ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۱۵ دقیقه·۴ سال پیش

نفوذناپذیر

سلام علیکم و رحمه الله

اعوذ بالله من شیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین علیهم السلام و لا سیما بقیه الله فی الارضین عجل الله تعالی فرجه الشریف و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین کن الان الی قیام یوم الدین

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

ان­شاءالله که امام زمان از این جلسه‌ی ما راضی باشند و آنچه می‌گوییم و می­شنویم، موجبات خرسندی دل نازنین­شان را فراهم کند. محضر مبارک حضرت حجت، تقاضا دارم خواهران و برادران گرامی، عاشقانه و خالصانه با صدای بلند صلوات ختم بفرمایند.

راهبرد داخلی دین

ظاهراً در روز گذشته متاسفانه به‌دلیل ضعف اینترنت در مکانی که من قرار داشتم و مباحث را ارائه می دادم، خلاصه مباحث دیروز درست شنیده نشده. یک مرور اجمالی بر مباحث روز گذشته ان­شاءالله داشته باشم و به توفیق الهی بحث را در آیه ۲۹ سوره مبارکه جلو ببریم. ببینید عزیزان سرفصل سبک زندگی مومنانه به پیغمبر و جبهه رسول اکرم این دو جمله است. این دو جمله­ی به‌هم‌پیوسته که به تعبیری شما در قرآن می‌بینید، بدون حرف ثُمّ یا واو و فاء و ... این‌هاکنار هم قرارگرفتند: أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ در آیه ۲۸. در آیه‌ی قبل شما متوجه شدید که ما یک دین داریم به نام دین حق. یعنی قرار است که دین حق بر تمام ادیان آسمانی غلبه کند، حتی آسمانی، زمینی و من‌در‌آوردی و این‌ها که هیچ؛ یعنی اگر یک زمانی دین حضرت مسیح دین حقی بود، تنها دینی که باید همه‌ی بشریت به این دین می‌گرویدند و حضرت عیسی این دین را در دنیا تبدیل می‌کرد یک زمانی دین حضرت موسی، بعد از نزول قرآن و بعد از بعثت نبی اکرم، فقط و فقط دین حق، دین اسلام است؛ مکتب قرآن است، با تبیین پیغمبر و عترت. و در آیه ۲۹ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ این مطلب در آیه ۲۸ کاملا فهمیده می‌شود که تمام ادیان باید بروند کنار؛ حتی ادیانی که آسمانی بودند، علاوه بر این‌که تحریف هم نشده باشد. پس ما الان عزیزان، دوتا قاعده داریم، دو طرف داریم که دارند خلاصه این‌جا نقش ایفا می­کنند. این‌جا دارند اخذ پیرو می­کنند و برای خودشان دارند تبلیغ می­کنند. اولاً دین، دین حق است، مکتب قرآن است. دین اسلام، دین پیغمبر است و در مقابل دین باطل. هر دینی که می‌خواهد باشد. اگر این شد، ما باید دقت کنیم عزیزان، یک دایره درون مکتب داریم که رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ راهبردش هست که إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ راهبرد این است که ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ یعنی این معیت، راهبرد ِداخل مکتب است.

راهبرد خارجی دین

یک راهبرد برای خارج از آن است. خارج از چارچوب مکتب اسلام و قرآن است. کسانی که نیامدند در برابر قرآن سر خم کنند، در برابر آن­ها باید چه کنیم؟ که همه‌ی آن­ها در یک کلمه کافر نامیده می­شوند؛ یعنی حق­پوشی کردند؛ که البته مراتب دارد. یکی خدا را منکر می­شود، یکی پیغمبر را منکر می­شود، یکی قرآن را منکر می­شود. همه این­ها کافر خطاب می­شوند. چه باید کرد؟ عزیزان قرآن سه کلمه اینجا دستورالعمل داده است. خواهش می­کنم خواهران و برادران، این‌جا را دقیق شوید. این توضیح را بنده عرض می­کنم که ان­شاءالله این مطلب دقیق جا بیفتد و مشکلی این‌جا نداشته باشیم چون گاهی اوقات این‌جا را خوب توضیح نمی­دهند. مطلب خوب اصطلاحاً صاف نمی­شود. ببینید عزیزان أَشِدَّاءُیعنی چی؟ به من بگویید. من ادعا دارم شاید یکی از بهترین توضیحات و تفسیر­ها را این‌جا حضرت آیت­الله جوادی دارند که در درس تفسیرشان در آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح فرمودند: این شدّت، این محکم‌بودن بر کفار یعنی نفوذناپذیری. خوب ممکن است شما با یک سری از کفار در جنگ باشید و یا با یک سری از کفار در صلح باشید. اشکال ندارد با آن کافری که در جنگ هستید، می­جنگید و با آن کافری که در صلحید، در صلحید؛ اما در برابر تمام کفار یک قاعده نباید فراموش شود، آن هم چی؟ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ یعنی در برابر کفر ِکافران نفوذناپذیر باشید. از کفر آن­ها حق ندارید هیچ اثری بپذیرید. یاران پیغمبر این طور عمل می­کنند. یاران پیغمبر این گونه عمل می­کنند. نفوذناپذیر بودن در برابر کفر کافران.

عرصه‌های نفوذ کفار

حالا عزیزان ببینید یک‌وقت این کفر کافران را شما مثلاً در عرصه‌ی جغرافیای سیاسی خوب متوجه می­شوید. همه خوب می‌فهمند که اگر کافری خواست حمله، نفوذ یا دشمنی کند، باید جلویش بایستید، مرزها را ببندید و نگذارید نفوذ پیداکند. اما یک‌وقت هست در فضای رسانه­ای، در فضای فرهنگ، در فضای علم رسانه، وقتی حرف­هایی مثل رسانه، فرهنگ و علم می­آید، کمتر به اذهان خطور می­کند که آیا در عرصه‌ی علمی هم می­توانند کافران نفوذ کنند؟ آیا در عرصه‌ی فرهنگ می‌توانند نفوذ کنند؟ در عرصه‌ی اقتصاد، در عرصه‌ی پزشکی و تمام عرصه­ها. این‌جا مطلق خداوند متعال فرمود که باید شما محکم بایستید در برابر کفر کفار. این‌جا یک قدری پیچیده می­شود. یه قدری سخت می­شود این‌جا.

فرض بفرمایید شاید صداوسیمای ما یک فیلم سینمایی ساخته‌ی هالیوود را به مردم نشان بدهد. این‌جا یک درک خاصی می‌خواهد که مخاطب متوجه بشود که آیا با این فیلم اثری روی او گذاشته می­شود یا نه. مثلاً فرض کنید اگر کسی بگوید مرکز فیلم سازی هالیوود در آمریکا همین­طوری فیلم می­سازد، بر محور غضب و شهوت و این­ها، مبنای سیاسی و دینی ندارند، معلوم است که نه رسانه می­شناسد نه سینما و نه هالیوود که این­ها، همه اهداف پلید شیطانی‌شان را گاهی اوقات در قالب برخی فیلم‌ها و سریال‌ها به مخاطب القا می­کنند. این مطلب خیلی مهم است.

نفوذ در عرصه‌ی علمی

در عرصه علمی هم همین­طور. تا می­گوییم فضای علمی، یک عده­ای می­گویند در عرصه‌ی علمی دیگر نفوذ یعنی چه؟ قاعده علمی است دیگر. دودوتا می­شود چهار تا. بعد می­آیند مسخره می­کنند مثلاً می­گویند آهان ما ریاضی کفرآمیز داریم؟ ریاضی اسلامی داریم؟ منظور ما این نیست. قطعاً خیلی واضح است که منظور ما این نیست. اما گاهی اوقات عزیزان ما در یک سری علوم پایه و یک سری علوم انسانی متوجه می­شویم که بزرگان فریاد می­زنند و می­گویند مثلاً این رشته­های علوم انسانی مبنایشان کفرآمیز است. مبنایشان مسموم و ضد قرآن است. خب {در} فضای علمی این شاید برای عده­ای قابل درک باشد. مثلا در رشته­ی چی؟ اسم نمی‌برم چون نمی­خواهم درگیر مصادیق بشویم. می­خواهم در این نکته دقیق باشیم. حتی اگر یک مطلبی اسمش شد مطلب علمی، به این معنا نیست که دیگر ما دهانمان بسته بشود و نخواهیم مبانی این علم را بررسی کنیم، نخواهیم مبانی اندیشه­ای دانشمندان مولّد آن علم را بررسی کنیم. نه! ما دهانمان بسته نمی­شود. بررسی می­کنیم عزیزان حتی علومی که تحت عنوان علوم پایه و علوم فنی مهندسی، گاهی اوقات در دانشگاه­های مختلف نامیده می­شود. آیا می­توانیم این باب را باز کنیم؟ این‌جا توقف است؟ این‌جا بن بست است؟ باب را باز کنیم و بگوییم دانشمندان این علم را این­گونه طراحی کردند؟ کتاب هایی این‌گونه نوشته­اند؟ ما می­توانیم فرض بفرمایید بازنویسی، بازآموزی و بازاندیشی این‌جا به خرج دهیم. مبانی این امر را بررسی کنیم تا ببینیم ریشه در کفر دارد یا ندارد. آیا مبانی­اش مثلا توحیدی است؟ آیا مبانی­اش به این ترتیب است که طبیعت خالق است یا نه، مبانی اش به این شکل است که خالقی وجود دارد. این­ها همه، عزیزان، جای بحث و بررسی دارد. این نکته را چون در این فضای علمی و دانشگاهی حاضر شدم، دارم مطرح می‌کنم که باید این را دقت کنید به عنوان یک قاعده، درباره‌ی هر آنچه که در غرب و شرق تولید می­شود، یعنی در بین جماعت کفار. ما شعارمان ابتدا انقلاب اسلامی و شعار مستمر انقلاب اسلامی این بوده که نه شرقی و نه غربی. هر آن­چه که تولید می­شود، اگر ریشه در کفر داشت، اگر ریشه در آن‌ها داشت، باید جلوی آن ایستاد. عرض کنم، نفوذناپذیر با آن مقابله کرد که قطعاً اثرش را در جامعه اسلامی خواهدگذاشت. مصداقی وارد نمی­شویم. نمی­خواهیم علوم مختلف را نام ببریم و به چالش بکشیم اما این را باید دقت کنید که دانشمندان با فضای فکری خودشان می­اندیشند، حرکت و تولید می­کنند و هیچ‌وقت شما هیچ دانشمندی را روی زمین نمی­توانید پیدا کنید که جهان­بینی او در تولید علم او موثر نباشد و بگوید من اینها را از هم تفکیک می­کنم و من فقط می­خواهم بنویسم دو به‌علاوه دو می­شود چهار و دیگر نیایید من را مسخره کنید و بگویید در فضای جهان اسلام دو به‌علاوه دو می­شود پنج، من ِکافر دو به­علاوه دو را می‌گویم چهار! نه! سیستم و سامانه­ای که آن علم را بیان و هدف­گذاری و دنبال می­کند، همه‌ی این‌ها جای بررسی دارد. در رابطه با خیلی مسائل دیگر مانند فرهنگشان، هنرشان، ورزششان، تکنولوژیشان، این­ها را باید بررسی کرد و جایی برای بررسی هم وجود دارد. من خواهش می­کنم که کسی بدون بررسی، همان ابتدا به ساکن بگوید که این­ها دیگر جایی برای بررسی نیست، این­ها افراط است، نه! آنچه که از کفر می‌آید، اگر مبانی اندیشه­ای ِکفر در آن بود، یک‌وقت هست واضح {است و} متوجه می­شویم، یک‌وقت هست که نه، باید تحلیل کنیم، بالا پایین کنیم، آثار اجتماعی که از جهان کفر صادر شد، چه یک مطلب علمی، چه یک تکنولوژی بررسی شود و به آن رسیدگی شود. اگر این شد که ما به این‌جا رسیدیم، تمدن اسلامی که دنبالش هستیم قطعاً و بلاتردید در جامعه اسلامی­مان محقق خواهد شد؛ یعنی ما از خودمان حرف برای گفتن داریم. خب این قاعده‌ی کلی أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ.

سیمای یاوران حجت‌ابن‌الحسن(عج)

من یک مطلب دیگر اضافه کنم چون خلاصه تا الان یه قدری تکرار بحث دیروز بود. خلاصه فرصتمان هم کم است و من دو سه روز بیشتر در خدمت این جلسه نیستم. آیه ۲۹ را هم تمام کنیم. این مطلب را هم اضافه کنم عزیزان. بزرگواران، یاران پیغمبر یک توصیفی در کتاب تورات دارند. یک مثلی در کتاب تورات داشتند و یک مثلی در کتاب انجیل. کاَنَّ این­طور فرض کنید، می‌خواهم مثال بزنم خلاصه قابل فهم باشد برای همه عزیزان؛ اگر یک روزی جماعت یهود به حضرت موسی مثلاً عرضه می­داشتند که: یا نبی­الله، آن پیغمبری که دینش جهانی می‌شود، دینش بر همه ادیان عالم غلبه می­کند چه پیروانی دارد؟ یارانش چگونه­اند؟ این بیان را فرض بفرمایید. خداوند در کتاب تورات خطاب به جماعت یهود عرضه داشته: تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ ۚ یا رسول‌الله، آن‌ها را می‌بینی؟ یاران پیغمبر، مَثَل­شان در تورات به چه شکل است؟ آن­هایی که می‌خواهند دین حق را در تمام سرزمین های عالم حاکم کنند، آنان راکعان هستند، ساجدان هستند که اِبتغاءِ فَضل دارند از خدا و به دنبال کسب رضایت خدا هستند. یعنی عزیزان، در یک کلمه، به‌جدّ رابطه­شان با خدا را محکم کردند و تقویت کردند؛ یعنی به‌جدّ دست گدایی­شان در برابر خدا دراز است. اولویت اول ِزندگی­شان، کسب رضایت خداست. کسب رضایت خدا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا دنبال این‌اند که رضوان خدا را به دست بیاورند و رضایت خدا اگر باشد، رضایت دیگران شاید حاصل بشود. شاید حاصل بشود، شاید هم نشود! اگر رضایت خدا نباشد، هرکسی می‌خواهد راضی باشد، تمام ِعالَم راضی باشند، رضایت خدا برای آن‌ها اصل است. در ادامه‌ی آن می‌توانند رضایت ِبه‌حق ِدیگران را جلب کنند؛ اما اگر بخواهند از سر ِباطل، با پا روی حق گذاشتن رضایت دیگران را جلب کنند، رضایت خدا را در پی ندارد. لذا اولویت و اصل است. می­بینید در شعارهای تبلیغاتی می‌نویسند: میزان، رضایت مشتری است، برای این‌ها میزان، رضایت خداست. خیلی اوقات می­شود مشتری راضی است ولی خدا راضی نیست. خیلی اوقات می­شود خدا راضی است، مشتری راضی نیست. برای این­ها میزان در زندگی‌شان رضایت خداست. بعد می­فرماید سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ علامت آن­ها در چهره­شان، علامت پینه در پیشانی می­بینی به‌خاطر سجده­ها، به‌خاطر سرخم‌کردن­ها در برابر خدا. علامت چهره‌هایشان خشوع دربرابر خداست. شما می­بینیدشان، می­گویید که ای بابا، این از هیچ‌کس جز خدا نمی­ترسد. ای بابا، این تمام نگرانی‌ش، کسب رضایت خداست و البته افرادی هم که خدا فرمود باید رضایت­شان جلب شود. این رضایت­ها در طول رضایت خدا معنا پیدا می‌کند. لذا عزیزان، کسانی‌که به‌دنبال ظهور حجت‌ابن‌الحسن هستند، کسانی که به دنبال این­اند که دین خدا و ولی خدا را یاری بدهند، عبادت، سجده، نماز و حتی نماز شب و ارتباط با خدا در زندگی­شان خیلی پررنگ است. نمی­شود کسی اهل نماز نباشد، اهل ارتباط با خدا نباشد، اهل عبادت­های ویژه­ای مثل نماز شب و امثالهم نباشد و بعد بگوید من می خواهم این کار بزرگ عالم را انجام بدهم یعنی لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ را من رقم بزنم. باید ارتباط با خدا قوی بشود. باتری انسان در ارتباط با خدا شارژ باشد. آن موقع لا اله الا الله در زندگی­اش تحقق پیدا می­کند.

آمریکا هیچ غلطی نتوانتست و نمی‌تواند بکند!

خدا رحمت کند امام را، آن موقعی­که در ابتدای انقلاب اسلامی، ابرقدرت­هایی در برابر این کشور، این انقلاب و این جمهوری قد علم کردند، به شوروی سابق امام نامه می­نوشت شما فروپاشیده خواهید شد. صدای شکسته شدن استخوان­های کمونیسم شنیده می­شود. امام خطاب به آمریکا، برای مردم ایران تحلیل کرد که آمریکا هیچ غلطی نمی­تواند بکند. ۴۱ ساله می­خواهند ما را نابود بکنند. آن روز برایتان گفتم می­خواهند ریشه ما را بخشکانند. اما این‌طور که ما امروز در عالم شاهدیم، ظاهراً به‌زودی ریشه‌ی آن­ها خشکیده می­شود؛ فروپاشی اقتصادی. عزیزان، کسی باورش می­شد آمریکا روزی ۳۵ دلار هم برای هر بشکه نفتش بدهد؟ که بیاید نفت ما را ببرید. ما نمی­توانیم ذخیره کنیم. چه کسی این روزها را برای آمریکا می­دید؟ آمریکایی که همه‌ی هستی­اش اقتصاد و دلار هست، وقتی شما می­بینید اقتصادش این‌قدر دارد تضعیف می­شود، آیا استشمام نمی­کنید بوی دود و خاکسترهای آمریکا را؟ آیا متوجه نمی­شوید با همه‌ی وجود که این ابرقدرت این تمدن رو به زوال است؟ چرا، این اتفاقات ان­شاءالله به زودی زود محقق خواهد شد. اگر حضرت روح­الله این‌طور برابر شیاطین عالم قد علم کرد، به خاطر این­که جای دیگری با خدا بسته است. در سحر، در سجده، در شب. خوب خلاصه در درگاه الهی ضجه زده است و دست گدایی‌ش را در پیشگاه خدا دراز کرده است. ان­شاءالله خدا به همه ما توفیق بدهد. کم‌کم دهه‌ی اول ماه مبارک رمضان هم دارد تمام می­شود. چشم بهم زدیم دارد یک سوم این ماه از دستمان می­رود. خدا به همه‌ی ما توفیق بدهد که این ماه، ماه بندگی، ماه ارتباط هر چه بیشتر ما با خدا باشد. می­توانیم خودمان را در این ماه، در ارتباط با خدا هر چه بیشتر برای سربازی حجت‌ابن‌الحسن آماده و مهیا کنیم.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

هیات الزهرادانشگاه صنعتی شریفماه مبارک رمضانقرآن کریمحجت الاسلام سلامت
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید