این نوشتار، گزیده درسگفتار حجت الاسلام سلامت در حلقه جزءخوانی قرآن ماه مبارک رمضان در 13 اردیبهشتماه 99 است؛ برای دسترسی به متن کامل این درس گفتار به کانال هیأت الزهرا(س) مراجعه نمایید.
فقط این دین به برتری میرسد
ببینید عزیزان سرفصل سبک زندگی مومنانه به پیغمبر و جبهه رسول اکرم این دو جمله است. این دو جملهی بههمپیوسته که به تعبیری شما در قرآن میبینید، بدون حرف ثُمّ یا واو و فاء و ... اینهاکنار هم قرارگرفتند: أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ (آیه 28). در آیهی قبل شما متوجه شدید که ما یک دین داریم به نام دین حق. یعنی قرار است که دین حق بر تمام ادیان آسمانی غلبه کند، حتی آسمانی، زمینی و مندرآوردی و اینها که هیچ؛ یعنی اگر یک زمانی دین حضرت مسیح دین حقی بود، تنها دینی که باید همهی بشریت به این دین میگرویدند و حضرت عیسی این دین را در دنیا تبدیل میکرد یک زمانی دین حضرت موسی، بعد از نزول قرآن و بعد از بعثت نبی اکرم، فقط و فقط دین حق، دین اسلام است؛ و در آیه ۲۹لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ این مطلب در آیه ۲۸ کاملا فهمیده میشود که تمام ادیان باید بروند کنار؛ حتی ادیانی که آسمانی بودند، علاوه بر اینکه تحریف هم نشده باشد. پس ما الان عزیزان، دوتا قاعده داریم؛ اولاً دین، دین حق است، مکتب قرآن است. دین اسلام، دین پیغمبر است و در مقابل، دین باطل؛ هر دینی که میخواهد باشد. اگر این شد، ما باید دقت کنیم عزیزان، یک دایره درون مکتب داریم که رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ راهبردش هست که إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ راهبرد این است که ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ یعنی این معیت، راهبرد ِداخل مکتب است.
چه در صلح، چه در جنگ
یک راهبرد برای خارج از آن است. خارج از چارچوب مکتب اسلام و قرآن است. کسانی که نیامدند در برابر قرآن سر خم کنند، در برابر آنها باید چه کنیم؟ که همهی آنها در یک کلمه کافر نامیده میشوند؛ یعنی حقپوشی کردند؛ چه باید کرد؟ ببینید عزیزان أَشِدَّاءُیعنی چی؟ این شدّت، این محکمبودن بر کفار یعنی نفوذناپذیری. خوب ممکن است شما با یک سری از کفار در جنگ باشید و یا با یک سری از کفار در صلح باشید. اشکال ندارد با آن کافری که در جنگ هستید، میجنگید و با آن کافری که در صلحید، در صلحید؛ اما در برابر تمام کفار یک قاعده نباید فراموش شود، آن هم چی؟ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ یعنی در برابر کفر ِکافران نفوذناپذیر باشید. از کفر آنها حق ندارید هیچ اثری بپذیرید. یاران پیغمبر این طور عمل میکنند.
همه جا نفوذ ناپذیر باشید؛ همه جا!
حالا عزیزان ببینید یکوقت این کفر کافران را شما مثلاً در عرصهی جغرافیای سیاسی خوب متوجه میشوید. همه خوب میفهمند که اگر کافری خواست حمله، نفوذ یا دشمنی کند، باید جلویش بایستید، مرزها را ببندید و نگذارید نفوذ پیداکند. اما یکوقت هست در فضای رسانهای، در فضای فرهنگ، در فضای علم رسانه، وقتی حرفهایی مثل رسانه، فرهنگ و علم میآید، کمتر به اذهان خطور میکند که آیا در عرصهی علمی هم میتوانند کافران نفوذ کنند؟ آیا در عرصهی فرهنگ میتوانند نفوذ کنند؟ در عرصهی اقتصاد، در عرصهی پزشکی و تمام عرصهها. اینجا مطلق خداوند متعال فرمود که باید شما محکم بایستید در برابر کفر کفار. اینجا یک قدری پیچیده میشود. یک قدری سخت میشود فهم و درک این موضوع.
یار حضرت حجت (عج) هستی؟
یاران پیغمبر. یک مثلی در کتاب تورات داشتند و یک مثلی در کتاب انجیل. کاَنَّ اینطور فرض کنید؛ اگر یک روزی جماعت یهود به حضرت موسی مثلاً عرضه میداشتند که: یا نبیالله، آن پیغمبری که دینش جهانی میشود، دینش بر همه ادیان عالم غلبه میکند چه پیروانی دارد؟ یارانش چگونهاند؟ خداوند در کتاب تورات خطاب به جماعت یهود عرضه داشته: تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ ۚ یا رسولالله، آنها را میبینی؟ یاران پیغمبر، مَثَلشان در تورات به چه شکل است؟ آنهایی که میخواهند دین حق را در تمام سرزمین های عالم حاکم کنند، آنان راکعان هستند، ساجدان هستند؛ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا دنبال ایناند که رضوان خدا را به دست بیاورند و رضایت خدا اگر باشد، رضایت دیگران شاید حاصل بشود. شاید هم نشود! اگر رضایت خدا نباشد، هرکسی میخواهد راضی باشد، تمام ِعالَم راضی باشند، رضایت خدا برای آنها اصل است. در ادامهی آن میتوانند رضایت ِبهحق ِدیگران را جلب کنند؛ اما اگر بخواهند از سر ِباطل، با پا روی حق گذاشتن رضایت دیگران را جلب کنند، رضایت خدا را در پی ندارد. لذا اولویت و اصل است. میبینید در شعارهای تبلیغاتی مینویسند: میزان، رضایت مشتری است، برای اینها میزان، رضایت خداست. خیلی اوقات میشود مشتری راضی است ولی خدا راضی نیست. خیلی اوقات میشود خدا راضی است، مشتری راضی نیست. برای اینها میزان در زندگیشان رضایت خداست. بعد میفرماید سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ علامت آنها در چهرهشان، علامت پینه در پیشانی میبینی بهخاطر سجدهها، بهخاطر سرخمکردنها در برابر خدا. علامت چهرههایشان خشوع دربرابر خداست؛ البته افرادی هم که خدا فرمود باید رضایتشان جلب شود. این رضایتها در طول رضایت خدا معنا پیدا میکند. لذا عزیزان، کسانیکه بهدنبال ظهور حجتابنالحسن هستند، کسانی که به دنبال ایناند که دین خدا و ولی خدا را یاری بدهند، عبادت، سجده، نماز و حتی نماز شب و ارتباط با خدا در زندگیشان خیلی پررنگ است. نمیشود کسی اهل نماز نباشد، اهل ارتباط با خدا نباشد، اهل عبادتهای ویژهای مثل نماز شب و امثالهم نباشد و بعد بگوید من می خواهم این کار بزرگ عالم را انجام بدهم یعنی لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ را من رقم بزنم. باید ارتباط با خدا قوی بشود. باتری انسان در ارتباط با خدا شارژ باشد. آن موقع لا اله الا الله در زندگیاش تحقق پیدا میکند.