه هست، منافقین خیلی خوب میگویند مقام معظم رهبری.
دقت کنید دوتا ویژگی در شناخت جریان نفاق را میخواهم با هم بگویم، یک آیه دیگر هم از سوره مبارکه عنکبوت اضافه میکنم و این مبحث را جمعبندی میکنم. در آیه 10 سوره مبارکه عنکبوت، قرآن میفرماید: «و مِنَ النّاس مَن یَقولُ آمَنّا بالله»
از بین مردم کسانی هستند که میگویند ما ایمان آوردیم به خدا. «فَإذا أُوذِیَ فی اللهِ جَعَلَ فِتنَهَ النّاس کَعَذابِ الله» و چون آزاری در راه خدا ببینند، آن فتنه و عذابی که از جانب مردم میبینند را به مانند عذاب خدا در نظر میگیرند یعنی خیلی سنگین به نظرشان میآید این میشود یک وجه. وجه دوم، ما چه کاری انجام دهیم تا از عذاب خدا راحت شویم؟ به خدا باید بگوییم چشم تا خدا ما را عذاب نکند. چه کاری انجام دهیم تا از مشکلاتی که کفار و بقیه هرروز برای ما به وجود میآورند، نجات پیدا کنیم؟ به همون نسبت به کفار میگوییم چشم تا بلا و مصیبتشان را از سر ما کنار بزنند. لذا در مسیر آزار دیدنها در دینداری، مجدد دست منافقین رو میشود. یعنی حضور ندارند و پیدا نیستند، اهل این هستند که این مشکل را طوری ماستمالی کنند و با کمترین هزینه حتی بدون هزینه دنیای خود را بگذرانند.
از کنار هم قرار دادن این سه چهار آیه به این میرسیم که منافقین در جامعه اسلامی زندگی میکنند و کفار خارج از جامعه اسلامی زندگی میکنند. کفار برای جامعه اسلامی در طول زمان مشکلاتی ایجاد میکنند، منافقین اهل هزینه دادن برای دفاع از دین خود نیستند لذا اهل چراغ سبز نشان دادن به کفار هستند بلکه خطر کفار عقب برود. یعنی لذا از شناخت جریان نفاق ابدا مفاهیم عاشورا، هیهات مناالذله، مجاهدت، استقامت، پایداری در زبان، سیره و عملکرد و مانیفستهای تشکیلاتی آنها نیست و به دنبال یک دین بیضرر نه، یک دینداری بیضرر هستند یعنی هم به ظاهر دیندار باشند تا بتوانند از ثروت و قدرت استفاده کنند و نفوذ هم کنند و ضربه بزنند، هم آسیبی نبینند.
لذا برای آسیب ندیدن به کفار متمایل میشوند و مثلا به زبان خودشان ما ترسیدیم و باید برویم یک سلامی بکنیم تا آنها هم سلام کنند و آسیبشان عقب برود. نکته آخر را هم بگویم و این مبحث را تمام بکنم، منافقین یک جا با کفار، قرآن در این خصوص تعبیر زیبایی در سوره مبارکه حشر دارد.
در آیه 11 سوره مبارکه حشر میفرماید منافقان برادران کافران اند: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا»، اِخوان، اخوت این رابطه کجا شکل میگیرد؟ وقتی شما اشتراکی با کسی دارید بالاخص با برادرت پدر مشترک داری با او رابطه اخوت داری، یک وقتی با برادر دینی خودت دین مشترک داری مجدد رابطه با او اخوت داری، مثلا قرآن میفرماید: «اِنّما المومِنونَ إخوَه» مومنان با هم برادرند.
منافق چطور است؟ منافق به دلیل بیماری قلبی بسیار مهم و بدتر از سرطان قلب به نام محبت نسبت به دنیا، به نام حب دنیا در جامعه اسلامی ابدا نمیتواند قبول کند الدنیا مزرعه الآخره، برای منافق دنیا اصل است و دنیا اصالت دارد. خدا با سنتها و قواعد خودش سطحی از دنیا را برای مومنین میپسندد و سطح دیگری از دنیاگرایی را برای جامعه کفر میپسندد. ابدا اینطور نیست مومنین همانطوری که کفار از دنیا بهرهبرداری میکنند و در رفاه و لذت هستند، مومنین هم همانطور بهرهبرداری کنند و در رفاه و لذت باشند. چون اصلا قاعده استفاده از دنیا در جامعه اسلام و کفر متفاوت است. مومنین میگویند ما دنیا را برای آخرت میخواهیم، بعد کفار میگویند ما دنیا را برای دنیا میخواهیم لذا پایه زندگی کافران بر مبنای لذت است. از هر چیزی که لذت ببرند، آن را میخواهند. حالا اگر کسی در جامعه اسلامی محبت نسبت به دنیا در دلش باشد، وسوسههای دنیا در دلش باشد، خارج را میبیند و فقط حسرت میخورد یعنی به دنبال این است که چطور خودش را شبیه به آنها بکند؟ چطور نزدیک به آنها بشود؟ لذا کمکم سبک زندگی منافق رنگ و بوی سبک زندگی کفر را میگیرد. دوست دارد به لذتهای آنها برسد، تمام نگاهش به آن سمت است. کمکم در لایه محبت نسبت به دنیا با کفار مشترک میشود.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.